97/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تنبیه سوم: قاعده تسامح در ادله سنن /تنبیهات برائت / برائت /اصول عملیه
خلاصه مباحث گذشته:بحث در تنبیهات برائت بود و به تنبیه سوم: قاعده تسامح در ادله سنن رسدیم. در این قاعده بحث در جهاتی است در جهت اول احتمالات و فقه الحدیث روایات من بلغ بود و امروز این محتملات را بررسی می کنیم.
بررسی احتمالات چهارگانهاحتمال اول خلاف ظاهر
اخبار من بلغ ارشاد به حکم عقلی حسن انقیاد باشد خلاف ظاهر است. زیرا آنچه موضوع حُسن عقلی است عبارت است از «انقیاد»، همچنین آنچه موضوع حُسن عقلی است عبارت است از «اعطاء ثواب به منقاد»؛ و عمل به خبر متضمن ثواب موهوم و خیالی و خلاف واقع انقیاد نیست لذا حُسن ندارد.
اگر مفاد اخبار این باشد که «هر کس عمل را انجام دهد برای حصول به ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد، خداوند آن ثواب را به او میدهد» اعطاء این ثواب عقلا حسَن نیست بلکه مذموم بودنش هم بعید نمیباشد. چون با این فرض که خبر از پیامبر صادر نشده است ـ اگر قرار باشد به کسی حج رفته و اذیت شده است زحمت کشیده است و هزاران درهم خرج کرده یا در جهاد جان و خون خود را بذل کرده است یک ثواب بدهند و به کسی که چند خط دعا خوانده یا چند خط زیارت خوانده است یا یک درهم انفاق کرده است به او ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد را بدهند ـ تفاوت بین حاجی و مجاهد و بین غیر آنها بلاوجه خواهد بود[1] و اعطاء این ثواب معلوم نیست نزد عقل حسَن باشد اگر نگوییم این اعطاء مذموم است.
احتمال دوم: استحباب عمل به عنوان ثانوی « عملٌ بلغ علیه الثواب»احتمال دوم این است که استحباب عمل را به عنوان ثانوی «عملٌ بلغ علیه الثواب» از اخبار من بلغ استفاه کنیم.
در شریعت اسلامی برخی از افعال به عنوان اولی حکمی دارند و برخی از افعال به عنوان ثانوی حکمی بر آن مترتب است. مثلاً «شرب» عنوان اولی است و به عنوان اولی حرام است و «غصب» عنوان ثانوی است و به عنوان ثانی حرام است. و شارع در اخبار من بلغ فرموده است «کل عمل بلغ علیه شیئ من الثواب فهو مستحب و مأمور به».
گویا محقق خراسانی متمایل به این احتمال بوده و آن را پسندیدهاند.
مؤیِّد این احتمالچگونگی استفاده استحباب عمل از این روایت بدین نحو است که وقتی شارع میفرماید به عملی ثواب میدهد معنایش آن نیست که جزاف و بدون جهت به آن عمل ثواب نمیدهد بلکه باید امر و طلبی در کار باشد و انسان آن عمل را به نحو قربی به جا بیآورد تا به ثواب دست پیدا کند، پس ثواب و امر لازم ـ ملزوم همدیگر هستند، لازمه ثواب امر است و از ذکر لازم به ملزوم که وجود امر و طلب است پی برده می شود.
مناقشه یکم : نبود ملازمه بین ثواب و امرهیچگونه ملازمهای بین ثواب و بین [امر و طلب] نیست. ثواب در دو جاست الف) اطاعت ب) انقیاد و اخبار من بلغ میگویند: اگر کسی عملی را به رجاء رسیدن به ثوابی که گفته شده است انجام دهد آن ثواب را به او میدهند، یعنی شخص انقیاد کرده و اینجا مصداق انقیاد محقق شده پس برای او ثواب وجود دارد اما نه اینکه مصداق «مأموربه» و «مطلوبیت» محقق شده است و برای آن ثواب داده میشود.
مناقشه دوم: اختصاص ملازمه ـ در فرض وجود ـ به موارد بیان استحقاق ثواباگر هم به خاطر مماشات بپذیریم که بین بیان ثواب و بین امر و دعوت و طلب ملازمه وجود دارد، آن ملازمه مختص به جایی است که ثواب به عنوان استحقاق بیان شود مثلا گفته شود «من عمل کذا فله کذا» «من صام فله کذا» ثوابی برای عامل به این وعده به عنوان استحقاق ذکر شده است پس وعده الهی منشأ استحقاق است.
از وعده الهی استحقاق فهمیده میشود و با ملازمه از استحقاق، امر و طلب فهمیده می شود پس استحباب و مطلوبیت در طول وعده الهی است. هر چند استحقاق ناشی از وعده الهی است لکن بیان استحقاق ظهور در مطلوبیت عمل دارد.
بنابراین ظهور در مطلوبیت مختص جایی است که لسان اخبار من بلغ لسان استحقاق باشد نه لسان تفضل و حال آنکه لسانش لسان تفضل است و هیچگونه دلالت التزامی بر مطلوبیت و مأمور به بودن ندارد. لسان «فَعَمِلَهُ- كَانَ لَهُ أَجْرُ ذَلِكَ (وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ)». تعبیر «و ان لم یقله» یک قرینه است که لسان استحقاق نبوده و لسان تفضل و احسان است.
مثلا اگر پدر به فرزندانش بگوید «اگر کسی سحر خیز باشد به او جایزه خواهم داد» «به او پول خواهم داد» این لسان لسان تفضل است و اگر بگوید «هر کس سحر خیز باشد این جایزه مال اوست» این لسان لسان استحقاق است
احتمال سوم: بعید و خلاف ظاهر بودن احتمال حجیتکسی که قائل به احتمال سوم است مدعی است از روایات من بلغ حجیت اخبار در سنن و مستحبات به دست میآید، اخبار غیر ثقه در باب سنن حجت هستند همانگونه که اخبار ثقه در باب تکالیف حجت هستند.
مناقشه اول: نبود ملازمه بین اعطاء ثواب و حجیتاحتمال حجیت بعید است به خاطر آن که:
اولاً ملازمهای بین اعطاء ثواب و حجیت نیست. از اینکه میفرماید «با عمل به خبر به او ثواب میدهند» فهمیده نمیشود که آن خبر حجت است. اشکالی ندارد که خبر حجت نباشد اما به عامل به خبر ثواب هم داده شود.
مناقشه دوم: عدم حجیت خبر در باب سننثانیاً در نظر مختار اخبار در باب مستحبات مطلقا حجت نیستند چون حجت یعنی معذر و منجز و در سنن، اعمال مستحب و مکروه حجیت معنا ندارد هر چند روای خبر ثقه باشد. وقتی خبری میگوید: «فلان عمل مستحب است» یا «فلان عمل مکروه است» معنا ندارد که خبر منجز باشد چون در ترک مستحب و فعل مکروه استحقاق عقوبت نیست.
پرسش: حال اگر مفاد خبر ثقه استحباب عملی باشد اثر خبر ثقه چه خواهد بود؟
پاسخ: خبر ثقه در سنن دو اثر دارد 1. جواز اسناد در مقام عمل 2. جواز إخبار در مقام نقل.
وقتی شخص به خبر عمل کرده و فعل را به عنوان مستحب اتیان میکند و به عنوان مکروه ترک میکند جایز است که به استناد به خبر ثقه مستحب را انجام داده و مکروه را ترک کند و بدون خبر ثقه انجام دادن کاری به عنوان مستحب و ترک کاری به عنوان مکروه تشریع محرَّم است.
همچنین در مقام نقل اگر خبری قائم شد بر استحباب عملی، شخص میتواند إخبار کرده و بگوید «فلان زیارت مستحب است» اگر خبر ثقه نبود اخبار از استحباب زیارت حرام است هر چند در علم الهی هم مستحب باشد. چون قول بلاحجت حرام است.
نکته: حال اگر مراد از حجیت خبر غیر ثقه، جواز إسناد در مقام عمل و جواز إخبار در مقام نقل باشد، نتیجه این میشود که اگر خبر غیر ثقه قائم شد بر استحباب فلان زیارت، شخص میتوان زیارت را به قصد ورود بخواند که صحت اسناد در مقام عمل درست میشود و می تواند خبر از استحباب زیارت بدهد که إخبار در مقام نقل درست میشود.
لکن جواز إستناد عمل و جواز إخبار ربطی به اخبار من بلغ ندارد و این معنا از آن اخبار استفاده نمیشود مفاد آن اخبار این است که کسی به رجاء ثواب به خبر عمل کرد به او آن ثواب را میدهند.
بنابراین احتمال سوم خلاف ظاهر است. و معنا متعین میشود در احتمال چهارم.
احتمال چهارم: صرف وعده الهیاخبار من بلغ میگویند: «به کسی که شیئی از ثواب رسید و او عمل کرد خداوند همان مقدار ثواب را در روز قیامت به او إعطا میکند». مفاد این اخبار بیش از یک وعده نیست.
اشکال: وعده الهی تخلف پذیر نیست و إعطاء ثواب یقینی است، کسی که آن عمل را انجام دهد خداوند متعال روز قیامت قطعا و جزما ثواب هزار حج و هزار عمره را به شخص خواهد داد.
پاسخ: یقین و قطع بر اعطاء ثواب متفرع بر دو امر است اولاً اخبار من بلغ از معصوم صادر شده باشد ثانیاً مراد معصوم علیه السلام از روایت همان چیزی باشد که ما میفهمیم پس اگر این اخبار از معصوم صادر نشود یا مراد معصوم چیز دیگری غیر از فهم ما باشد، روز قیامت نمیشود به خداوند متعال احتجاج کرده و مطالبه ثواب نمود.
[و با توجه به اینکه اخبار من بلغ از معصوم صادر شده است و با فرض اینکه طبق احتمال چهارم مفاد آنها وعده بر ثواب باشد] مفاد اخبار من بلغ وعده است و این وعده جزما تخلف نمیپذیرد.
استظهار احتمال چهارم[پس از بیان چهار احتمال و ردّ سه احتمال نخست امر متعین است در احتمال چهارم] و مفاد اخبار من بلغ وعده صرف بوده و این مفاد ارتباطی با قاعده تسامح در ادله سنن ندارد لذا آن قاعده هیچ دلیلی ندارد.
حال اگر در باب مستحبات و مکروهات روایتی به دست رسید باید سند آن مورد ملاحظه قرار گیرد، اگر سند روایت معتبر بود در مقام عمل میتوان آن روایت را مستند قرار داده و در مقام نقل و إفتا میتوان از استحباب عمل یا کراهت آن خبر داد؛ اگر سند روایت معتبر نباشد إسناد به آن روایت در مقام عمل جایز نبوده و حرام است زیرا این ِسناد إسناد بدون حجت بوده و تشریع محرّم است و إخبار و إفتاء طبق مفاد آن قولا بلاحجت است و قول بلاحجت در شریعت حرام است.
جهت دوم: اخبار داله بر حکم تکلیفی
آیا اخبار من بلغ شامل خبر ضعیف است یا نه؟ اگر روایت ضعیفی بر حکم تکلیفیِ وجوب یا استحباب عملی وارد شد آیا از اخبار من بلغ میشود استفاده کرد که آن عمل را میتوان به رجاء مطلوبیت انجام داد یا نمیشود چنین استفادهای را کرد؟ آیا به استناد اخبار من بلغ میتوان گفت روز قیامت خداوند متعال به عمل ثواب خواهد داد؟ اگر روایت ضعیفی بر حکم تکلیفیِ حرمت یا کراهت عملی وارد شد به استناد اخبار من بلغ میشود آن عمل را به رجاء مبغوضیت ترک کرد؟ و خداوند به ترک ثواب خواهد داد؟
اقوالبرخی از علما استفاده مطلوبیت از اخبار ضعیف دال بر وجوب و استحباب را انکار کردهاند.
در نظر مختار اخبار من بلغ شامل روایات ضعیفی است که دلالت بر وجوب یا حرمت یا استحباب و کراهت دارند.
ادلهدلیل منکرین: مصداق نبودن محل بحث برای اخبار من بلغمضمون خبر ضعیف آن است که فلان عمل واجب است و مضمون اخبار من بلغ آن است که عملی که مقدار ثوابی بر آن نقل شده است اگر شخصی آن عمل را به رجاء ثواب انجام دهد خدواند آن مقدار ثواب را به او خواهد داد، و این دسته از اخبار دلالت ندارند که خداوند به شخص ثواب خواهد داد هر چند شخص عمل را به قصد رجاء اتیان کند.
دلیل نظر تحقیق: شمول روایت با دلالت التزامیاخبار من بلغ شاملِ روایات ضعیف دال بر تکلیف است، هر چند مورد اخبار من بلغ در جایی است که مقدار ثواب ذکر شود لکن ذکر مقدار نزد عرف الغاء خصوصیت میشود، اگر مقدار ثواب ذکر شود خداوند همان مقدار را میدهد و اگر خبر ضعیفی بر ثواب وارد شد خداوند اصل ثواب را خواهد.
وقتی خبر ضعیفی میگوید «فلان عمل ثواب هزار حج دارد» با دلالت مطابقی دلالت بر ثواب دارد.
و اگر خبر ضعیف بگوید «فلان عمل واجب است» با دلالت التزامی بر ثواب دلالت میکند.
و در شمول اخبار من بلغ به «ثواب بالغ» فرقی نیست که ثواب با دلالت مطابقی به دست شخص برسد یا با دلالت التزامی.
بنابراین وقتی روایت میگوید «فلان عمل مکروه است» مدلول التزامیاش آن است که هر کس این عمل را به نحو قربی ترک کند ثواب دارد.[2]