درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
94/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نواهی/اجتماع امر و نهی /تتمة تنبیه هشتم
جهت دوم: صحت نماز در حال خروج
محل نزاع
در حکم خروج، قائل به حرمت آن شدیم، اکنون پیرامون نماز حین خروج بحث میکنیم.
حکم تکلیفی و وضعی
در این مسأله، دو حکم شرعی باید بحث شود: اول این که مکلف نسبت به نماز چه تکلیفی دارد؟ یعنی آیا باید حین خروج نماز بخواند؟ و دوم این که: آیا این نماز صحیح است؟ این دو مسأله مرتبط به هم هستند، لذا با هم بررسی میشوند.
دو پیشفرض
قبل از ورود به بحث، باید گفت در این مسأله دو پیش فرض وجود دارد:
پیشفرض اول: وقت تنگ است
پیشفرض اول این است که: «اگر نماز را در حال خروج اتیان نکند، نماز او او فوت میشود.»؛ چون فرض ما در اضطرار به سوء اختیار است.
پیشفرض دوم: نمازِ بدون رکوع و سجود هم باطل است
پیشفرض دوم این است که: «به خاطر رکوع و سجودش باطل نباشد»؛ اگر گفتیم: «به خاطر رکوعش باطل است، یا به خاطر رکوع و سجودش باطل است.»، این نماز خروجی که رکوع و سجودش ایمائی است، باطل نیست. لذا با این مبنا که: «نماز حتی بدون سجده و رکوع، در مکان غصبی باطل است.»، این مسأله بررسی می شود.
با توجه به این مقدمه، و با توجه به این که حکم نماز حین خروج بستگی به مبنای ما در حکم خروج دارد، طبق حرمت خروج، و عدم حرمت خروج مستقلاً بحث میشود:
اگر خروج از نظر شرعی حرام باشد
اگر قائل شویم: «تصرّف خروجی، حرام است.» کما هو المختار، نماز در حال غصب باطل خواهد بود؛ زیرا «بودن در مکان غصبی» حرام است و همین موجب میشود خروجْ مبغوض شود، عمل مبغوض هم مقرّب نیست.
البته مقدمة دوم را قبول نداریم؛ زیرا صرف نماز در مکان غصبی را صحیح میدانیم (فقط پیشفرض این مسأله حرمت بودن در مکان غصبی است). امّا با فرض بطلان نماز در مکان غصبی، این نماز باطل خواهد بود.
اگر خروج از نظر شرعی حرام نباشد
اگر قائل شویم تصرّف خروجی حرام نیست (نظر شیخ و مشهور)، مسأله دارای دو فرض خواهد شد. گاهی نماز موجب طولانیشدن زمان خروج غصبی میشود و گاهی نمیشود:
الف) اگر نماز موجب طولانی شدن زمان غصب خروجی نباشد
اگر نماز موجب تأخیر در خروج نباشد، باید نماز فریضه را بخواند و این نماز صحیح است. حتی نماز نافله هم در این هنگام صحیح است؛ زیرا حرمت و مبغوضیت، به دلیل «اضطرار» برداشته شدهاست.
ب) اگر نماز موجب طولانی شدن زمان غصب خروجی باشد
اگر نماز موجب تطویل در خروج شود (یعنی نماز ممکن نیست مگر این که زمان خروج بیشتر شود)، حکم نماز فریضه و نافله متفاوت خواهد بود:
نماز فریضه
اگر نماز فریضه موجب طولانیشدن خروج غصبی شود، این مسأله داخل باب تزاحم میشود؛ زیرا از طرفی قدرت بر ترک غصب زائد دارد لذا حرمت فعلی هست و اضطراری نسبت به غصب زائد نیست تا برداشته شود (فقط به مقدار غصب خروجی که مضطرّ است حرمت ساقط میشود)، و از طرفی مکلف به نماز است. پس این مسأله داخل در باب «تزاحم» است.
حال که وارد باب «تزاحم» شده، حکم وضعی این نماز چیست؟ «غصب» اهمّ است؛ ذوق شارع این است که به «مال دیگران» بیش از «نماز» اهمیت میدهد. وقتی که غصبْ مقدم شد، پس فقط تکلیف به غصب دارد و نمازش حرام است. فعلیبودن حرمت و غصب، و اهمّبودن آن، باعث میشود که نماز فریضه بر این فرد واجب نباشد. پس نمازش امر ندارد.
اشکال: آیا حتی در ضیق وقت هم مال دیگران مقدم بر نماز است؟
پاسخ استاد: این مقدار که شارع به نماز اهمیت داده، فقط در حد اذن در تأخیر است. در مجموع، از ذوق شارع اینطور به دست میآید که حقالناس بر حقالله مقدم است.
سؤال: ذوق شریعت چطور به دست میآید؟
پاسخ: کسی که با احکام و قواعد و مضمونهای شریعت سر و کار دارد، حدسهایی در این زمینه میزند. استذواقات اهل خبره در دین، حجت است.
حال که نسبت به نماز فریضه امری نیست، ممکن است برای تصحیح نماز دو راه مطرح شود:
الف) ممکن است گفته شود: ملاک نماز وجود دارد لذا نماز خوانده شده تصحیح میشود، که مرحوم آخوند فرمودهاند. امّا این راه صحیح نیست؛ زیرا احراز ملاک در عبادیات مشکل است.
ب) ممکن است گفته شود: امر ترتّبی به نماز وجود دارد؛ کأن مولا گفته: اگر خواستی دو دقیقه غصب زائد انجام بدهی، این غصب زائد را با نمازخواندن انجام بده.
امّا این راه هم صحیح نیست؛ زیرا امر ترتّبی وجود ندارد. توضیح این که غصب زائد مثلاً دو دقیقه غصب، حرام است. و از آنجایی که حرمت مقدّم بر امر است، نهی فعلی است و امر مشروط خواهد بود. امّا این حرمت فعلی که وجود دارد، مانع مقرّبیت نماز میشود و از مصداق ماموربه، خارج میشود؛ یعنی نماز که واجبی ارتباطی است، اصلاً از ابتدا امر ترتّبی ندارد.
خلاصه: چون دو دقیقه غصب زائد حرام است، پس دو دقیقة آخر نماز، مبغوض بوده و لذا قابلیت تقرب نداشته و باطل است.
اشکال: اگر نماز را در ده دقیقة اول بخواند و با آن دو دقیقه غصب زائد تداخل نکند، نماز حرمت ندارد و لذا نمازش باید صحیح باشد.
پاسخ: حتی اگر نماز ده دقیقه طول بکشد، و موجب شود خروج از ده دقیقه به دوازده دقیقه برسد امّا دو دقیقه آخر که خارج میشود نماز تمام شده باشد، باز هم امر ترتّبی نیست؛ زیرا فقط خروج که ده دقیقه است حلال است امّا غصب زائد حرام است، و کل 12 دقیقه غصب زائد است و حرام است نه فقط دو دقیقة آخرش. لذا با وجود حرمت فعلی دیگر امر ترتّبی نیست.
نماز نافله
اگر نماز نافله موجب تطویل غصب باشد، این مسأله، داخل باب تزاحم نیست؛ زیرا تزاحم بین احکام الزامیه است، نه بین احکام مستحب و مکروه نیست. وقتی داخل باب تزاحم نباشد، پس امر استحبابی به نافله ساقط نیست.
اشکال: چرا نهی زورش به امر وجوبی میرسید به امر استحبابی نمیرسد؟!
پاسخ مباحثه: چون اصلاً تزاحم نشده. اگر دو مستحب با هم تزاحم کنند مثل قرائت قرآن و زیارت حرم حضرت معصومه، آیا به اصطلاح اصولی هم تزاحم کرده و فقط یکیشان فعلی میماند؟!
پس امری نیست، امّا عقل حکم میکند به جای خواندن نماز نافله، غصب را ترک کند. امّا اگر علیرغم این حکم عقلی نماز نافله بخواند و غصب زائد مرتکب شود، فقط به میزان غصب زائد مرتکب حرام شدهاست.
با وجود این که امر استحبابی به نافله هست، امّا نماز مستحبی هم باطل است؛ زیرا حرمت وقتی برداشته میشود که صَرف خروج شود (یعنی در زائد بر زمان خروج، غصب حرمت فعلی دارد). امّا اگر بیش از زمان خروج غصبی انجام شود، این عمل حرام و مبغوض خواهد بود. وقتی این نافله، مصداق مبغوض شارع باشد مقرّب نخواهد بود، لذا نماز نافله هم باطل میشود. پس، از این باب که «امر ندارد»، باطل نیست، از این باب که «مبغوض مولاست» باطل است.