درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
94/06/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اوامر/ضد /تزاحم: تنبیه سوم
تنبیه سوم: التزاحم بین الحج و النذر
محل نزاع
جماعتی از فقهای ما فرمودهاند: اگر شخصی قبل از فعلیت حج نذری کند که: «بعد اگر بخواهد وفای به نذر کند، دیگر قدرت بر حج ندارد.»، در اینجا «وجوب نذر» مقدم میشود بر «وجوب حج»؛ به تعبیر دقیقتر: این نذر، مانع فعلیت حج میشود.
در «زمان وجوب حج» دو قول داریم: عند الاستطاعت، و عند دخول اشهر حج بعد الاستطاعة. قبل از فعلیت وجوب حج اگر نذرکنم که: «عرفة هر سال، در کربلا باشم و سیدالشهدا را زیارت کنم.»، در این صورت وجوب نذر مقدم میشود؛ یعنی مانع فعلیت وجوب حج میشود. ترتّبیها میگویند: اگر وفای به نذر را ترک کردم، وجوب حج بر من فعلی میشود.
علت تقدم نذر در کلام فقها
چرا فقها این مطلب را فرمودهاند در حالی که در تزاحم بین این دو واجب، از واضحات است که: «حج، واجب اهمّی است نسبت به وفای به نذر.»؟ در اهمیت حج، همین بس که در آیة شریفه دارد: «من کفر» که تفسیر شده کسی که حج را ترک کند، کافر شدهاست. اما با این وجود بعضی از فقها فتوا دادهاند و برخی از فقها مثل صاحب جواهر هم چنین نذری کردهاند.
وجه اول: قدرت شرعی
وجه اول این است که قدرت بر حج، قدرت شرعی است، و قدرت بر وفای به نذر قدرت عقلی است. در مباحث گذشته گفتیم که اگر دو واجب با هم تزاحم کردند و قدرت در یک واجب قدرت عقلی بود و در دیگری قدرت شرعی بود، واجبی که مشروط به قدرت عقلی است، مقدم میشود بر واجبی که مشروط است به قدرت شرعی.
اگر قدرت درملاک دخیل نباشد، اصطلاحاً میگویند: «این قدرت، عقلی است.»، و اگر دخیل نباشد، اصطلاحاً میگویند: «این قدرت، شرعی است.».
اینجا مشروط به قدرت شرعی یعنی حج، مقدم میشود بر مشروط به قدرت عقلی یعنی نذر. از کجا فهمیدیم حج مشروط به قدرت شرعی است؟ چون قدرت در خود دلیل اخذشده؛ «و لله علی الناس حج البیت من استطاع إلیه سبیلا». از کجا فهمیدیم نذر مشروط به قدرت عقلی است؟ چون در دلیلش اخذنشده.
سؤال: آن جایی که در خطاب اخذبشود، اگر ارشاد به حکم عقل باشد چطور؟
پاسخ مباحثه: احتمال ارشادیبودن میرود، لکن ظهور در همان دارد که ملاک مشروط به قدرت است.
این بیان دو اشکال دارد:
اشکال اول: عقلیبودن قدرت نذر ثابت نیست
اشکال اول این است که گفتیم: از «عدم اخذ قدرت در دلیل حکم» نمیتوانیم بفهمیم که: «قدرت، عقلی است.».
اشکال دوم: مشروط به قدرت شرعی تکوینی مرجوح نیست
اشکال دوم این است که ما گفتیم: «مشروط به قدرت عقلی، بر مشروط به قدرت شرعی مقدم میشود.»، اما در قدرت شرعی سه احتمال دادیم، و در یک احتمال گفتیم: مقدم نمیشود؛ آن جایی که قدرت شرعی، قدرت تکوینی بر خود فعل باشد.
از آیة شریفه استفاده میشود که قدرت مأخوذه در این تکلیف، قدرت تکوینی است؛ آیة شریفه گفته: «حج بر من استطاع واجب است»؛ یعنی کسی که قدرت تکوینی بر خود حج داشته باشد.
وجه دوم: اسبقیت
ابتدا نذر واجب میشود به خود جریان صیغه، سپس حج به دخول اشهر. و چون باید اسبق مقدم بشود، پس نذر مقدم است. طبق این بحث، وجوب نذر، تعلیقی است؛ به مجرد نذر، وجوب میآید. اما وجوب حج، به دخول اشهر است.
در پرانتز: آیا وجوب نذر، تعلیقی است یا مشروط است؟ اگر من امروز سهشنبه نذرکردم که جمعه روزه بگیرم، وجوب روزة روز جمعه الآن بر من میآید یا جمعه؟ اگر الآن بیاید، پس وجوبش تعلیقی است؛ زمان وجوب الآن میآید، زمان واجب جمعه میآید. اگر وجوبش الآن نیاید، پس واجب مشروط است؛ یعنی وجوبش مشروط است به رسیدن روز جمعه. بحثش موکول به فقه است؛ ما از کسانی هستیم که قائلیم وجوبش به نحو مشروط است، نه به نحو تعلیقی.
اشکال: اینجا اسبق مقدم نمیشود
اشکال این وجه این است که ما واجب سابق را بر لاحق مقدم میکنیم به دو شرط، در حالی که هر دو شرطش اینجا منتفی است:
وجه اول: «اسبق»ی مقدم میشود که اسبق واجباً است
شرط اولش این است که مراد از اسبق، اسبق واجباً است، نه اسبق وجوباً. اینجا وجوب نذر مقدم است، نه واجب نذر.
اشکال: اگر نذر کند که روز قبل از عرفه را در حرم امام حسین باشد!
پاسخ استاد: در این صورت، این اشکال وارد نیست، و فقط وجه دوم وارد است.
وجه دوم: «اسبق»ی مقدم میشود که لاحق اهم نباشد
شرط دومش این است که باید لاحق اهم از سابق نباشد. در مانحنفیه حتی اگر زمان نذر مقدم بر زمان حج باشد، باز حج مقدم است؛ چون اهم است.
پس در این تزاحم، حج باید ترجیح داده شود، و وجوب نذرْ ترتّبی است.
اشکال: آن مناط ترجیح اسبق، اینجا هم میآید؛ که اگر لاحق را امتثال کنیم، اسبق را عصیان کردهایم بدون عذر. در حالی که اگر اسبق را اتیان کنیم، در حین لاحق، قدرت بر اتیان نداشته و معذوریم.
پاسخ حسین مهدوی: لمّ تقدیم اسبق، یک دلیل لبّی است؛ آن جایی که لاحق، مساوی یا کماهمیتتر باشد، دلیلی برای حفظ قدرت نداریم و میتوانیم قدرت را صرف در امتثال کنیم. قدرت متیقن این دلیل لبّی، همینجاست که لاحق مساوی یا کماهمیتتر باشد. لکن آن جایی که لاحق اهم باشد، ارتکاز عقلایی این است که باید قدرت خود را حفظ کنیم تا بتوانیم اهم لاحق را امتثال کنیم.
ر.ک: اشکال دوم بر وجه دوم علت ترجیح نذر در تنبیه سوم از تنبیهات تزاحم.
هذا تمام الکلام در امر سوم، و تمام الکلام در تزاحم و ضد.