درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
95/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قطع (تجری / مقام ثانی: حرمت / دلیل دوم بر حرمت / صیاغت دوم: ملازمهی عقلائیه)
خلاصه مباحث گذشته:
صحبت ما در مقام دوم بود؛ که آیا فعل متجریبه که از آن تعبیر به «تجری» میکنیم، آیا حرام است یا حرام نیست؟ دلیل اول بر حرمت (ادلهی اولیه) را نپذیرفتیم. دلیل دوم (ملازمه بین حکم عقل و شرع) را گفتیم به دو صیاغت است، صیاغت اول ملازمه بین حکم عقل با حکم شارع بود که دیروز گفتیم و نپذیرفتیم، صیاغت دوم ملازمه بین حکم عقلا با حکم شارع است که بحث امروز ماست.
تقریب استدلال طبق صیاغت عقلائی
مرحوم اصفهانی فرموده: «التجری قبیحٌ عقلائاً، و کلُّ قبیحٍ عقلائاً حرامٌ شرعاً، فالتجری حرامٌ شرعاً.»، اگر صغری و کبری تمام باشد، نتیجه این میشود که حرمت شرعیِ تجرّی ثابت میشود.
مناقشه در صغری: تجرّی عقلائاً قبیح نیست
میخواهیم ببینیم: «آیا قاعدهی ملازمهی «کل ما حکم به العقلاء، حکم به الشرع.» تمام است یا تمام نیست. در صیاغت اول، صغری را پذیرفتیم، ولی کبری را نپذیرفتیم. در این صیاغت ثانیه، نه صغری را قبول کردیم و نه کبری را.
وجدان ما میگوید که: «قبیح نیست»؛ اگر کسی از چراغ سبز ردبشود به اعتقاد این که این چراغ، قرمز است.»، آیا عقلائاً قبیح است و مستحق مجازات است؟! فرض کنید حداکثر مجاز سرعت صدکیلومتر است، شخصی با سرعت 60کیلومتربرساعت میرود ولی چون کیلومترشمار ماشینش خراب است و 120کیلومتربرساعت را نشان میدهد فکرمیکند دارد با 120کیلومتر میرود، آیا مستحق جریمه است؟! فعل متجریبه عقلائاً قبیح نیست. اگر کسی میخواست برای دزدی به خانهی همسایه برود ولی اشتباهاً از خانهی خودش دزدی کرد آیا عُقلا او را ملامت میکنند و کارش را قبیح میدانند؟
سؤال: آیا این مثالهای شما هتک قانون نیست؟
پاسخ: معلوم است که هتک نیست. معیار حسن و قبح عقلائی، حفظ نظام است؛ معلوم است کسی که از چراغ سبز عبورمیکند، باعث اختلال نظام نشدهاست. عُقلا کاری به «هتک» ندارند، فقط «حفظ نظام اجتماعی» برایشان مهم است؛ هتک بما هو، عند العقلاء قبیح نیست، اگر باعث اختلال نظام بشود قبیح است.
پارهای از کارها مقدماتش هم قبیح است؛ اگر کسی برای قتل اسلحه بخرد، همین کار قبیح است.
اشکال: اگر کسی بگوید: «میخواهم بروم دزدی» ولی اشتباهاً از خانهی همسایهاش دزدی کند، آیا او را مستحق عقاب نمیدانند؟
پاسخ: اظهار قانونشکنی، خودش نزد عقلا قبیح است؛ باعث جرئت بر این قانونشکنیها شده و همین باعث اختلال نظام میشود.
اگر خود تجرّی یک عنوانی پیداکند که به خاطر آن عنوان هتک باشد، از باب آن عنوان قبیح است؛ مثلاً اگر شخصی ظرف آبی را به گمان این که جام شراب است ببرد در مسجد و با تظاهر به شرابخوردن بخورد، خود این کار هتک است و درنتیجه از بحث «تجرّی» خارج است. بحث بر سر تجرّی به عنوان اوّلی است. در این مثال، بما هو تجرّی قبیح نیست، بما هو معصیت قبیح است. اگر آن آبی که معتقد است خمر است را در روز ماه رمضان شرب کند، از باب حرمت افطار در ماه رمضان قبیح است.
اشکال: اگر کسی فقط یک بار به کسی اهانت کند و باعث اختلال نظام نشود، آیا عقلائاً قبیح نیست؟
پاسخ: «اختلال نظام» را معناکردم؛ مراد ما «بالفعل» نیست، معنای اختلال نظام این است که اگر این فعل ممنوع نباشد، منجر به اختلال نظام میشود.
پس این صغری که فعل متجریبه عقلائاً قبیح است را قبول نکردیم.
مناقشه در کبری
اول بیان مرحوم اصفهانی را توضیح بدهیم بعد وارد نقدش بشویم.
تقریب بیان مرحوم اصفهانی
مرحوم اصفهانی فرموده: اگر ما قبول کردیم که عقلا حکم دارند به حسن یک فعلی، معنایش این است که عقلا بما هم عقلا، حکم به حسن این عمل میکنند. آیا شارع هم از عقلا هست یا نه؟! شارع، احد العقلاست، بلکه سیدالعقلاست، پس شارع هم باید همین حکم را داشته باشد؛ وگرنه خلف فرض است که عقلا چنین حکمی دارند. مثل این است که بگوییم: «تمام کسانی که در این اتاق هستند سنشان بالای بیست سال است» ولی عمر زید زیر بیست سال باشد، معلوم میشود که آن جمله که «سنّ همه بالای بیست سال است»، غلط است. ایشان فرموده: شارع احد العقلاست، بلکه سیدالعقلاست، پس لامحاله او هم چنین حکمی به حسن و قبح دارد.
نقد کلام ایشان یک مقدار طول میکشد؛ بر کبری دو اشکال داریم: ما اولاً قبول نداریم که شارع احدالعقلاست، و ثانیاً اگر هم احدالعقلاء باشد باز هم چنین حکمی ندارد.
مناقشهی اول: شارع از عقلا نیست
ابتداءً کلام اول ایشان را نقدکنیم که: «شارع، احدالعقلاست.». تصویر و تصور ایشان از «عقلاء» نادرست بوده.
خِرد فردی و جمعی
ما دو خرد داریم: خرد فردی، و خرد جمعی. به تعبیر دیگر: عقل فردی و عقل جمعی.
خرد فردی، عبارت است از آن قوهای که خداوند عالم به انسان داده و به حیوان نداده، و فارق بین انسان و سایر حیوانات فقط در همین قوهی عاقله است. کار این قوه، این است که مُدرک کلیات است. این که «آیا این فرمایشات درست است یا درست نیست؟» در این بحث ما مهم نیست. به این قوه «خرد» یا «عقل» میگوییم. درست است که در طول زمان تقویت شده و میشود، اما انسان از ابتدا این قوه را داشتهاست.
در علم جدید معتقدند که انسان سه مرحله را پشت سر گذاشتهاست؛ در یک زمانی به صورت انفرادی زندگی میکردهاست (مثل گربهها که نه زندگی جمعی دارند و نه زندگی اجتماعی)، در مرحلهای به صورت جمعی زندگی میکردهاست (مثل گوزن و گورهخر و آهو)، در مرحلهی اخیر به صورت اجتماعی زندگی میکند (مثل زنبور و مورچه و موریانه)؛ یعنی در زندگی با یکدیگر تعاون دارند. قوهی عاقله و خرد فردی (مدرک کلیات) را انسان از ابتدا داشتهاست.
خرد جمعی، دو فرق اساسی با خرد فردی دارد:
اولاً قوهای نیست که از ابتدا در همهی انسانها باشد، بلکه معلول زندگی اجتماعی بشر است. پس خرد جمعی، نتیجهی زندگی اجتماعی ما انسانهاست؛ آن انسانهایی که زندگی جمعی داشتهاند، خرد جمعی نداشتهاند. لذا بهتر است که اسمش را «خرد اجتماعی» بگذاریم.
سؤال: آیا خود زندگی اجتماعی معلول خرد جمعی نیست؟
پاسخ: نه؛ معلول خرد فردی است؛ یعنی اگر خرد فردی نبود و اگر زندگی اجتماعی نبود، این خرد جمعی پیدانمیشد.
فرق دوم که فرق بسیار مهمی است، این است که خرد فردی، متقوّم به تکتک افراد انسان است؛ یعنی من خرد فردی دارم، شما خرد فردی دارید، هر کسی خرد فردی دارد، الا انسانهای دیوانه که خرد فردیشان خیلی ضعیف است. همهی انسانها از بدو تولدشان خرد فردی دارند. خرد جمعی، متقوم به فرد نیست، بلکه متقوم به جمع است؛ مجموعهای از سیرهها و ارتکازات و مفاهیم، معلول این خرد مجموعی است. اگر انسان خرد جمعی نداشت، این مفاهیم ساخته نمیشد؛ مثل بیع و ملکیت، و خوب و بد. حسن و قبح هم از همین قبیل است؛ مفاهیمی است که ساختهشدهی این خرد جمعی است. معلول یک زندگی متعاملانه در طول هزاران سال است.
این نکته خیلی مهم که خود زبان، معلول خرد جمعی انسان است؛ یعنی اگر ما زندگی اجتماعی نداشتیم، چیزی به نام «زبان» شکل نمیگرفت.
این که «چرا شارع از عقلا نیست؟» را إنشاءالله جلسهی آینده توضیح میدهم.