درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
94/06/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اوامر/ضد /تزاحم: طریق چهارم تشخیص راجح
تحلیل شهیدصدر: تفصیل بین شرعی و عقلی بودن قدرت در اسبق
مرحوم آقای صدر فرمودند این که بعضی فرمودهاند: «اسبق زمانا مقدم است»، دو فرض دارد:
اگر اسبق، مشروط به قدرت عقلی باشد
تارة اسبق زمانا مشروط به قدرت عقلی است، که در این صورت، مکلف مخیر است بین اتیان سابق یا اتیان لاحق.
اگر اسبق مشروط به قدرت شرعی باشد
اما اگر اسبق زمانا مشروط به قدرت شرعی باشد، در اینجا در دو صورت سابق مقدم میشود:
صورت اول از معنای قدرت شرعی: قدرت تکوینی در حین عمل
قدرتی که شرط است، اگر به معنای قدرت تکوینی در حین عمل است، در این صورت سابق را باید بر لاحق مقدم کنم؛ چون روز اول قدرت بر روزهگرفتن دارم. روز دوم قدرت بر ایجاد صوم ندارم؛ نه تکلیف را مخالفت کردهام و نه ملاکی از من فوت شده. اما اگر روز اول روزه نگرفتم، ملاک روز اول از من فوت شده؛ چون فرض این است که قدرت بر روزة روز اول داشتهایم. در اینجا عقل میگوید: روز اول روزه بگیر.
صورت دوم: عدم اشتغال به مزاحم مقارن یا متقدم
صورت دوم این است که آن قدرتی که در تکلیف و ملاک اخذشده، عدم اشتغال به واجب مزاحم مقارن یا متقدم است. در این صورت هم اگر روز اول روزه بگیرم، روز دوم، نه تکلیف از من فوت شده و نه ملاک از من فوت شده.
(اما اگر قدرتی که در ملاک اخذشده، عدم اشتغال به «واجب مساوی ولو متأخر» باشد، پس حتی اگر روز دوم را روزه بگیرم، روزة روز اول به خاطر اشتغال به واجب متزاحم متأخر ملاک ندارد. پس در این صورت (اگر شرط عدم اشتغال به واجب مزاحم باشد ولو متأخر)، لازم نیست اسبق را ترجیح بدهیم.)
مباحث:جزء سوم، ص182
ماحصل
ماحصل کلام آقای صدر این است که اگر قدرت عقلی باشد، مکلف مخیر است بین اتیان سابق و اتیان لاحق. و اگر قدرت شرعی باشد، در دو صورت موظف است که سابق را بر لاحق مقدم کند.
تحقیق در مسأله: تفصیل به زمان واجب
تحقیق در مسأله این است که اگر ما دو تکلیف داشته باشیم که یکی اسبق زماناً باشد و دیگری لاحق، گاهی اسبقیت مربوط به وجوب است، و گاهی مربوط به واجب است.
اگر اسبقیت مربوط به فعلیت تکلیف باشد
مثال اول که اسبقیت مربوط به زمان فعلیت تکلیف است، مثل «صلات در ضیق وقت» و «ازاله» است؛ تکلیف به صلات عصر عند الزوال بر من فعلی میشود. تکلیف به ازاله فرض کنید در اثنا یا در ضیق وقت بودهاست، در این مثال وجوب صلات اول آمد بعداً وجوب ازاله، در اینجا اسبقیت ملاک نیست؛ یا باید مشغول صلات بشوم یا ازاله. در اینجا زمان هر دو یکی است.
اگر اسبقیت فقط مربوط به زمان خود واجب باشد
اما اگر اسبقیت مربوط به زمان خود واجب باشد مثل همین مثال صوم در شهر رمضان؛ وجوب صوم روز اول، با وجوب صوم روز دوم، حین هلال فعلی شد. لکن زمان واجب، در روز اول اسبق است. در اینجا آیا «اسبقیت» معیار ترجیح هست یا نیست؟
پذیرش کلام شهیدصدر در قدرت شرعی
مرحوم آقای صدر گفت: «اگر «قدرت» شرعی باشد، در آن دو صورت مقدم میشود.»، تا اینجا را قبول داریم.
نقد قول شهیدصدر به تخییر در قدرت عقلی
انما الکلام در این که فرمودند: «اگر قدرت، عقلی باشد، مخیریم.»، ما در این صورت که قدرت عقلی باشد، اسبقیت را مرجح قراردادیم و میگوییم که وظیفهاش این است که روز اول را روزه بگیرد؛ وقتی روزه گرفت، دیگر موضوعی برای روز دوم نیست.
چرا؟ چون این قدرتی که هر تکلیفی عقلاً به آن مشروط است، قدرت حینالعمل است. روز اول، قدرت بر صیام دارم، حتی اگر روز دوم روزه بگیرم. پس اگر روز دوم را روزه بگیرم، روزة روز اول (چون در روز اول قدرت بر صیام داشتهام) ملاک داشته و از من فوت شدهاست، به خلاف این که روز دوم را روزه بگیرم.
اشکال: در صورت روزهگرفتن در روز اول هم قدرت بر روزة روز دوم را از بین بردهایم
نهایت اشکالی که ممکن است باشد، این است که اگر روز اول را روزه بگیرم، قدرت خودم برای روزة فردا را از بین بردهام. در جای خودش در علم اصول میآید که اگر موضوع یک تکلیفی فعلی شد، حفظ موضوع بر ما واجب نیست، اما انعدام موضوع جایز نیست. به عنوان مثال اگر اول وقت آب دارم برای وضو، نمیتوانم این آب را از بین ببرم. در مانحنفیه من اگر امروز روزه بگیرم، قدرت فردا را از دست میدهم، مثل آبی است که از بین رفتهاست.
پاسخ: جایی که قدرت صرف در امتثال بشود، «انعدام موضوع بهوسیلة انعدام قدرت» اشکالی ندارد
در پاسخ میتوانیم بگوییم: در باب حفظ موضوع یا عدم انعدام موضوع، دلیلش شرعی نیست، کاملاً عقلی است. من در اینجا با روزهگرفتن، قدرت را از دست میدهم. این مقدار بر حفظ قدرت دلیل نداریم؛ جایی که قدرت صرف در امتثال بشود، انعدام موضوع اشکالی ندارد. اگر امروز قرصی بخورم که نتوانم فردا روزه بگیرم، اشکال دارد. اما امروز روزه بگیرم و فردا نتوانم روزه بگیرم، اشکالی ندارد؛ چون قدرتم را صرف در امتثال تکلیف فعلی کردهام.
پس نهایت مزاحم، لزوم حفظ قدرت برای روزة فرداست، که این قدرت هم اگر صرف در امتثال تکلیف فعلی بشود، دلیلی بر حفظ این قدرت نداریم.
پس در فرض قدرت عقلی، با فرمایش ایشان موافق نیستیم؛ اگر زمان واجبْ اسبق بود، مقدم میشود مطلقاً، چه واجب اول مشروط به قدرت عقلی باشد و چه مشروط به قدرت شرعی باشد.
اشکال: آیا این بحث فقط در جایی است که واجب اول شرعی باشد و واجب دوم عقلی باشد؟ یا در جایی است که واجب اول شرعی باشد مطلقاً (چه واجب دوم عقلی باشد و چه شرعی باشد)؟
پاسخ مباحثه: هر دو باید شرعی باشند؛ چون اگر دومی عقلی باشد، هیچیک بر دیگری ترجیح ندارد؛ چون در اثر انجام عمل اول، دومی ملاک دارد و فوت میشود، و در فرض انجام عمل دوم، اولی هم ملاک داشته (اگر قدرت، تکوینی حین عمل باشد) و فوت میشود. پس بحث در جایی است که هر دو شرعی هستند.
تقیید «ترجیح اسبق» به «عدم کون اللاحق اهمَّ»[1]
ممکن است گفته شود که حتی اگر لاحق اهم باشد، باز هم اسبق ترجیح داده میشود؛ چون آن مناط ترجیح اسبق، اینجا هم میآید؛ که اگر لاحق را امتثال کنیم، اسبق را عصیان کردهایم بدون عذر. در حالی که اگر اسبق را اتیان کنیم، در حین لاحق، قدرت بر اتیان نداشته و معذوریم.
لکن باید توجه داشت که لمّ تقدیم اسبق، یک دلیل لبّی است؛ آن جایی که لاحق، مساوی یا کماهمیتتر باشد، دلیلی برای حفظ قدرت نداریم و میتوانیم قدرت را صرف در امتثال کنیم. قدرت متیقن این دلیل لبّی، همینجاست که لاحق مساوی یا کماهمیتتر باشد. لکن آن جایی که لاحق اهم باشد، ارتکاز عقلایی این است که باید قدرت خود را حفظ کنیم تا بتوانیم اهم لاحق را امتثال کنیم.
خلاصة مرجحات
به جز مرجح دوم (که گفتیم به مرجح سوم برمیگردد)، بقیة مرجحات را پذیرفتیم.