99/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی خطبه حضرت زهراسلام الله علیها/فرق حمدومدح /وحی والهام برای غیرانبیاء
موضوع: شرح خطبه فدکیه
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.
السلام علیک یا ممتحنة امتحنکِ الله الذی خلقک قبل أن یخلقک فوجدک صابرةً بما امتحنک و زعمنا انّا لکِ اولیاء[1] و مصدّقون و صابرون لکلّ ما اتانا به ابوک صلی الله علیه و آله و سلم.
بحث در شرح و تفسیر خطبه های حضرت زهرا سلام الله علیها بود رسیدیم به خطبه دوم در مسجد النبی. بعد از غصب فدک که ملک شخصی حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود توسط خلیفه اول و دوم که حضرت با جماعتی وارد مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) شدند و میان آن حضرت و مردم پردهای نصب شد. «فنيطت دونها ملاءة»[2] حضرت نشست و ناله های جانسوز کرد که باعث گریه شدید مردم شد و وقتی مجلس آرام گرفت در مقابل مردم و دو خلیفه به ایراد خطبه پرداخت.
مطالب آغاز خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
این خطبه مشتمل است بر:
۱- شکر نعمت های الهی که بی شمارند گسترش و تداوم نعمت ها در اثر شکرگزاری اخلاص که ثمره توحید است ۴- درک قلبی و معرفت عقلانی انسان ها از توحید ۵- حقیقت ناشناخته حق تعالی ۶- آفرینش اشیاء توسط خداوند ۷- اهداف آفرینش ۸- فلسفه ثواب و عقاب.
راوی می گوید: «فلما أمسكوا عادت في كلامها، فقالت عليها السلام:
الحمد لله على ما أنعم، وله الشكر على ما ألهم، والثناء بما قدم، من عموم نعم ابتدأها، وسبوغ آلاء أسداها، وتمام منن أولاها، جمّ عن الاحصاء عددها، ونأى عن الجزاء أمدها، وتفاوت عن الإدراك أبدها، وندبهم لاستزادها بالشكر لاتصالها واستحمد إلى الخلائق بإجزالها، وثنى بالندب إلى أمثالها».[3]
ترجمه این چند جمله این است که پس از آغاز سخن حضرت زهرای اطهر با حمد و ثنای الهی و صلوات بر رسول الله (صلی الله علیه و آله) مردم به گریه افتادند و وقتی آرام گرفتند حضرت فرمودند: حمد و ستایش خدای را بر آنچه به ما انعام کرده و شکر و سپاس خدایی را بر آنچه که به ما انسان ها الهام فرموده است حمد و ستایش خداوند را بر انعامش و شکر و سپاس بر الهامش.
این در صورتی است که «ما» را مصدریه بگیریم و اگر موصوله باشد بدین معنی است که خدا را حمد و ستایش میکنم بر آنچه نعمت داد و آنچه الهام فرمود. این کلام حضرت زهرا (سلام الله علیها) که می فرماید:الحمد لله علی ما انعم، همه حمد ستایش ها برای ذات مستجمع صفات کمالیه است بر همه نعمتهایش.
الهام خوبی ها و بدی ها به انسان
میفرماید: «و له الشکر علی ما الهم» و خدای را شکر بر آنچه الهام فرمود اشاره دارد به الهام خوبی ها و بدی ها به انسان که در قرآن آمده است: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾.[4]
پس از یازده قسم میفرماید: خداوند خوبی ها و بدی ها را به انسان الهام کرد و این نعمت بزرگی است که باید شکر آن را به جا آورد.
الهام بر حسب معنای لغوی افکندن چیزی است در نفس انسان از جانب خداوند و یا به طور کلی از طرف ملأ اعلی و این الهام ممکن است در فطرت انسان در آغاز خلقت باشد و ممکن است در طول زندگی و در مسیر طی کردن عمر باشد که خداوند عنایت میکند و جاهایی خوبی و بدی را به دل انسان می اندازد و وحی عبارت است از اشاره سریع و قهراً معنای آن اعم از الهام است. چون وحی که اشاره سریع است گاهی به القاع در نفس است که آیه شریفه ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[5] به آن اشاره دارد و گاهی به وسیله غرائز و شعور مرموز است نظیر وحی به زنبور عسل و گاهی به کیفیت خلقت یک موجود نظیر وحی به زمین و آسمان که در قرآن آمده و گاهی به سخن گفتن مخفیانه خداوند با پیامبران است توسط یک فرشته با ایجاد صدایی در فضا یا درخت و مانند آن و یا به وسیله خواب است. به عبارت دیگر در قرآن، الهام فقط در مورد انسان به کار رفته است که مقصود همان عقل عملی است که آنچه سزاوار عمل است به دل انسان افکند میشود و یا سزاوار ترک است ولی وحی در انسان و غیر انسان به کار رفته است مثل ﴿وَ أَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يعْرِشُونَ﴾[6] از طرفی وحی در مورد غیر خداوند نیز به کار رفته است مثل ﴿وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيوحُونَ إِلَى أَوْلِيائِهِمْ﴾[7] .
"وحی والهام برای غیرانبیاء واولیاء"
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که ممکن است کسی سوال کند: آیا وحی و الهام فقط به انبیاء و اولیاء اختصاص دارد یا ممکن است به مردم معمولی هم وحی و الهام شود؟ در جواب باید گفت: علاوه بر اینکه به پیامبران و اولیای الهی الهام میشود ممکن است به عموم انسانها نیز الهام شود مخصوصاً افرادی که تقوای الهی را در زندگی پیشه خود میسازند. در قرآن کریم می فرماید: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[8] و در مورد وحی به غیر انبیاء و اولیاء می فرماید: ﴿وَ أَوْحَينَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَقذفیه﴾[9] از این آیات و کلام حضرت زهرا که فرمود: «و له الشکر علی ما الهم» به خوبی استفاده میشود که الهام و وحی، اختصاص به انبیاء و اولیاء ندارد و به انسانهای عادی نیز الهام میشود. علاوه بر این که وحی نسبت به بعضی حیوانات هم در قرآن ذکر شده مثل زنبور عسل که عرض شد. البته و حی و الهام انبیاء و اولیاء از نوع دیگر و بسیار قویتر و بالاتر است و کنه آن برای ما روشن نیست.
حسن و قبح عقلی
آیه شریفه ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ به مسئله حسن و قبح عقلی که در علم کلام قدیم و جدید مورد بحث است اشاره شده و دلالت دارد بر اینکه انسان به وسیله الهام و بر حسب فطرت و خلقت الهی قادر است خوبی ها و بدی ها را درک کند و فجور و تقوا و عدالت و ظلم را تشخیص دهد؛ بنابراین اختلاف افراد و جوامع بشری در تشخیص عدالت و ظلم و خوبی ها و بدی ها غالباً مربوط می شود به مصادیق و موارد عدل و ظلم نه اصل آن که فطری و ذاتی است. فقط ممکن است اشخاصی در مواردی نفهمند این ظلم است یا عدل و یا بفهمند و انکار کنند.
حمد و شکر و ثنا
حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) در آغاز خطبه میپردازند به حمد و ثنا و شکر پروردگار لذا بدین مناسبت اجمالاً می پردازیم به فرق این سه واژه.
ثنا یک گونه از ستایش است که با تکرار انجام شود. راغب در مفردات میگوید: «الثناء ما یذکر فی محامد الناس فیُثنی حالاً فحالاً ذِکره» ثنا عبارت است از آنچه وقت به وقت در ستایش های مردم تکرار می شود و چون نعمت ها از جهت شمول و عام بودن و نیز پی در پی بودن ملاحظه می شود مناسبت اقتضاء می کند که ستایش به صورت ثنا که تکرار ستایش و ستودن است آورده شود.
فرق حمد و مدح
اما حمد که حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: «الحمد لله علی ما انعم» حمد، مدح و ستایش در برابر عمل نیکی است که از روی اختیار صادر می شود هر چند چیزی از شخص مورد حمد به حمد کننده نرسیده باشد. حمد مقابل لَوم و سرزنش است که به قرینه مقابله معنای حمد فهمیده می شود؛ چون سرزنش کسی درست است که با حالت اختیار زشتی از او سر بزند. اما مدح لازم نیست در مقابل عمل اختیاری باشد، مثلاً از زیبایی گل و گوارایی آب تعریف می کنیم و آن را مدح می نمایم و میگوییم فلان گل چقدر خوش بو و معطر است و یا فلان چشمه چقدر سرد و گوارا است.
در اصطلاح، «الحمد هو الثناء علی الجمیل الاختیاری» بنابراین مدح اعم از حمد و دایرهاش وسیع تر است و به خوبی اختیاری و غیر اختیاری هر دو اطلاق میشود به خلاف حمد که فقط ستایش در مقابل عمل و صفت اختیاری است که با اراده و انتخاب از شخص صادر میشود.
شکر خداوند
اما شکر به معنای سپاسگزاری در مقابل کفران نعمت و ناسپاسی است و شکر و تشکر برای کسی انجام میشود که نسبت به ما خوبی کرده یا نعمتی را ارزانی داشته اما در مورد خداوند نمی گوییم «المدح لله» چون مدح برای صفت و عمل غیر اختیاری هم به کار می رود و اگر به جای الحمد لله بگوییم المدح لله، احتمال دارد معنای غیر اختیاری بودن داشته باشد و این با عظمت و قدرت کامل ذات احدیت و این که همه صفات و کمالات و افعال، اختیاری اوست نمی سازد.[10]