درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

95/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قطع (جهت تاسعه: حسن وقبح عقلی/ مقام سوم: نقد کلام اشاعره)

خلاصه مباحث گذشته:

در بحث «حسن و قبح عقلی» در مقام اول شش دلیل از قائلین به حسن و قبح عقلی آوردیم و در تمام آن ادله خدشه کردیم، در مقام دوم سه دلیل از منکرین حسن و قبح عقلی آوردیم و در تمام آن ادله خدشه کردیم، نتیجه این شد که برهانی برای اثبات عقلی‌بودن یا عقلی‌نبودن حسن و قبح نداریم، و تنها راه، مراجعه به وجدان خودمان است.

اثبات و ابطال منطقی، بر اساس ملازمات عقلیه است. و اثبات و ابطال علمی، بر اساس تجربه است. و در هردو، پای «وجود» در بین است، درنتیجه حسن و قبح عقلی که واقعی است، نه اثبات و ابطال منطقی می‌پذیرد و نه اثبات و ابطال علمی. پس اصلاً جای بحث ندارد و باید احاله به «وجدان» بدهیم.

مقام سوم، نقد کلام اشاعره، بحث امروز ماست.

مقام سوم: نقد کلام اشاعره

احتمالات مختلف در مقصود اشاعره

کلام اشاعره، خالی از تشویش نیست؛ مشخص نیست: «چه ادعایی دارند؟»، لذا باید احتمالات مختلف را بررسیی کنیم. مجموع احتمالاتی که در کلام اشاعره می‌شود داد، چهار احتمال است:

احتمال اول: راهی برای درک حسن و قبح نداریم

احتمال اول این است که حسن و قبح عقلی را قبول داشتند، ولکن معتقد بودند که ما راهی برای درک حسن و قبح افعال نداریم و باید به شریعت رجوع کنیم. طبق این احتمال، کلام اشاعره را همانطوری معناکردیم که اخباری‌ها به آن قائل بوده‌اند.

احتمال دوم: حسن و قبح، اعتباری است

احتمال دوم این است که حسن و قبح، دو امر اعتباری است که معتبِرش «شارع» است. این احتمال را مرحوم آقای صدر داده‌است؛ آقای صدر کلام اشاعره را بر این معنا حمل کرده‌اند.

احتمال سوم: حسن و قبح، واقعیِ اعتباری است

احتمال سوم این است که حسن و قبح، دو امر واقعی است ولی در طول امر و نهی شارع؛ یعنی شارع مقدس اگر به فعلی امرکند، آن فعل واقعاً حسن می‌شود درحالی‌که قبل از امر شارع حسن نبود، و شارع اگر از فعلی نهی‌کند، آن فعل واقعاً قبیح می‌شود درحالی‌که قبل از نهی شارع قبحی نداشت. اگر شارع به نماز امرنمی‌کرد، نماز حسنی نداشت.

مؤید کلام ما بر این احتمال، کلام مرحوم تفتازاتی است ج4 ص283 : «قلنا: الامر و النهی عندنا مِن موجبات الحسن و قبح، بمعنی أن الفعل امَر به فحسُن، و نهی عنه فقبُح، و عندهم (معتزله و عدلیه) مِن مقتضَیاته بمعنی أنه حسُن فأمَر به أو قبُح فنهی عنه؛ فالأمر و النهی إذا وردا کشفنا عن حسنٍ و قبح سابقین حاصلین للفعل لذاته أو لجهاته.»: فرق ما با دیگران این است که ما قائلیم: «موجب و سبب حسن و قبح، امر و نهی است.»، دیگران (عدلیه و معتزله) می‌گویند: امر و نهی، مقتضای حسن و قبح است؛ فعل، حسن است فیأمر به الشارع، فعل قبیح است فینهی عنه الشارع.» به عبارت دیگر: ما می‌گوییم: حسن و قبح، در طول امر و نهی ایجادمی‌شود، دیگران می‌گویند: امر و نهی، در طول حسن و قبح ایجادمی‌شود.

احتمال چهارم: حسن یعنی مأموربه و قبح یعنی منهیٌّ‌عنه

احتمال چهارم این است که حُسن یعنی کون الفعل مأموراً به، و قبح یعنی کون الفعل منهیّاً عنه. این احتمال، از کلام فاضل قوشچی استفاده می‌شود؛ قوشچی از بزرگان اشاعره است و «شرح تجرید»ش خیلی معروف است[1] ، آنجا عبارتی دارد که حسن را به همین معنای چهارم گرفته‌است: «نجعل الحُسنَ کون الفعل متعلَّق الامر و المدح، و القبحَ کونَه متعلَّق النهی و الذم». شرح قوشچی ص339 از چاپ سنگی.

نقد احتمالات

نقد احتمال اول: احاله به نقد کلام اخباری‌ها

احتمال اول این بود که گفتند: راه درک حسن و قبح، منحصر به شرع است. طبق این احتمال، اشاعره هم‌نظر با اخباریین هستند، نقد این احتمال را می‌گذاریم آن جایی که کلمات اخباریین را نقدمی‌کنیم.

نقد احتمال دوم: به انکار حسن و قبح برمی‌گردد

برگشت این قول، به قول منکرین حسن و قبح عقلی است که همان قول حکماست و نظر مستقلی نیست؛ منکرین حسن و قبح عقلی، قائل بوده‌اند که هر «حسن و قبح»ی اعتباری است، چه اعتبار عقلائی داشته باشد یا اعتبار عرفی داشته باشد، یا اعتبار شرعی داشته باشد. یعنی منکرین حسن و قبح، منکر حسن و قبح شرعی نبوده‌اند. پس طبق این احتمال، با قطع نظر از این که منشأ این اعتبار کیست، اشاعره جزء منکرین حسن و قبح هستند و همان نقدی که به ادله‌ی منکرین گفتیم اینجا هم می‌آید.

اشکال: چه اشکالی است؟!

نقد احتمال سوم: وجدان

احتمال سوم، احتمالی است که خود ما دادیم؛ که در طول امر و نهی شارع است. خود علمای اشاعره ادله‌ای را برای این مختار خودشان ذکرکرده‌اند؛ این ادله، هم در کتاب «شرح‌المقاصد» هست و هم در کتاب «قوشچی» است، ادله‌ای نیست که قابل توجه باشد.

برای نقد این احتمال، فقط وجدان خود ما کافی است:

اگر شارع امر به صوم کند، بعد از امر شارع، صوم آیا بما هو صومٌ حسن است؟ این، خلاف وجدان و ارتکازات ماست که به مجرد امر شارع، واقع عوض شده و صوم بما هو صوم حسن بشود!

اگر مرادشان این است که بعد از امر شارع صوم بما هو مأموربه حسن است، این همان حرف قائلین به حسن و قبح عقلی است؛ چون برگشتش به حسن عبادت است و قبح معصیت است.

اشکال: فرق‌شان در این است که حسن طاعت را اشاعره شرعی می‌دانند.

پاسخ: اشاعره وجوب طاعت را نمی‌گویند که شرعی است.

اشکال: تصریح دارند به این که حسن اطاعت شرعی است.

پاسخ: کلام را نقل می‌کنیم به آن امری که اطاعت را حسن کرده، آیا وجوب اطاعت آن امر هم شرعی است؟!

اشکال: این، اشکال دیگری است.

پاسخ: ما احتمال نمی‌دهیم آنها چنین حرفی زده‌باشند که حسن وجوب طاعت هم شرعی است.

نقد احتمال چهارم: خروج از محل نزاع

اگر کسی احتمال چهارم را اختیارکرد، پس حسن و قبح، امر واقعی است، اما از محل بحث خارج است؛ چون حسن و قبح، یک معنای عرفی و ارتکازی دارد که ما با توجه به آن معنای عرفی وارد این بحث شده‌ایم و راجع به آن داریم بحث می‌کنیم. این معنایی که جناب قوشچی گفته، معلوم است که معنای ارتکازی حسن و قبح نیست. پس اگر هم واقعاً مراد ایشان این باشد، مناقشه‌ای در اصطلاح نداریم، الا این که این معنا، معنای محل نزاع ما نیست.

خلاصه‌ی مقام سوم

پس ماحصل بحث این شد که این کلمات جناب اشاعره، یکی از احتمالاتش به قول اخباری‌ها برمی‌گردد، یکی از احتمالاتش برمی‌گردد به قول منکرین حسن و قبح، یکی از احتمالاتش بر خلاف وجدان است (اگر بعد از امر شارع «صوم بما هو صومٌ» حسن باشد) یا به قول قائلین به حسن و قبح برمی‌گردد (اگر بعد از امر شارع «صوم بما هو مأموربه» حسن باشد)، و یکی از احتمالاتش هم خارج از معنای عرفی حسن و قبح است. هذا تمام الکلام در نقد کلام اشاعره.

إن‌شاءالله جلسه‌ی آینده واردمی‌شویم در مقام رابع: نقد کلام اخباریین.


[1] - در شرح تجریدِ مرحوم خواجه، دو شرح معروف است؛ یکی شرح مرحوم علامه یعنی «کشف المراد» خیلی معروف است، و شرح دومی که خیلی معروف است شرح همین قوشچی است، که در قدیم به عنوان کتاب کلامی خوانده می‌شد ولو این که سنّی هم بوده‌است و تمام کلمات خواجه را نقدکرده‌است.