درس خارج فقه استاد عبدالمجید مقامی

1403/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیع/اقسام حق /اقسام حقوق و بیان حقوق عمومی

بحث ما در مورد شک در مواردی است که نامشان حقوق عمومی است حقوق عمومی جامعه مثل نشستن در گوشه ای از بازار نشستن در گوشه ای از مسجد یا نشستن در گوشه ای از حسینیه یا یک اتاق کاروان سرایی را بگیرید یا برای تماشا و هر کار دیگر سر یک پل بایستید امثال این ها یا یک مکانی از پارکی را که خود با خانواده نشستید بگیرید یا تختی را بر اساس قوانین و مقررات از بیمارستان اشغال بکنید و امثال این ها که مال عموم مردم و افراد جامعه است در جلسه گذشته کلمات تعدادی از فقهاء را ذکر کردیم که تعداد زیادی از آنها ها این گونه موارد را حق گفتند مستندشان گفتیم یکی اجماع است بعضی هم شهرت را نقل کرده اند امروز یکی دیگر از دلائل آن را بیان می کنیم که عبارتند از روایات:۱- روایت اول چند روایت را از باب نمونه روایت اول بیان می شود. و عن محمد بن یحیی این واو عطف به روایت قبلی است روایت قبلی دارد محمد بن یعقوب از فلان و از فلان حالا این روایت می گوید که عن محمد بن یحیی یعنی از محمد بن کلینی یعنی محمد بن کلینی عن محمد بن یحیی پس این واوی که در این روایت آمده است عطف به روایت قبلی است که در روایت قبلی محمد بن یعقوب است یعنی محمد بن یعقوب و عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن يحيى، عن طلحة بن زيد، عن أبي عبد الله (ع) قال: قال أمير المؤمنين (ع): سوق المسلمين كمسجدهم فمن سبق إلى مكان فهو أحق به إلى الليل.[1] آن محمد بن یحیی که اول گفتم با این دو تا هستند در ادامه توضیح داده می شود. هر کس در بازار مسلمین که مثل مسجد مسلمین که چطور اگر در مسجد جایی گرفتید دیگر اولویت دارید در بازار هم همینطور است که اگر گوشه ای از مکانی را گرفتید حالا یا برای فروختن چیزی و مالی یا هر چیزی این هم حکم مسجد را دارد در اینکه اگر جایی از بازار را گرفتید شما تا شب اولویت دارید.ولی بازارهای الان شب ها هم باز هستند ولی آن موقع این طور نبوده در هر صورت می گوید شما نسبت به دیگری اولویت دارید. محمد بن یحیی اولی این محمد به یحیای عطار است که مرحوم کلینی از او روایت نقل کرده است و جزوء ثقات است نجاشی در رجال اش او را توثیق کرده است اما محمد بن یحیی،این محمد بن یحیی چه محمد بن یحیی بزاز باشد و چه محمد بن یحیی سلمان یا سلیمان باشد بعضی ها گفتند محمد بن سلمان بعضی گفتند محمد بن سلیمان بالاخره هر کدام اش باشد این ها توثیق دارند هر دو تا توثیق دارند نجاشی و غیر نجاشی این ها را توثیق کرده است فقط مانده است که طلحه بن زید که طلحه بن زید توثیق ندارد از جانب رجالیون کسی طلحه بن زید را توثیق نکرده است فقط نکته ای که رجالیون مثل نجاشی در مورد طلحه بن زید گفته اند این است که گفتن له کتاب، او کتاب حدیثی داشته اند محدثین هر کدامشان معمولا کتاب داشته اند که حدود چهارصد عددشان تا زمان شیخ طوسی باقی مانده بود از زمان شیخ طوسی به بعد دیگر متاسفانه از بین رفتن حالا در اثر عواملی مثل حمله مغول ها و امثال این ها در هر صورت نجاشی گفته له کتاب کتابی دارد هم مرحوم شیخ طوسی گفته که کتاب دارد و هم نجاشی اتفاقا هم نجاشی هم شیخ طوسی گفته اند عامی. عامی المذهب بوده است همین طلحه بن زید.عبارت شیخ طوسی در مورد طلحه بن زید را در پایان ذکرمی کنیم.

 

2-روایت بعدی روایت دوم که مرسله است. محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله (ع) قال: قلت له: تكون بمكة أو بالمدينة أو الحيرة أو المواضع التي يرجى فيها الفضل فربما خرج الرجل يتوضأ فيجئ آخر فيصير مكانه، فقال: من سبق إلى موضع فهو أحق به يومه و ليلته.[2] عن بعض اصحابه ضمیر اصحابه به محمد بن اسماعیل بر می گردد. محمد بن اسماعیل از بعضی از اصحاب و دوستان و یاران خود روایت کرده است عن أبي عبد الله (ع) یک نفر سوالی می کند از امام صادق (ع) ظاهرا دستفروشی بوده است و در شهرهای مختلف می رفتند و دستفروشی می کردند. قال : قلت له : اون بعضی از اصحاب میگوید گفتم به امام صادق تكون بمكة أو بالمدينة أو الحيرة (حیره اسم یک منطقه ای است) أو الحيرة أو المواضع التي يرجى فيها الفضل در مناطقی مثل مکه و مدینه وحیره و جاهایی که در آنجا فضل و رحمت خداوند است می رود می نشیند آنجا بعد می پرسد امام فربما خرج الرجل يتوضأ آن شخص دستفروش که رفته آن مکان نشسته است بلند می شود می رود وضوء بگیرد. فيجئ آخر فيصير مكانه یک نفر دیگر می آید دقیقا همان جا می نشیند آیا آن اولی می تواند این دومی را از این مکان بیرون کند یا نه امام جواب می دهد. فقال : امام علیه السلام جواب می دهد که من سبق إلى موضع فهو أحق به يومه و ليلته. هر کس که سبقت گرفت به یک جایی و مکانی او کل روز و کل شب اولویت دارد. به این روایت چرا مرسله می گوئیم؟ به خاطر آن عن عده من اصحابنا چرا؟ چون عن عده من اصحابنا مشخص هستند کی هستند نجاشی در باب ترجمه کلینی اونجا گفته است که هرگاه محمد بن یعقوب کلینی گفت عن عده من اصحابنا منظور اینها هستند اسامی من اصحابنا را اسم برده و مشخص کرده که چه کسی هستند پس مرسله بودن اش به خاطر آخر حدیث است که محمد بن اسماعیل بن بزی می گوید عن بعض اصحابه که محمد بن اسماعیل روایت را از بعض اصحابه نقل می کند که مشخص نیست این بعض اصحابه چه کسانی هستند و خود محمد بن اسماعیل هم که از اصحاب امام صادق(ع) نبوده است که بگوئیم خودش می توانست مستقیم از امام روایت نقل کند بنابراین در اینجا آن رواتی که بین محمد بن اسماعیل با امام صادق هستند اونها ساقط شدند و نیستند و معلوم نیست چه کسانی هستند لذا این روایت هم مرسله است.۳- روایت بعدی که مرسله ابن ابی عمیر است و عن علی بن ابراهیم عن ابن ابی عمیر عن بعض اصحابنا عن ابی عبدالله علیه السلام قال سوق المسلمین کمسجد هم بازار مسلمین مثل مسجدشان است روایت یعنی دارد. یعنی اذا سبق الی سوق کان له مثل المسجد یعنی اگر زودتر رفت در بازار جایی را گرفت آن مکان برای او مثل مسجد است چطور اگر زود شخص درآن مکانی گرفت اولویت دارد.در اینجا روات کاملا توثیق شده اند علی ابن ابراهیم که مشخص است از عیون است و پدرش ابراهیم بن هاشم ایشان هم همین طور توثیق شده است ابن ابی عمیر که اصلا از ثقاط ثلاثه و جزوء اصحاب اجماع است مانده عن بعض اصحابنا مشخص نیست بر همین اساس مرسله است و مرسله یعنی حدیث سند ندارد مثل روایات تحف العقول یا بعضی از افراد سند سقط شده و افتاده اند اینجا بعضی از روات سقط شده اند و یک بحث مفصلی در باب ابن ابی عمیر است ابن ابی عمیر جزء اصحاب مجاهد بوده که غیر از اینکه فقیه و محدث بوده فعالیت های سیاسی هم انجام می دادند لذا آمدند او را بگیرند و حافظه عجیب و غریبی هم داشته است تمام روایات را حفظ کرده بود با سند نقل می کند که بعد از اینکه آمدن دستگیرش کردند خواهراش کتاب های روایی را برد یک جایی دفن کرد. نقل دیگری هم است که خواهراش برد در یک طاقچه از یک اتاق مخفی گذاشت که مامورین نبینند بعد یادش رفت مدتی در زندان بود ابن ابی عمیر شکنجه و ناراحتی های روحی و روانی

 

خواهر هم یادش رفت سراغ آن کتاب ها برود ابن ابی عمیر که از زندان بیرون آمد رفتند سراغ کتاب ها دیدن که باران همه را خراب کرده است بعدها که ابن ابی عمیر شروع کرد به نوشتن،تعدادی از روات یادش بود نوشت وآن هایی که یادش نبود می نوشت عن اصحابنا ابن ابی عمیر خودش مسلم ثقه است ولی آیا از کسانی که نقل می کند هم ثقه هستند یا ثقه نیستند یعنی از اساتید خودش عن بعض اصحابنا یعنی از اساتید حدیثی خودم آیا ابن ابی عمیر مراسیل اش کمسانیداش است مشهور رجالیون می گویند مراسیل بن ابی عمیر کمسانیداش همان طور که مسانیداش حجت اند مراسیل ابن ابی عمیر هم حجت اند.ولی بعضی انقلت می زنند اونهایی که گفتند مسانیداش کمراسیل می گویند ابن ابی عمیر یک شخصیتی بوده که از غیر ثقه نقل نمی کرد بنابراین در این جا روایت درست است که مرسله است ولکن اعتماد می کنیم به گفته ی مشهور رجالیون که میگویند مراسیل بن ابی عمیر کمسانید اش لذا این روایت حجت می شود و مشکلی نخواهد داشت.۴-روایت دیگری وجود دارد در مستدرک المسائل نویسنده آن حاجی نوری که شاگرد شیخ حر عاملی بوده است مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح شاگرد آقای محدث نوری بوده حالا محدث نوری احادیثی را که شیخ حر عاملی یکجا جمع کرده تحت عنوان وسایل الشیعه باید هنوز حدیث اضافه می کرد حالا یا پیدا نکرده یا هر به هر دلیل دیگری حاجی نوری آمده احادیث را اضافه کرده مستقلا چاپ شدند به نام مستدرک الوسائل الشیعه یعنی احادیثی باید آنجا می آوردند که مرحوم شیخ حر عاملی نیاورده مرحوم حاجی نوری آنها را آورده است.خود این مستدرک الوسائل الشیعه چاپ های مختلف و مجلدات زیادی است مرحوم حاجی نوری در کتاب احیاء الموات مستدرک حدیث از پیامبر اکرم (ص) آورده است که فرمود : وروي عنه ( صلى الله عليه وآله ) ، قال : « من سبق إلى ما لا يسبقه إليه المسلم هو أحق به ».[3] این روایت را از اوائل لعالی ابن ابی جمهور احصائی نقل کرده است روایات تقریبا تمامشان اشکالات سندی دارند و مرسله هستند.حالا یه مقداری می خواهیم راجع به طلحه بن زید مطالبی را بیان کنیم که هم نجاشی در مورداش نظر داده و هم شیخ طوسی در فهرست در مورداش نظر داده است. شیخ طوسی دو کتاب رجالی دارد یکی رجال شیخ طوسی یکی فهرست شیخ طوسی که شیخ طوسی در فهرست این مطلب را گفته است پس هم نجاشی در رجالش نظر داده توثیق اش نکرده ولی تضعیف اش هم نکرده و شیخ طوسی در فهرست هم توثیق یا تضعیف اش نکرده اشت ولی نجاشی گفته است که له کتاب ولی شیخ طوسی نکته بالاتری گفته است که عبارت شیخ طوسی این است که طلحة بن زيد، له كتاب، وهو عامي المذهب، الا ان كتابه معتمد.[4] کتابی که دارد کتاب اش مورد اعتماد است در این جا یک بحثی است که آیا اگر رجالیون قدماء گفتند کتاب فلانی مورد اعتماد است این دلالت بر توثیق آن شخص می کند یا دلالت بر توثیق آن شخص نمی کند این جا اختلاف نظر وجود دارد به نظر می آید بین توثیق کردن و اعتماد پیدا کردن به کتاب فرق وجود دارد این که شیخ طوسی فرمود له کتاب معتمد این دلالت بر تصحیح کتاب طلحه بن زید می کند چرا شیخ طوسی به صراحت توثیق نکرده است طلحه بن زید را ولی کتاب اش مورد اعتمادش بوده است؟چون در این جا احتمالی وجود دارد آن احتمال این است که شیخ طوسی کتاب طلحه بن زید را وقتی ملاحظه کرد می بیند روایات در این کتاب همین روایات در کتاب های معتبر دیگری وجود دارد چون روایات این کتاب در کتب معتبر دیگری هم وجود دارد شیخ طوسی اعتماد می کند به کتاب طلحه بن زید چون اعتماد می کند

 

کتاب اش را قبول دارد ولی این دلالت بر توثیق نمی کند پس ممکن است یک نفرثقه نباشد ولی آنچه که در کتاب اش آورده بنا بر قرائن درست باشد اون قرائن یکی این است که احادیث در این کتاب در کتاب های معتبر دیگر وجود دارد.پس بین ثقه بودن و بین تصدیق یک کتاب تفاوت وجود دارد ملازمه در اینجا وجود ندارد مرحوم صاحب قاموس الرجال در مورد طلحه بن زید یک مطلبی دارد که حیف است ما آن مطلب را ذکر نکنیم باید مطلب را مطرح کنیم ببینیم مطلب این درست است یا درست نیست می دانید که یکی از معاصرین ما مرحوم شیخ محمدتقی شوشتری است فرزند شیخ جعفر بزرگ شوشتری است که در شوشتر زندگی می کردند کتاب های علمی خیلی فراوانی ایشان

ذکر کرده ولی از بین همه قاموس الرجال اش معروف است مطلبی را راجع به طلحه بن زید در قاموس الرجال ذکر کرده است که باید بیان بشود نقل اش می کنیم بحث ما ناقص ماند ما تا اینجا فقط روایاتی را در مورد حق بودن کسی که مکانی را می گیرد ذکر کردیم راجع به سندها داشتیم بررسی می کردیم که وقت تمام شد ادامه مباحث جلسات بعدبیان می شود.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص542، أبواب أبواب المواقیت، باب56، ح2، ط الإسلامية.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص542، أبواب أبواب المواقیت، باب56، ح1، ط الإسلامية.
[3] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج17، ص111.
[4] الفهرست، الشيخ الطوسي، ج1، ص149.