درس خارج فقه استاد عبدالمجید مقامی

1403/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تعریف شیخ انصاری ازبیع/تنبیه شیخ انصاری /کلام شهید ثانی(ره)

 

مرحوم شیخ انصاری(ره) تعریف خودش را برای بیع تثبیت کرده اند وآن اشکالاتی هم که بر تعریف ایشان بود خودشان دفع کردند، گر چه بعضی اشکالات وارد بود،ولی در هر حال این تعریف از همه بهتر است، وسه تعریف صاحب مقابس را هم مورد مناقشه قرار دادند وفرمودند تعریف اول صاحب مقابس با تعریف ما ندارد وقابل سازش است.

«تنبیه شیخ انصاری به نقل از شهید ثانی از کتاب مسالک»

آیا الفاظ معاملات برای صحیح وضع شده اند یا برای اعم از صحیح وفاسد؟

قبل از بیان کلام شهید ثانی ،یک مقداری را ذکر می کنیم:بحث اینکه الفاظ برای صحیح یا فاسد وضع شده اند یک بحث اعم از عبادات و معاملات است ولی به غیر صاحب کفایة بسیاری از اصولیُّون بحث را متمرکز روی عبادات، چون در معاملات چندان مشکلی وجود ندارد، ولی در عبادات هست ، که اگر صحیحی باشیم یا اعمی باشیم روی صحت عبادات تاثیر می گذارد.

صاحب کفایة در باب صحیح واعمی بیشترین بحث را به عبادات اختصاص می دهد وبه صورت های مختلفی بیان می کند ودر مورد معاملات فقط چند خط بیان می کند، که تفصیلی قائل هست بین اینکه مراد از عقد در معاملات اگر اثر باشد نتیجه جور است واگر مراد اسباب باشد به گونه ای دیگر نتیجه می دهد.

شیخ انصاری(ره) در باب صحیحی واعمی بحث معاملات را نقض می کند وبیان شهید ثانی را طرد می کند.

کلام شهید ثانی(ره): تمام عقود معاملات برای معامله صحیح وضع شده اند ولذا استعمال اسامی معاملات مثل بیع واجاره وصلح یا ایقاعات مثل عتق،طلاق و......برای صحیح وضع شده اند ومعنای حقیقی اسامی معاملات معامله صحیح است واستعمال اسامی معاملات در معامله صیح، استعمال حقیقی است واگر گاهی در فاسد استعمال بشود استعمال ، استعمال مجازی است.

«نظر استاد»

اگر شهید ثانی بجای کلمه عدم صحة سلب می گفت خیلی بهتر بود

ادامه کلام شهید ثانی:دلیل بر اینکه اسامی معاملات برای معاملات صحیح وضع شده اند تبادر وصحت سلب است وهر دو معنای علامت معامله صحیح است بالاجماع. چون وضع بیع در بیع صحیح است.[1]

شهید ثانی بعد از این یک سوال مطرح می کند وخودش هم جواب می دهد:

سوال مقدَّر:ما با دقت کردن معاملات را به صحیح وفاسد تقسیم می کنیم(مثلاً میگوئیم اگر بیع دارای تمام اجزاء وشرائط بود، بیع صحیحی است ولی اگر بعضی از اجزاء را نداشت بیع فاسدی است)و با این تقسیم بیع به صحیح وفاسد علامت بودن الفاظ عقود وضع شده است برای اعمَّ؟

این تقسیم بر می گردد به استعمال بیع در صحیح وفاسد، واستعمال هم اعم از حقیقت ومجاز است به علاقه مشابهت ومُشاکلة بر مبنای مشهور نحویُّون یا بر مبننای سکاکی استعمال حقیقی ادعائی است.

*در بین نحویُّون در باب مجاز دو نظریَّة داریم:

1)مشهور اُدَباء :لفظ اگر در موضوع له استعمال شد، استعمال حقیقی ودر غیر موضوعٌ له مجازی است ، مثل بیع اگر تمام اجزاء و شرائط را داشت استعمال حقیقی است واگر بیعی بعضی از شرائط را نداشت استعمال بیع مجازی است به خاطر علاقه مشابهت ومشاکلة.

صاحب کفایة:مشهور اصولیُّون وجه شبه را طبع باید بپسنند ولی اصولیون دیگر علاقه بین مجاز وحقیقت را می گویند باید عقل بپسندد.

ولی سکاکی معتقد به استعمال حقیقی ادعائی، ما اسد را مثلاً دارای دو فرد می دانیم وادعا می کنیم که لفظ شیر دو تا حقیقت دارد:

1)حقیقت حقیقی

2)حقیقت ادعائی

شهید ثانی(ره): این تقسیم بندی بیع به صحیح وفاسد بر اساس استعمال لفظ بیع است واستعمال هم اعم است از حقیقی یا مجازی .

الف) بنابر قول مشهور ادباء

ب) یا حقیقی ادعائی بر اساس مبنای سکاکی

بعداً شیخ انصاری(ره): کلامی را از شهید اول کتاب القواعد والفوائد قل می کند که تفصیل در باب اسامی معاملات است.[2]

شهید ثانی(ره): قائل به این بودند که اسامی معاملات مطلقا در معاملات صحیح استعمال شده است.

 


[1] كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري) ط تراث الشيخ الأعظم، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج3، ص19.
[2] القواعد والفوائد - ط مکتبة المفید، الشهيد الأول، ج1، ص158.