درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
95/06/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمات حکمت (مقدمهی دوم: عدم قرینه / تنبیه سوم: قرائن منفصله)
خلاصه مباحث گذشته:
مقدمة دوم، عدم وجود قرینة متصله بر تقیید بود. گفتیم ذیل این مقدمه اموری را تنبیه میکنیم، امر اول و دوم را گفتیم، امر سوم بحث امروز ماست.
امر سوم: قرائن منفصله
مدعای مرحوم میرزا
برای تحقق مقدمة دوم از مقدمات حکمت، مشهور قائل بودهاند که کافی است قرینة متصله بر تقیید نباشد، مرحوم میرزا میفرمود که لازم است قرینهای بر تقیید نباشد، چه متصله و چه منفصله.
فارق بین قرینة منفصله با قرینة متصله
نقش قرینة منفصله چیست؟
مرحوم میرزا: مانع بقاء ظهور است
شاگرد ایشان در «محاضرات» فارق بین متصله و منفصله را توضیح داده؛ فرموده: قرینه اگر متصله باشد مثل «أکرم الفقیر و لاتکرم الفقیر الفاسق»، برای «الفقیر» اطلاقی منعقد نمیشود. اما اگر قرینة منفصل باشد، ظهور منعقدمیشود، اما بقاءً از بین میرود. مثلاً «أکرم الفقیر» ظهور اطلاقی دارد تا زمان وصول «لاتکرم الفقیر الفاسق»؛ مولا وقتی بعد از یک روز گفت: «لاتکرم الفقیر الفاسق»، «لاتکرم» هادم ظهور اطلاقی است. خود آقای خوئی تصریح کرده که مراد این نیست که مانع انعقاد ظهور است، هادم ظهور است.[1]
مشهور: مانع بقاء حجیت ظهور است
مشهور مخالفت کردهاند؛ گفتهاند: اگر مولا گفت: «أکرم الفقیر»، ظهور اطلاقی منعقدمیشود. اگر فردا گفت: «لاتکرم الفقیر الفاسق»، ظهور اطلاقی از بین نمیرود، بلکه آن ظهور اطلاقی حجت است تا این که قرینة منفصله واصل بشود؛ وقتی قرینة منفصله رسید، ظهور اطلاقی بقاءً از حجیت میافتد.
خلاصه
پس میرزا میگفت: قرینة منفصله، هادم خود ظهور است. ولی مشهور میگویند: قرینة منفصله، هادم حجیت ظهور است.
اشکال بر کلام میرزا
اشکالی که بر فرمایش مرحوم میرزا شده، یک اشکال نقضی است و یک اشکال حلی.
اشکال نقضی
اگر مولا گفت: «أکرم الفقیر» و یک هفته گذشت و احتمال میدهم که قرینة منفصل حادث شدهباشد ولی به من نرسیدهباشد، آیا در این صورت این ظهور باقی است یا باقی نیست؟ اگر بگوید: «باقی نیست»، یعنی در تمام روایاتی که عادتاً احتمال قرینة منفصله میدهیم، ظهوری وجود ندارد. واگر بگوید: «وصول قرینه است که هادم ظهور است، نه حدوث قرینه.»، این یک مدعای دیگری است. پس اشکال نقضی این است که جایی که احتمال وجود قرینه را میدهیم، اصلاً ظهوری نداریم، و این احتمال هم همیشه هست.
اشکال: اگر بگوید: «حدوث قرینه هادم ظهور است»، چرا احتمال حدوث، هادم ظهور میشود؟
پاسخ استاد: چون موضوع ظهور، عدم وجود قرینه است، و با وجود این احتمال، این موضوع احرازنمیشود.
اشکال حلی
مثلاً مولا روز شنبه گفت: «أکرم الفقیر»، روز دوشنبه گفت: «لاتکرم الفقیر الفاسق». اگر مراد مرحوم میرزا از این که «هادم ظهور است» این است که: «وقتی روز دوشنبه گفت: «لاتکرم الفقیر الفاسق»، اگر بعدش بگوید: «أکرم الفقیر»، چون کلام سابق دائماً به صورت قرینة متصله محسوب میشود، «أکرم الفقیر» ظهور اطلاقی ندارد.»، این حرفْ درست است. اما اگر مرادش این است که: «این کلام، در روز شنبه ظهور داشت، ولی روز دوشنبه این ظهوری که روز شنبه شکل گرفت را از دست میدهد.»، این ادعا وجهی ندارد؛ به جهت این که آن کلامی که در روز شنبه گفته، ظهورش تا ابد باقی میماند؛ چون ظهور و دلالت، از امور واقعی است؛ امور واقعی، هیچوقت زمان برنمیدارد. وقتی میگوییم: «بین این نار و این حرارت، تلازم است.»، این تلازم، ازلی و ابدی است. ظهور و دلالت، از امور واقعی است. تلفظ و تکلم، حقیقی است. طرفین دلالت، حقیقی است؛ دال و مدلول، حقیقی هستند، اما دلالت و ظهور، واقعی هستند.
امور حقیقی، اموری است که وجود دارند مثل من و شما و این دیوار. امور واقعی، وجود ندارند ولی متوقف بر ذهن من و شما هم نیست، مثل فوقیت و تحتیت، مثل تلازم بین علت و معلول.