درس کلام استاد محمدعلی خزائلی

99/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ابتلاء سخت حضرت ایوب و مقام صبر و شکرگزاری / فلسفه بلا و بیماری در اسلام

ابتلاء سخت حضرت ایوب و مقام صبر و شکرگزاری

ناراحتی و رمز بیماری سخت حضرت ایّوب هفت سال و به روایتی هجده سال طول کشید و کار به جائی رسید که حتی نزدیک‌ترین یاران و اصحاب از او دور شدند و تنها همسرش بود که در وفاداری حضرت ایّوب استقامت کرد.

و این شاهدی است بروفاداری همسر فداکار و آنچه حضرت ایّوب را از میان همه رنج ها و ناراحتی ها رنج می‌داد و روح وی را آزرده می کرد شماتت دشمنان و زخم زبان آنها بود.

لذا در حدیث وارد شده بعد از اینکه حضرت ایّوب سلامتی خود را بازیافت و درهای رحمت الهی به سوی او باز شد از وی سؤال کردند بدترین رنج و درد شما چه بود گفت: سرزنش دشمنان.

برگشت نعمت ها به حضرت ایّوب

سرانجام حضرت ایّوب از امتحان بزرگ الهی پیروز و سرافراز بیرون آمد و ثابت کرد مقام شکرگزاری و صبر او نه فقط درحال ناز و نعمت و سلامتی و رفاه است آنطور که شیطان می گفت، بلکه در هر حال حتی در سخت‌ترین شرایط و نبود نعمتها از دست دادن فرزندان و مال و ثروت و زراعت هم، آن پیامبر بزرگ الهی شاکر و صابر است.

 

این جا بود که درهای رحمت الهی باز شد و دستور رسید: ﴿أُرکُض بِرِجلِك هذا مُغتسلٌ بارد، و شراب﴾[1] ، پایت را به زمین بزن این چشمه آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است.

پیشنهاد شیطان به همسر حضرت ایّوب

از ابن عباس مفسّر معروف قرآن نقل شده: شیطان و یا شیطان صفتی به صورت طبیعی بر همسر حضرت ایّوب ظاهر شد و گفت: من شوهر تو را معالجه می‌کنم به این شرط که وقتی بهبود یافت به من بگو: تنها عامل بهبودیش من بوده ام و هیچ مزد دیگری نمی خواهم همسر حضرت ایّوب علیه السلام که از ادامه بیماری همسرش شدیداً ناراحت بود و از پرستاری او خسته شده بود نظر شیطان را پذیرفت و این پیشنهاد را به همسرش رساند حضرت ایّوب که متوجه شد این گامی شیطانی است سخت برآشفته شد و سوگند یاد کرد همسرش را تنبیه کند و بعضی گفته اند حضرت ایّوب او را دنبال انجام کاری فرستاد و او دیر کرد و وی که از بیماری رنج می‌برد چنین سوگند خورد که همسرش را تنبیه کند.

تخفیف خداوند

اما چون همسر در زمان بیماری طولانی آن حضرت زحمت زیاد کشیده بود از طرفی سوگند حضرت ایوب مطرح بود و حفظ احترام نام خدا و دوری از قانون شکنی و حِنث قَسَم و ازطرفی خدمت طولانی و پرستاری خالصانه ی این همسر، لذا خداوند به او تخفیف داد و وی را از مجازات سنگین طبق قَسَم معاف کرد و فرمود: ﴿وَخُذ بيدك ضغثاً فأضرب به و لا تحنث﴾ [2] .

دسته ای از چوب های نازک ساقه گندم و جو و یا رشته های خوشه خرما را در دست بگیر و به او بزن و قسم خود را نشکن.

حضرت ایوب بسیار رجوع کننده به خدا

به هرحال خداوند در شأن این پیامبر الهی می فرماید: «إنّا وجدناه صابراً نعم العبد إنّه أوّاب»، به حقیقت ما ایّوب را شکیبا یافتیم او چه بنده خوبی است که بسیار بازگشت کننده به سوی خدا است در آیه ۴۱ سوره صاد از او به عنوان ﴿و أذکر عبدنا ایّوب﴾[3] یاد می کند.

تعبیر (بنده ما) تعبیر بسیار بلند و با ارزشی است این که خداوند کسی را بنده خود بداند خیلی تفاوت دارد با اینکه انسان بگوید خدایا من بنده تو هستم. حضرت به درگاه خدا عرض می کند: « إنّی مسّنی الشیطان بنصب و عذاب»[4] ، پروردگارا شیطان مرا به بلاء و عذاب انداخته.

صفات بارز حضرت ایّوب

باید توجه داشت که حضرت ایّوب در مجموع به سه صفت توصیف شده است:

۱- مقام عبودیّت = عبدناً

٢- صبر و شکیبایی و ایستادگی = صابراً

٣- بازگشت پی در پی و توجّه به خداوند = إنّه أوّاب.

درس های آموزنده سرگذشت حضرت ایوب

از سرگذشت حضرت ایّوب، پیامبرِ صبر و شکیبایی و شکرگزاری او در بلاء و بیماری درس‌های آموزنده‌ای برداشت می‌شود که 1- پیروزی و موفقیت در آزمون بزرگ الهی در دوران بیماری طولانی و سخت 2- فرج بعد از شدّت و گشایش بعد از بلاء و سختی .

حضرت علی علیه السلام می فرماید: « عند تناهی الشدّة تکون الفُرجة وعند تضایق البلاء یکون الرّخاء». [5] وقتی سختی ها و شدّت ها به نهایت اوج خود می رسد گشایش حاصل می شود و هنگامی که حلقه های بلاء تنگ تر می شود راحتی و آسودگی فرا می رسد.

3- از ماجرای حضرت ایوب علیه السلام به خوبی فلسفه بلاها و حوادث سخت روزگار به دست می‌آید و معلوم می‌شود یکی از علت‌های مهم بلاءها و مصیبت ها امتحان و آزمایش اشخاص و بعضاً شکوفا شدن استعدادها و روحیه های مثبت مثل صبر و تقوا و شکر و غیره است امام صادق (ع) فرمودند: « إنّ فی الجنّة منزلة لا یبللغها عبدٌ إلّا بالإبتلاء،[6] در بهشت مقام و منزلتی است که بنده ای جز با بلاء و گرفتاری به آن نمی رسد.

۴- آزمون و امتحانی که برای شخص پیش می‌آید و به سختی و بلاء و بیماری یا مشکلات زندگی می‌افتند در عین حال آزمونی نسبت به اطرافیان و همسر و دوستان و ارادتمندان می باشد تا میزان ارادت و وفاداری و صداقت و علاقمندی آنها روشن شود که چقدر در سختی ها خصوصاً در بلاء های خسته کننده و بیماری های صعب العلاج با انسان هستند. دوست واقعی کسی است که در زمان بلاء و نعمت، بیماری و عافیت و فقر و غناء ، با او باشد.

5- دل کندن و نبریدن از خدا و ناامید نشدن از او در سختی هاى توان فرسا، سوء ظن نداشتن به رحمت و گشایش پروردگار آن طور که حضرت ایّوب علیه السلام در عین تمام فشارها و سختی ها و بیماریهای توان فرسا « اوّاب » یعنی بسیار بازگشت کننده به خدا بود و ناامید نمی شد و اتفاقاً یکی از معانی أیّوب، أوّاب است.

پیمان خداوند از مؤمن بر صبر بلاها

ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام روایت می کند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: « ان الله اخذ میثاق المؤمن على بلایا أربع: أيسرهاعليه، مؤمن يقول بقوله يحسده، أو منافق یقفو أثره أو شیطان يغويه أو كافر يرى جهاده، فما بقاء المومن بعد هذا[7] ».

خداوند از مؤمن برای چهار بلاء پیمان گرفته که آسان ترین آنها این است که 1- شخصی هم عقیده او باشد و بر او حسد بورزد 2- و یا منافقی که نقطه ضعف را دنبال کند 3- یا شیطانی از جن یا انسان او را گمراه کند ۴- یا کافری که جنگ با او را میخواهد. در روایت دیگری داوود بن سرحان می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم فرمودند: مؤمن از این چهار چیز که در حدیث قبل آمده و یا یکی از آنها برکنار نیست فرمود: یکی از آنها مؤمنی است که بر او حسد ورزد و این از همه این چهار چیز برای او سخت تر است.[8] پس مؤمن بعد از این گرفتاری ها چطور و چقدر می تواند عمر کند

حضرت علی علیه السلام فرمودند: « استعینوا علی حوائجکم بالکتمان فإنّ کلّ ذی نعمةٍ محسود».[9] [10] با کتمان و پنهان داشتن بر حاجت های خود کمک بگیرید چرا که هر صاحب نعمتی مورد حسادت است.

مسلم عبدی از امام صادق (ع) روایت می‌کند که فرمودند: إنّما المؤمن بمنزلة کفة المیزان، کلّما زید فی إیمانه، زید فی بلائه[11] به راستی مؤمن به منزله دو کفه میزان است هر چه بر ایمانش افزوده می‌شود بلایش زیاد می گردد.

فضیل ابن عثمان از امام صادق (ع) روایت می کند که حضرت فرمودند: إنّ فی الجنّة منزلة لایبلغها عبدٌ إلّا بالإبتلاء فی جسده،[12]

همانا در بهشت منزلت و جایگاهی است که بنده جز با گرفتاری در بدنش به آن نمی‌رسد.

عزیزان جانباز که جزئی یا عضوی از بدن شان را از دست داده اند و یا آزادگان سرافراز که در اثر شکنجه های نیروهای بعثی آسیب بدنی دیده‌اند و رزمندگان فداکار که شیمیایی شده یا ترکش در بدن آنها است و یا نقص عضو یافته‌اند همه مشمول این حدیث شریف هستند که با دیدن چنین بلایسختی در بدنشان به آن درجه عالی بهشتی و مقام بلند معنوی می رسند. امام سجاد (ع) در شأن و عظمت جانباز کربلا ابوالفضل عباس فرمودند: خداوند رحمت کند عباس را او ایثار و از خودگذشتگی نشان داد و جانش را فدای برادر کرد خداوند به جای دو دست قلم شده عمویم عباس دو بال بهشتی به او عطا فرمود که هر جای بهشت بخواهد به آنجا پرواز کند و فرمودند: عمویم عباس پیش خدا مقامی دارد که همه شهداء در روز قیامت بر آن حسرت خواهند خورد، [13] [14] حسرت مقام بلند او را میخورند. این ثمره فداکاری و جانبازی و ایثار و شهادت است که در کشور ما از این نمونه ها کم نیستند هنیئاً لأرباب النعیم نعیمها؛ گوارا باد بر ارباب نعمت، نعمتهایشان.

محمّد بن عجلان می گوید پیش امام صادق علیه السلام بودم مردی از حاجت و نیاز مندی شکایت کرد حضرت امام صادق (ع) به او فرمودند: «إصبر فإنّ الله سيجعل لك فرجاً»، صبر و شکیبائی پیشه كن که خدا برایت گشایش دهد.

سپس امام صادق (ع) مقداری سکوت کردند و سپس رو به آن مرد کردند و فرمودند: به من بگو زندان کوفه چگونه است آن مرد عرض کرد تنگ و متعفّن است و زندانیان در بدترین حال هستند حضرت فرمودند: تو هم در زندگی - یعنی زندگی دنیا که بدترین زندان است، هستی باز می خواهی در آن گشایش داشته باشی - فتريد أن تكون فيه فى سعة؟ آیا نمیدانی دنیا زندان مؤمن است؟ أما علمت ان الدنيا سجن المومن؟[15]

و در حدیث هفتم این باب؛ شعیب روایت می گوید از حضرت امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: « الدنیا سجن المؤمن فأیّ سجن جاء منه خیر،[16] دنیا زندان مؤمن است و از زندان چه خیر و خوشی می آید.

أبو یحیای حنّاط از عبدالله بن ابی یعفور نقل می کند، که به امام صادق علیه السلام از دردهایی که به من می رسد شکایت کردم،

امام علیه السلام به من فرمودند: ای بنده خدا اگر مؤمن می دانست اجر و پاداش ها چقدر است، « لتمنّى أنّه قُرِض بالمقاريض»[17] ، هر آینه آرزو می کرد با قیچی ها چیده و قطعه قطعه شود.

سختی و بلاها لازمه عالم مادّه

خواهی نخواهی دنیا چون عالم ماده و دار تزاحم و ضیق و تنگ است سختی‌ها و مصیبت‌ها و رنجها و بلاها در آن زیاد است لازمه جهان مادی همین است و ما هرچه وابستگی خود را از دنیا کم کنیم و به عالم معنا و مجردات نزدیک شویم از بلاها و مصیبت‌ها کم می‌شود. عمده این است که در مقابل فشارها و سختی های دنیا چه عکس العملی داشته باشیم و چگونه با مشکلات و رنج ها کنار بیاییم و با سعه صدر و تحمّل برخورد کنیم.

دعا برای شفای مرض

یونس بن عمّار می گوید: از لکه های پیسی که در چهره ام پیدا شده بود به حضرت امام صادق علیه السلام خبر دادم و گفتم: مردم گمان می کنند خداوند بنده ای را که به او توجّهی دارد به این بیماری مبتلا نمی کند امام صادق علیه السلام فرمودند: فلانی چون آخر شب فرا رسید در آغاز آن وضو بگیر و به نماز شب برخیز و چون در سجده دوم در رکعت اول باشی در حال سجده بگو: « یا علی یا عظیم یا رحمان و یا رحیم یا سامع الدّعوات یا معطى الخیرات صلِّ علی محمّد و آل محمّد واعطنی من خیر الدنیا و الآخرة ما انت اهله و أصرف عنّی من شرّ الدنیا و الآخرة ما أنت اهله و أذهب عنّى بهذا الوجع – وتسمیّه - فإنّه قد غاظنی واحزننی واَلِحِّ فی الدّعاء»، قال: «وصلت الی الکوفه حتی اذهب الله به عنّی کلَّه ».[18] می گوید: وقتی به کوفه رسیدم خداوند تمام این ناراحتی را از من بر طرف کرده بود.

اهمیت نماز شب و استجابت دعا در ضمن آن و اصرار در دعا از این روایت استفاده می شود.


[1] ص/سوره38، آیه42.
[2] ص/سوره38، آیه44.
[3] ص/سوره38، آیه41.
[4] ص/سوره38، آیه41.
[5] نهج البلاغة - ط دار الكتاب اللبناني، السيد الشريف الرضي، ج1، ص536، حکمت 351.
[6] سفینة، مادّه بلاء، ج1، ص105.
[7] اصول کافی، ج2، باب ما اخذ الله علی المؤمن من الصبر، حدیث1، ص2498.
[8] اصول کافی، ج2، باب ما اخذ الله علی المؤمن من الصبر، حدیث4، ص2498.
[9] شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، ج1، ص316.
[10] میزان الحکمة، ج2، ص425، حدیث3937.
[11] اصول کافی، ج2، کتاب الإیمان والکفر، باب شدّة ابتلاءالمرض، ص253، حدیث10.
[12] اصول کافی، ج2، کتاب الإیمان والکفر، باب شدّة ابتلاءالمرض، ص253، حدیث14.
[13] مقاتل الطالبيين، ابو الفرج الإصفهاني، ج1، ص56.
[14] اصحاب امام حسین(ع)، سید اصغر ناظم زاده، ج1، ص148و149.
[15] اصول کافی، باب ما اخذ الله علی المؤمنمن الصبر، حدیث6.
[16] اصول کافی، باب ما اخذ الله علی المؤمنمن الصبر، حدیث7.
[17] اصول کافی، باب ما اخذ الله علی المؤمنمن الصبر، حدیث15.
[18] اصول کافی، ج2، ؛باب شدّة ابتلاء مؤمن، حدیث258.