درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
95/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مطلق و مقید (فصل دوم: مقدمات حکمت / ادامهی تنبیه سوم: انصراف تصوری و تصدیقی)
خلاصه مباحث گذشته:
صحبت ما در «حقیقت انصراف» بود. گفتیم که دو قسم انصراف داریم: تصوری و تصدیقی. انصراف تصوری، این بود که وقتی لفظی را میشنویم، به جای این که معنا یا صورت معنا به ذهن بیاید، معنا یا صورت معنایی به ذهن میآید که موضوعله نیست. مثلاً ادعاشده که لفظ «حیوان» چنین انصرافی دارد؛ به جای این که طبیعت جامع بین «حیوان ناطق» و «حیوان صامت» به ذهن ما بیاید، فقط طبیعت «حیوان صامت» به ذهن میآید.
منشأ انصراف تصوری: کثرت استعمال
بحث امروز ما راجع به منشأ انصراف تصوری است؛ چطور میشود که وقتی یک لفظ را میشنویم، معنایی به ذهنمان میآید که غیر از معنای موضوعله لفظ است؟
گفته شده: یک عامل بیشتر ندارد؛ کثرت استعمال؛ اگر کثیراً در معنای دیگری استعمال شد، آن معنای دیگر به ذهن میآید.
سؤال: آیا غلبة وجود باعث کثرت استعمال نمیشود؟
پاسخ: غلبة وجود، هیچ ربطی به کثرت استعمال ندارد؛ مثلاً انسانهایی که قدشان بلندتر از یک متر است، غلبة وجود دارند، اما وقتی که لفظ «انسان» را میشنویم، اینطور نیست که فقط انسانهای بلندتر از یک متر به ذهنمان بیاید.
سؤال: شهیدصدر منشأ دیگری هم گفته؛ مناسبت مرکوزه در ذهن عرف. و مثال به «الماء یطهِّر» میزند که چون در ذهن عرف هست که «نجس، مطهِّر نیست.»، به جای مطلق «ماء» آبی که طاهر است به ذهنش میآید.
پاسخ: آن منشأ، منشأ انصراف تصدیقی است که خواهمگفت.
عنایت بشود که ما این فرمایش مشهور را قبول کردهایم، لکن برای «کثرت استعمال» معنایی قائلیم معنای دیگری غیر از آنچه مشهور گفتهاند.
فراموش نشود که تمام اینها مبتنی بر نظر مشهور است که وقتی لفظی میشنویم، صورتی به ذهن ما میآید. ولی ما از کسانی هستیم که قائل نیستیم صورتی به ذهن میآید. اما فعلاً با این مبنا دارم توضیح میدهم که «با شنیدن یک لفظ، صورت معنا به ذهن میآید.».
مشهور: کثرت استعمال مجازی
نظر مشهور این است که یک لفظ، یک معنای موضوعلهای دارد، و ما کثیراً مّا یک لفظ را با قرینه در معنای مجازی استعمال میکنیم. وقتی زیاد در معنای مجازی استعمال شد، انس ذهنی با معنای مجازی پیداشده و لذا در استعمالات بعدی، دیگر نیازی به قرینه نیست. پس یک لفظ باید در معنایی غیر از موضوعله به نحو تجوّز با قرینه کثیراً مّا به حدی استعمال بشود که انس ذهنی با معنای مجازی به حدی برسد که وقتی قرینه را ذکرنکنیم، باز هم معنای مجازی به ذهن بیاید. البته برای انصراف، نباید به حد وضع برسد؛ اگر به حد وضع برسد، بحث اشتراک یا نقل مطرح میشود.
مختار: کثرت ارادة بخشی از افراد معنا
ما کثرت استعمال را قبول کردیم، اما به یک معنای کاملاً متفاوت؛ به نظر ما لفظ دائماً در معنای خودش استعمال میشود، ولی کثیراً مّا بخشی از افراد معنا اراده میشود. مثلاً افراد حیوان دو دسته است: افراد صامت و افراد ناطق. اگر ما کثیراً مّا حیوان را در معنای خودش به کار ببریم ولکن محکی آن، فقط افراد صامت باشد، آرامآرام ذهن با این افراد انس میگیرد به نحوی که بعد از مدتی معنایی که به ذهن ما بیاید، عوض میشود؛ به جای این که معنای موضوعله به ذهن ما بیاید، فقط معنای افراد صامت به ذهن ما میآید.
تنظیر به مجاز
مشهور: استعمال در دو معنا
طبق نظر مشهور، کلمة «اسد» دو تا معنا دارد: یک معنای موضوعله دارد که همان «حیوان مفترس» است، یک معنای مجازی هم دارد که همان «انسان شجاع» است. وقتی شما میگویید: «رأیت أسدا فی المدرسة»، لفظ «اسد» در معنای مجازی استعمال شدهاست. شما برای این که استعمال در معنای مجازی کنید، نیاز به قرینه است که در این مثال «فی المدرسة» است.
مختار: تفاوت محکی با موضوعله
این را در «مجاز» هم گفتهایم؛ که لفظ «اسد» یک معنا بیشتر ندارد و آن همان «حیوان مفترس» است، و «اسد» دائماً به همین معنای «حیوان مفترس» به کار میرود. لکن همانطور که قبلاً هم گفتهایم، هر اسمی در جمله یک مشارٌإلیه و مَحکیّ دارد؛ وقتی میگویید: «رأیت اسدا فی الغابة»، مشارإلیه، فردی از «حیوان مفترس» است. و وقتی که میگویید: «رأیت اسدا فی المدرسة»، مشارٌإلیه و محکیّ شما فردی از افراد «رجل شجاع» است، نه این که «اسد» در جملة «رأیت اسداً فی المدرسة» به معنای «رجل شجاع» است. علاقة بین این دو مشارإلیه (حیوان مفترس و رجل شجاع) باعث میشود به جای این که حیوان مفترس به ذهن بیاید، رجل شجاع به ذهن بیاید. این را قبلاً هم توضیح دادهام که قطع نظر از این که با ارتکازات نمیسازد، این فرمایش قول اصلاً غیرمعقول است.
سؤال: این نظریة شما همان نظریة سکاکی است؟
پاسخ: نه، هیچ ربطی به آن ندارد.
بنابراین وقتی میگویم: «رأیت اسدا فی المدرسة»، «اسد» در معنای خودش یعنی «حیوان مفترس» استعمال شده، اما مشارٌإلیهاش فردی از افراد موضوعله نیست. این را اگر خیلی تکرارکنیم، وقتی «اسد» را میشنویم، یک معنای دیگری به ذهن ما میآید و آن همان «جامع بین افراد انسان شجاع» است.
عین همین واقعه در «انصراف» اتفاق میافتد؛ کلمة «حیوان» را دائماً در معنای خودش استعمال میکنیم، اما اگر مشارإلیه این لفظ در محاورات متداول مردم خصوص افراد صامت باشد، بعد از مدتی وقتی که میگوییم: «حیوان»، به جای این که صورت معنای موضوعله به ذهن بیاید، صورت معنای دیگری به ذهن میآید که همان جامع بین افراد مشارٌإلیه است.
جمعبندی
هذا تمام الکلام در انصراف تصوری. پس روشن شد انصراف تصوری، این است که به جای این که معنای موضوعله به ذهنمان بیاید، معنای دیگری به ذهنمان میآید. به آن معنای دیگر، معنای منصرفإلیه میگوییم. و منشأ انصراف تصوری هم فقط کثرت استعمال است.
انصراف تصدیقی
انصراف تصدیقی، خیلی مهم است، ولی از هم جدا نشدهاست. بعضی وقتها ما وقتی لفظی را میشنویم، همان معنای موضوعله به ذهن ما میآید، اما در مرتبة این که «متکلم، افراد این معنا را اراده کرده؟ یا بخشی از افراد این معنا را اراده کردهاست؟»، اینجاست که دچار یک انصراف تصدیقی میشویم. کثیراً مّا لفظ در معنای حقیقیاش استعمال میشود و معنای حقیقی هم به ذهن سامع منتقل میشود، ولی سامع میفهمد که بعضالافراد مراد متکلم است؛ مثلاً وقتی متکلم گفت: «أکرم الفقیر»، همان معنایی از فقیر به ذهن ما میآید که جامع بین همة افراد فقیر است. اما میدانیم که مراد متکلم، فقیر مؤمن است. یا مثلاً مولا گفته: «أکرم العالم» نگفته: «علماء الدین»، و معنای «عالم» به ذهن سامع میآید، ولی متوجه میشود که مقصود متکلم «علمای دین» بودهاست. مراد، انصراف تصوری نیست؛ اینطور نیست که: «تا مردم عالم را شنیدند، عالم دین به ذهنشان برسد.»، بلکه معنای «عالم» به ذهنشان میرسد، اما میفهمند که مقصود متکلم حصة خاصی بودهاست. به این انصرافها انصراف تصدیقی میگوییم.
در انصراف تصدیقی، چه معنای منصرفٌإلیه و چه معنای منصرفعنه، در هر صورت محکی فقط افراد است. فرقش با انصراف تصوری فقط در این است که در انصراف تصوری، تصور ما «جامع» است، اما محکی و مشارإلیه، خصوص افراد «عالم دین» یا «فقیر مؤمن» است.
موضوعله معنای فقیر، جامع بین همة افراد مؤمن و غیرمؤمن است، اما در مقام تصدیق، به جای این که ذهن ما به همة افراد فقیر منصرف بشود، به بعض افراد فقیر منصرف میشود.
انصرافها کثیراً مّا از این قبیل است و اسمش «انصراف تصدیقی» است. این، در روایات زیاد است؛ .
سؤال: آیا انصراف «حیوان» هم تصدیقی نیست؟
پاسخ: اگر انصراف تصدیقی باشد، چرا وقتی به کسی میگوییم: «حیوان»، ناراحت میشود؟! این نشان میدهد که خود آن تصور به مرحلة انصراف تصوری رسیدهاست و وقتی که لفظ «حیوان» را میشنود، فقط صورت «حیوان صامت» به ذهن سامع میآید.
منشأ انصراف تصدیقی
منشأ انصراف تصدیقی، دائماً قرائن است؛ مثل مناسبت حکم و موضوع، یا مناسبت حکم ومتکلم. لکن در اثر کثرت استعمال، نیازی به قرینه نیست.
تبدیل انصراف تصدیقی به انصراف تصوری
ابتدا لفظ در معنای مجازی کثیراً مّا با قرینه استعمال میشود، این کثرت استعمال باعث انصراف تصدیقی میشود طوری که وقتی لفظ شنیده میشود، اگرچه معنای موضوعله به ذهن میرسد لکن سامع به خاطر قرائن میفهمد که مراد متکلم معنای مجازی است. سپس وقتی انس ذهنی شدیدتر میشود، انصراف تصوری پدیدمیآید.
هذا تمام الکلام در حقیقت، و اقسام، و منشأ انصراف.