99/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی خطبه فدکیة حضرت زهرا(س)/بندگی اساس رسالت ونبوت /پیامبروائمة(علیهم السلام)
ثواب و عقاب بر طاعت و معصیت
بحث درباره شرح و تفسیر خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مناسبت غصب فدک در مسجد النبی به اینجا رسید که حضرت می فرماید: «ثم جعل الثواب على طاعته، ووضع العقاب على معصيته»[1] آنگاه خداوند ثواب و پاداش را بر اطاعت خود و مجازات و کیفر را بر معصیت و نافرمانی خود قرار داد. این کلام نورانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) با دو جمله بعدی مربوط به فلسفه ثواب و عقاب الهی است که در نهج البلاغه حکمت ۳۶۸ نیز به آن اشاره شده است.
فلسفه ثواب و عقاب
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرماید: خداوند ثواب و عقاب را بر طاعت و معصیتش قرار داد «ذيادة لعباده من نقمته، و حياشة لهم إلى جنته»[2] تا بندگان خود را از غضب و خشم خود باز دارد و به بهشت سوق دهد. «ذیادة» با ذال از ماده «ذود» یعنی دور کردن و دفن نمودن که در اصل «ذوادة» بوده از باب «ذاد، یذود» یعنی خداوند میخواهد بندگانش را از این کارهایی که موجب غضب او است باز دارد و به کارهایی وا دارد که آن ها را به سمت بهشت حرکت دهد. حضرت در این دو جمله می فهماند: فایده اطاعت و ترک معصیت به خود انسان بر می گردد.
بعد می فرماید: «و حياشة لهم إلى جنته»[3] «حیاشة» از ماده «حاش، یَحوش» به معنای جمع کردن و حرکت دادن است. وقتی گوسفندان را یک جا جمع می کنند می گویند: «حاشاهم» یعنی آن ها را جمع کرد. نیز می خواسته مردم را از این تفرقه نجات دهد و پس از جمع کردن حول محور اطاعت و بندگی، آن ها را به بهشت سوق دهد. این کلمه «ذیادة» و «حیاشة» هر دو مفعول له هستند؛ یعنی هدف ثواب و عقاب بازداشتن بندگان از عقوبت و جمع کردن و حرکت دادن آن ها به سوی بهشت است و به عبارت اخری، قرار دادن ثواب و عقاب برای رساندن به بهشت و دور کردن از جهنم می باشد.
مقام رضوان و رضایت خداوند
البته همان طور که جهنم دارای درکاتی است و بدترین درکات آن اسفل السافلین است بهشت هم دارای کمالات و درجاتی است و هر کس به تناسب اعمال خود درجه ای دارد و طبیعتاً بهشت اولیای الهی در مرتبه خاصی قرار دارد که قرآن می فرماید: ﴿وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[4] یعنی مقام رضای خدا از هر چیز بالاتر است؛ یعنی بهشت رضوان که انسان در آن رضایت پروردگار را نسبت به خود احساس میکند و قهراً از آن بهشتی که لذت های مادی و جسمانی را تأمین میکند خیلی بالاتر است.
اهل معرفت به دو نوع بهشت قائل هستند: یکی بهشت محسوس که به حواس اخروی احساس میشود و یکی بهشت «معقول» که بالاتر از اولی است و برای هر کدام از این ها مراتب و درجاتی است و بهشت رضوان و بهشت لقاء که مربوط به اولیای الهی است از آن جمله است.
شهادت بر بندگی و رسالت پیامبر
این بخش از خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) مربوط به حمد و ثنای الهی و مسئله توحید و ثواب و عقاب و معاد بود و از این جا به بعد وارد بحث نبوت می شوند و می فرمایند: «و أشهد أن أبي محمدا عبده و رسوله اختاره وانتجبه قبل أن أرسله، و سماه قبل أن اجتبله، و اصطفاه قبل أن ابتعثه، إذ الخلائق بالغيب مكنونة، و لستر الأهاويل مصونة، و بنهاية العدم مقرونة علما من الله تعالى بما ئلي الأمور، و إحاطة بحوادث الدهور، و معرفة بمواقع المقدور».[5]
میفرماید: گواهی میدهم پدرم محمد (صلی الله علیه و آله) بنده خدا و فرستاده او است. خداوند ایشان را انتخاب کرد پیش از آن که او را خلق کند(ویابه پیامبری برگزیند=یعنی اجتباه) و او را نامگذاری کرد پیش از آن که او را برگزیند و یا خلق کند. و خداوند برگزید قبل از آن که به پیامبری مبعوثش کند. زمانی او را برگزید که همه خلایق در عالم غیب پوشیده بودند و در پس پرده بیم ها نگه داشته شده بودند و به پایانِ عدم نزدیک بودند برای این که خداوند به سر انجام امور آگاه بوده است و خداوند به حوادث روزگار احاطه داشته و آگاه به سرنوشت موجودات بوده است.
حضرت در این چند جمله اشاره دارند به ۱- این که عبودیت قبل از رسالت و زمینه آن است و می فرماید: انتخاب پیامبر قبل از خلق موجودات بوده است.
بندگی اساس رسالت و نبوت
و این که بندگی پایه و اساس رسیدن به مقام رسالت است «و أشهد أن أبي محمدا عبده و رسوله» عبده قبل از رسوله آمده کما این که تشهد هم این طور است و علتش این است که پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) چون بنده خدا بوده در عبودیت به مقام والایی رسیده، استعداد و لیاقت رسالت را یافته است. شاید علت این که خداوند در آیه معراج تعبیر عبد آورده همین است که پیامبر چون بنده خدا بود به مقام والای عروج و معراج رسید: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيهُ مِنْ آياتِنَا﴾[6]
ربوبیت باطن عبودیت
حدیث معروفی که از امام صادق (علیه السلام) در مصباح الشریعه آمده اشاره به این معنا دارد که می فرماید: «الْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرٌ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ»[7] بندگی گوهری است که حقیقت آن خدایی شدن و به عنایت الوهیت و ربوبیت دست یافتن است. از مسیر بندگی است که انسان به مقامات عالیه و الهی شدن می رسد. و آن طور که در علم کلام بحث شده در حکمت آفریدگار جهان لازم است خلقت عالم دارای علت غایی باشد و آن انسان کامل است که در وجود انبیای الهی به ویژه حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) و ذریه آن بزرگوار، متبلور است؛ چون جانشینی پیامبر از طرف ائمه اطهار (علیهم السلام) امتداد رسالت الهی است و انتخاب و معرفی پیامبر و امام از طرف خدا است؛ چون شناخت آن ها جز از طرف خداوند ممکن نیست.
انتخاب پیامبر و اخذ میثاق قبل از خلقت
لذا حضرت زهرا می فرماید: خداوند پیامبر اکرم را قبل از رسالت یعنی قبل از خلقت برگزید و او را «احمد» نامیده قبل از این که بیافریند و به همه انبیا و پیامبران معرفی کرد آن طور که قرآن از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید: ﴿وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ﴾[8] [9] نام مبارک احمد در انجیل آمده لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) می فرماید: خداوند او را زمانی برگزید که هنوز به پیامبری مبعوث نشده بود و خلایق در عالم غیب پوشیده بودند و همه موجودات در عالم هول و وحشت از حوادث آینده بودند. قرآن میفرماید: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيينَ ... لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ﴾[10] خداوند قبل از خلقت عالم، در عالم ذر از پیامبران عهد و پیمان گرفته که بعثت و صفات پیامبر بعدی را به مردم بشارت و خبر دهند و آنان را امر کنند او را تصدیق کنند و خودشان هم پیامبر بعدی را تصدیق نمایند.
بعداً خداوند به پیامبران فرمود: ﴿أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[11] یعنی آیا بر پیمانی که از شما گرفتم اقرار کردید و عهد و بار سنگینم را به عهده گرفتید؟ گفتند بله اقرار کردیم. خداوند فرمود: پس گواه باشید من هم بر شما گواهم. ایمان به رسول آینده یعنی ایمان به آنچه می آورد از کتاب آسمانی و احکام مطابق با حکمت و ایمان به جانشینان وی و تبعیض در ایمان به انبیا و تفریق بین آن ها کفر و باطل است ﴿لَا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾.[12]
پیامبر و ائمه (علیهم السلام) علت غایی عالم
بنابراین طبق فرمایش حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دورانی که موجودات در کتم عدم بودند، پیامبران از جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وجود نوری داشتند و از طرف خداوند به عنوان علت غایی عالم و انسان کامل گزینش شده بودند و این تقدم فقط به شکل صورت غایی در ذهن نیست بلکه وجود حقیقی آن ها در عالم قبل از خلقت وجود داشته است. از روایات متواتر و زیارات ائمه معصومین (علیهم السلام) استفاده میشود پیامبر و ائمه معصومین قبل از عالم فعلی وجود داشتهاند. راوی میگوید در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم از محضرش سوال شد: «أخبرني يابن رسول الله أي شئ كنتم في الاظلة؟ فقال 7 : كنا نورا بين يدي الله قبل خلق خلقه ، فلما خلق الخلق سبحنا فسبحوا ، وهللنا فهللوا ، وكبرنا فكبروا».[13]
در روایات زیاد دیگری وارد شده که انبیا و ائمه اطهار (علیهم السلام) هدف نهایی و علت غایی ایجاد عالم بودهاند. از جمله ابو صلت هروی از امام هشتم و ایشان از امام علی (علیه السلام) و حضرت علی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که فرمود: «ما خلق الله خلقا افضل منى ولا اكرم عليه منى ... يا على ان الله تبارك وتعالى فضل انبيائه المرسلين على ملائكته المقربين وفضلني على جميع النبيين والمرسلين والفضل بعدى لك يا على وللائمه من بعدك وان الملائكه لخدامنا وخدام محبينا ... لولا نحن ما خلق الله آدم عليه السلام ولا الحواء ولا الجنة ولا النار ولا السماء ولا الأرض فكيف لا نكون افضل من الملائكه؟! وقد سبقناهم الى معرفه ربنا وتسبيحه وتهليله وتقديسه لأن اول ما خلق الله عز وجل ارواحنا فانطقها بتوحيده وتمجيده ثم خلق الملائكه فلما شاهدوا ارواحنا نورا واحدا استعظمت امرنا فسبحنا لتعلم الملائكه انا خلق مخلوقون وانه منزه عن صفاتنا فسبحت الملائكه بتسبيحنا».[14]