درس کلام استاد محمدعلی خزائلی

99/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خاصیّت مؤمن در دفع بلاء/ بلاء و بیماری در اسلام

خاصیّت مؤمن در دفع بلاء

أبو حمزه از حضرت امام باقر علیه السلام روایت می کند؛ إنّ الله لیدفع بالمؤمن الواحد عن القریة الفناء.[1] همانا خداوند به خاطر وجود یک مؤمن واقعی و حقیقی، فنا و نابودی را از قریه یعنی آبادی، بر می دارد و باز ابوحمزه در روایت دیگر از حضرت امام باقرعلیه السلام نقل می کند قال: « لایصیب قریةً عذاب و فیها سبعة من المؤمنین[2] » .

از این سنخ روایات استفاده می شود وجود مؤمن حقیقی و واقعی در هرکجا باعث برکت و دفع بلاء از مردم آن ناحیه می شود.

یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السلام روایت می کند حضرت فرمودند: « إنّ الله لیدفع بِمَن یُصلّی من شیعتنا عمّن لا یصلّی مِن شیعتنا و لو أجمعوا علی ترک الصلاة لهلکوا». حقیقتاً خداوند به وسیله شخص نماز خوان از شیعیان ما بلاء را از کسی که نماز نمی خواند دفع می کند و اگر افراد بر ترک نماز اجتماع می کردند همه هلاک می شدند.

« إنّ الله لیدفع بِمَن یزِّکی من شیعتنا عمّن لا یزّکی و لو أجمعوا علی ترک الزّکاة لهلکوا»، خداوند به واسطه کسی از شیعیان ما که زکات مالش را می دهد از کسی که زکات نمی دهد دفع بلاء می کند و اگر همه بر ترک زکات اجتماع می کردند هر آینه همه هلاک می شدند

« إنّ الله لَیدفع بِمَن یُحَجّ من شیعتنا عمّن لا یَحُج ّ...» براستی که خداوند عذاب و بلاء را به برکت شخص حجّ گزار از شیعیان ما از تارک حجّ دفع می‌کند که اگر همه بر ترک حجّ توافق و اجتماع می کردند هر آینه همه هلاک می شدند و این معنی قول خداوند است که می فرماید: « و لو لا دفع الله النّاس بعضهم ببعض لفسدت الأرض و لکنّ الله ذو فضل علی العالمین[3] » . اگر این نبود که خداوند شّر بعضی از مردم را با بعضی دیگر دفع می کند، در زمین فساد به پا می شد ولکن خداوند بر جهانیان لطف و احسان دارد.

با وجود انسانهای پاک و با ایمان و اهل عبادت و نماز و حج و زکات خداوند عذاب خیلی از بلاها را از انسانها دفع می کند و باید قدر چنین اشخاصی را دانست که وجودشان در جامعه مایه خیر و برکت می باشد اینکه افرادی بی ایمان گاهی به اهل ایمان اهانت و جسارت می‌کنند از سر نادانی و نفهمی آنهاست و متوجه نیستند که افراد با خدا در جامعه ویا در یک محلّه، چقدر نقش اساسی در دفع بلاء و عذاب و گرفتاری از دیگران دارند که اگر این افراد نمی بودند معلوم نمی‌شد چقدر خلاء وجودی آنها باعث خیلی از بدی ها و عذاب ها می شد.

در روایت می خوانیم خداوند به واسطه عالِم و دانشمندی یا دانش پژوه که از آبادی مسلمانان عبور می‌کند و از سر دیگر آبادی خارج می‌شود در حالی که از مردم آنجا آب وغذایی هم نمیخورد خداوند متعال تا چهل روز عذاب قبرهای آنها را دفع می کند[4] .

آثار مسجد و قرآن آموزی جوانان

حضرت علی علیه السلام به مسجدی عبور کردند و فرمودند: خداوند در اثر گناه و معصیّت اراده می کند همه اهل زمین را عذاب کند پس وقتی به پیر مردان نظر می کند که بسوی مسجد می روند و جوانان قرآن می آموزند خداوند به برکت اینها به گنهکاران رحم می کند و عذابشان را به تأخیر می اندازد[5] .

راهکارهای دفع بلا و حزن و خوف

اسماعیل بن جابر ازحضرت امام صادق علیه السلام روایت می‌کند درباره برطرف شدن همّ و غمّ، حضرت فرمودند:

غسل کن دو رکعت نماز بخوان و بگو « یا فارج الهمّ و یا کاشف الغمّ یا رحمان الدّنیا و الآخرة و رحیمهما، فرّج همّی و أکشف غمّی یا الله الواحد الصمد الّذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً أحد- أعصِمنی و طهّرنی و اذهب بلیّتی و اقرأ آیة الکرسی و المعوّذتین»[6] .

دعای پیامبر در جنگ احزاب

وقتی جنگ احزاب طولانی شد و اصحاب پیامبر خسته شده بودند شب چهارشنبه بود پیامبر صلی الله علیه و آله برای پیروزی دعا کردند و در اثر استجابت دعای حضرت، اصحابش بر دشمن غالب و پیروز شدند. محمّد بن مسلم ازحضرت امام باقر علیه السلام روایت می کند دعای پیامبر شب جنگ احزاب چنین بود:« یا صریخ المکروبین یا مجیب دعوة المضطرِّین و یا کاشف غمّی، اکشف عنّی غمّی و همّی وکربی فإنّک تعلم حالی وحال اصحابی و اکفنی هول عدوّی[7] ».

دعا برای شفاء و رفع مرض

حسین بن نعیم از امام ششم علیه السلام روایت می‌کند یکی از فرزندان حضرت بیمار شد حضرت به او فرمود: فرزند عزیزم بگو: اللهم اشفنی بشفائک و داونی بدوائک و عافنی من بلائک فإنّی عبدک و ابن عبدک.[8]

حضرت امام باقر علیه السلام می فرماید: حضرت علی صلوات الله علیه مریض شدند، حضرت رسول خدا به عیادت ایشان آمدند و به ایشان فرمودند: بگو اللهم انی اسئلک تعجیل عافیتک و صبراً علی بلیّتک و خروجاً الی رحمتک.[9]

ابوحمزه می‌گوید: دردی در زانوهایم عارض شد پس به حضرت باقر علیه السلام عرض کردم فرمودند: اذا اًصلیّت فقل - وقتی نماز خواندی بعد ازآن بگو: یا جواد یا من اعطی ویا خیر من سُئل ویا ارحم من استرحم إرحم ضعفی و قلّة حیلتی و عافنی من وجعی. قال فعلته فعوفیت.[10] راوی می گوید نماز خواندم و این دعا را خواندم و پس از درد زانوهایم عافیت یافتم.

دعا برای نجات از درّنده

عبدالله بن سنان از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:وقتی با حیوان درنده ای برخوردی بگو: أعوذ بربّ دانیال و الجُبّ (یعنی چاه) من شرّکلّ اسدٍ مستأسدٍ.[11] پناه میبرم به پروردگار دانیال و خدای چاه از شرّ هر شیر درنّده ای.

نجات دانیال نبیّ

مرحوم فیض در شرح وافی می نویسد تفسیر این حدیث چنانچه شیخ طوسی صاحب تهذیب در کتاب امالی خود از حضرت صادق علیه السلام روایت می‌کند این است که حضرت فرمودند: هر کس برای رزق و روزی به خودش غم و اندوه راه دهد گناهی بر او نوشته شود همانا دانیال پیامبر در زمان پادشاهی جباّر و سرکش زندگی می کرد پادشاه او را دستگیر و در چاه انداخت که مرحوم مجلسی در مرآة العقول می‌گوید: این پادشاه بُخت نصر بود – و درندگان را با دانیال در چاه انداخت

ولی آن درندگان به آن حضرت نزدیک نمی شدند، پادشاه دانیال را از چاه بیرون نیاورد تا خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی کرد که خوراک و طعامی برای دانیال ببر، آن پیامبرمی آمد سرچاه برای او غذا می آورد و دانیال با دعائی نجات پیدا می‌کند.[12]

نجات حضرت یوسف از چاه

شاید هم اشاره باشد به چاهی که برادران، یوسف را داخل آن انداختند که قرآن از قول بعضی از برادران یوسف می فرماید:

﴿و القوه فی غیابة الجبّ﴾[13] یوسف را درنهانگاه چاه بیندازید.

در بعضی از روایات اهل بیت و اهل تسنّن می‌خوانیم هنگامی که یوسف علیه السلام در قعر چاه قرار گرفت امیدش از همه جا قطع و تمام توجّه اش به ذات باری تعالی شد. با خدای خود مناجات می کرد و به تعلیم جبرئیل راز و نیازهائی داشت که در روایات به عبارات مختلفی نقل شده است. درروایتی می خوانیم با خدا چنین مناجات کرد: « یا الله یا مونس کلّ غریب و یا صاحب کلِّ وحید و یا ملجأ کلّ خائف و یا کاشف کلّ کربة و یا عالم کلّ نجوی و یا منتهی کلّ شَکوی و یا حاضر کلّ ملأ یا حیّ یا قیّوم اسئلک أن تقذف رجائک فی قلبی حتی لا یکون لی همَّ و لا شغل غیرک و ان تجعل لی من امری فرجاً و مخرجاً إنّک علی کلّ شیئٍ قدیر».[14] [15]

روایت شده در ذیل این حدیث که فرشتگان صدای یوسف علیه السلام را شنیدند و عرض کردند: « اِلهَنا، نَسمع صوتاً و دعاءً: الصوت صوت صبیٍّ والدعاء دعاء نبیٍّ؟ » پروردگارا صدا و دعائی را میشنویم آواز، آواز کودک ودعا دعای یک پیامبر است.

تفسیر قرطبی می نویسد وقتی برادران یوسف را به چاه انداختند پیراهن به تن نداشت فریاد زد: لا أقلّ پیراهنم را به من بدهید تا اگر زنده بمانم تنم را با آن بپوشانم و اگر بمیرم کفنم باشد برادران گفتند: همان خورشید ماه و یازده ستاره را که درخواب دیدی [16] بخواه که دراین چاه مونس تو باشند و لباس درتنت بپوشانند اینجا بود که یوسف علیه السلام به دنبال یأس مطلق از غیر خدا دعای فوق را خواند. از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده هنگامی که یوسف علیه السلام را به چاه افکندند جبرئیل نزد او آمد و گفت: کودک! اینجا چه کار می‌کنی؟ در جواب گفت: برادرانم مرا در چاه انداخته اند، گفت: دوست داری از چاه خارج شوی؟ گفت: با خداست که اگر بخواهد مرا بیرون می آورد. جبرئیل گفت: خدای تو دستور داده این دعا را بخوان تا بیرون آئی: « اللهمّ إنّی أسئلک بأنّ لک الحمد لا إله إلّا انت، المنّان بدیع السماوات والأرض ذو الجلال والإکرام، أن تصلّی علی محمدٍ و آل محمد و أن تجعل لی ممّا أنا فیه فرجاً و مخرجاً» .[17] [18] [19]

عبدالله بن بکیر می‌گوید سمعت امیرالمؤمنین یقول: قال لی رسول الله (ص): « یا علیّ ألا أُعَلّمک کلماتٍ إذا وقعت فی ورطةٍ أو بلیّة، فقل: بسم الله الرحمن الرحیم ولا حول ولا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم.فإنّ الله عزّ جلّ یصرف بها عنک ما یشاء من انواع البلاء» .[20]

«لاحول ولا قوّة إلّا بالله» هم برای رفع وسوسه سینه و اضطراب و حصول آرامش و اطمینان ذکر خوبی است به علاوه برای نجات از ورطه ها یعنی سقوط گاه ها و بحران ها و بلاها طبق روایت فوق، مفید و اثربخش است.


[1] اصول کافی، ج2، ص247، کتاب الإیمان والکفر، باب فیما یدفع الله بالمؤمن، حدیث1.
[2] اصول کافی، ج2، ص247، کتاب الإیمان والکفر، باب فیما یدفع الله بالمؤمن، حدیث1.
[3] بقره/سوره2، آیه52.
[4] جامع الأخبار، السیزواري، محمد، ج1، ص179.
[5] من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج1، ص155.
[6] اصول کافی، کتاب الدماء للکرب، حدیث6.
[7] اصول کافی، کتاب الدعاء، حدیث6.
[8] اصول کافی، کتاب الدعاء، حدیث3.
[9] اصول کافی، کتاب الدعاء، حدیث16.
[10] اصول کافی، کتاب الدعاء، حدیث19.
[11] اصول کافی، کتاب الدعاء، حدیث9.
[12] به نقل از شرح اصول کافی، ج4- کتاب الدعا، ص360و 3612، ذیل حدیث9.
[13] یوسف/سوره12، آیه10.
[14] . تفسیر قرطبی، ج5، ص3373.
[15] تفسیر نمونه، مکارم شیرازي، ناصر، ج9، ص413، چاپ دار الکتب.
[16] یوسف/سوره12، آیه14.
[17] تفسير نور الثقلين، العروسي، الشيخ عبد علي، ج2، ص416.
[18] اصول کافی، ج2، ص556، حدیث 4، چاپ دار الکتب.
[19] تفسیر نمونه، مکارم شیرازي، ناصر، ج9، ص413، چاپ دار الکتب.
[20] اصول کافی، ج2، حدیث14، باب الحرز والعوذة.