درس کلام استاد محمدعلی خزائلی

99/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بازتاب اعمال خیر و شرّ در دنیا/ فلسفه بلا و بیماری در اسلام

بازتاب اعمال خیر و شرّ در دنیا

عرض شد کیفر و پاداش اعمال خوب و بد در آخرت به طور کامل داده می شود اما در دنیا نتیجه خوب و بعضی اعمال و رفتارها به انسان بازگشت می کند با توجه به اینکه نظام موجود عالم هستی نظامی اتمّ و احَسَن می باشد که خداوند آن را طبق علمش آفریده است.

إحاطه علم خدا ونظام أحسن

همانطور که بوعلی سینا در اشارات می‌گوید: « العنایة هو إحاطة علم الأوّل بالکلّ، والواجب أن یکون علیه الکلّ حتی یکون علی أحسن النّظام ...» یعنی عنایت به معنی احاطه علم اول تعالی به کلّ نظام هستی است و واجب است کلّ عالم بر اساس علم خداوند باشد تا بر بهترین نظام واقع شود. علم خداوند به کیفیّت صحیح عالم در تربیت وجود کلّ، منبع فیضان در کلّ نظام هستی است[1] وقتی نظام هستی بهترین نظام و کامل‌ترین بود باید توجیه صحیحی برای بلاها و حوادث شان داشته باشد.

فلسفه بلاء برای انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام

قبلاً عرض شد نسبت به بعضی اشخاص بلاها و مصیبت ها و آلام و امراض نتیجه سوء اعمال آنها است که در دنیا به آنها می‌رسد اما بلاها در حق انبیاء و ائمه معصومین (ع) و اولیای الهی و بیگناهان، برای رفعت مقام و ترفیع درجه آنها است و یا تکفیر گناهان صغیره ی آنها. مرحوم کلینی (ره) در روایت صحیح از علی بن رئاب نقل می کند از امام صادق علیه السلام در باره قول خداوند پرسیدم که می فرماید: ﴿و ما أصابکم من مصیبةٍ فبما کَسَبَت أیدیکم﴾[2]

آیا شما نظرتان درباره آنچه که به حضرت علی علیه السلام و اهل بیت وی از مصیبت ها وارد شد چیست آیا نتیجه عمل آنها بوده با اینکه آنها معصوم و اهل بیت عصمت (ع) بودند؟

امام صادق علیه السلام در جواب فرمودند: « إنّ رسول الله یتوب إلی الله ویستغفر فی کلّ یومٍ ولیلة مأة مرّة من غیر ذنبٍ»، همانا رسول خدا به درگاه خدا توبه می‌کرد و در هر روز و شب ۱۰۰ مرتبه بدون ارتکاب گناه استغفار می کرد.« إنّ الله یختصّ أولیائه بالمصائب لیأجر هم علیها من غیر ذنبٍ[3] ».

این روایت می‌رساند افراد پاک و بیگناه اگر مصیبت و بلاء می‌بینند ازباب رحمت الهی است تا أجر و مزدشان درپیشگاه خداوند زیاد شود نه از باب غضب پروردگار.

عبدالرحمان بن حجّاج می گوید: نزد حضرت صادق علیه السلام از بلاء صحبت شُد آنچه مؤمن به آن اختصاص دارد حضرت فرمود: از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم سوال شد شدید ترین مردم از جهت بلاء چه کسانی هستند؟ فقال: النَبیّ، حضرت فرمود: پیامبران ثمّ الأمثل فالأمثل و در درجه بعد کسی که مثل آنها است و یبتلی المؤمن بَعدُ علی قدر ایمانه وحُسنِ اعماله، امّا مؤمن به اندازه ایمان و خوبی اعمالش بلاء می بیند پس کسی که ایمان و عملش درست است بلایش شدید تر است و من سَخُفَ ایمانه وضعف عمله قلّ بلائه،[4] و هرکس ایمانش سخیف وعملش ضعیف باشد بلایش کمتر است» آری این سنّت الهی است که هرچه ایمان انسان شدیدتر باشد گرفتاریش شدیدتر می باشد.

در حدیث است که خدای عزوجل وقتی بنده را دوست بدارد

غتة بالبلاء غتّا[5] او را شدیداً در بلاء فرو میبرد.

سِرِّ این مطلب این است که کیفر و مکافات از غضب و خشم خداوند ناشی می‌شود و ابتلاء مؤمن از رحمت و لطف پروردگار نسبت به مؤمنان سر می زند تا درجات عالیّه و مقامات کمالیّه را به دست آورند زیرا بی گناهان عذاب دنیائی و آخرتی ندارند.

پس انبیاء و معصومین یا اولیای الهی که بیگناه هستند و به اصطلاحِ اهل مدرسه از این آیه ﴿و ما أصابکم من مصیبة فیما کسبت أیدیکم﴾[6] تخصّصاً خارجند – یعنی آیه از اول شامل حال آنها نمی‌شود و مربوط به گناهکاران است.

چون آیه مصیبت و پیشامد ناگوار را برای کسی قرار داده که اهل گناه و اکتساب بد باشد پس کسانی را که اهل عصمت و مصون از گناهند را شامل نمی شود روی این حساب عذاب و مکافات دنیوی واخروی ندارند و آنچه از سختی ها و مصیبت ها بر آنها وارد می‌شود مانند امثال امام حسین علیه السلام و یارانش برای ارتقاء درجه و عُلوّ مقامشان و منزلت آنهاست.

کما اینکه در روایت درباره امام حسین علیه السلام می خوانیم تو پیش خدا منزلت و مقامی داری که جز با شهادت به آن نمی رسی.

روی این حساب باید به این نکته توجه داشت که ابتلای به مصائب از جهت گناهان و صبر بر آنها بدون شِکوِه و شکایت، علاوه بر تطهیر گناهان موجب رفعت مقام وأجر ومقام می شود.

عیادت حضرت علی علیه السلام از سلمان فارسی

امام صادق علیه السلام از پدرانشان از حضرت علی علیه السلام روایت می کند حضرت امیر سلام الله علیه، « عاد سلمان الفارسی» سلمان فارسی را عیادت کردند و به ایشان فرمودند: « یا سلمان! ما من احدٍ من شیعتنا یصبه وَجَعَ إلّا بذنبٍ قد سَبَقَ منه، لکم الأجر بالصبرعلیه والتضرّع إلی الله والدّعاء له، بهما تکتب لکم الحسنات وترفع لکم الدّرجات، فأمّا الوجع خاصّة فهو تطهیرٌ وکفّارةٌ[7] ». [8] ای سلمان! هیچ شیعه ای از شیعیان ما دردی به او نمی‌رسد مگر از ناحیه گناه گذشته و این درد باعث پاک شدن او می شود سلمان پرسید آیا این درد مزدی جز پاکی از گناه در آن نیست؟ حضرت علی فرمودند: « یا سلمان! لکم الأجر بالصبر علیه والتضرّع إلی الله والدّعا له، بهما تکتب لکم الحسنات وترفع لکم الدّرجات، فأمّا الوجع خاصّة فهو تطهیر وکفّارة».

ای سلمان! در مقابل صبر بر درد و بلاء و تضرّع و زاری و دعا به درگاه خدا اجر و مزد داری با این تضرّع و دعا خداوند برای تو حسنات می نویسد و درجات تو را بالا می برد اما اگر درد بکشی و صبر و تضرّع و دعا نداشته باشی آن فقط سبب پاکی و کفاره گناهان می شود.

ثواب تحمّل بیماری

طبیعی است که تحمل مریضی و صبر بر درد و رنج خیلی سخت و طاقت فرساست مخصوصاً اگر درد و رنج طولانی و صعب العلاج باشد و به همین تناسب مزد آن هم زیاد است از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند:

هر کس یک شب مریضی بِکِشد تا آن را بپذیرد خداوند برایش عبادت ۶۰ ساله مینویسد راوی پرسید معنی پذیرش مریض چیست؟ حضرت صادق (ع) فرمودند: « لا یَشکوا ما أصابه إلی احدٍ»[9] ، یعنی از مریضی خود به کسی شکایت نکند منظور این است که جزع و فزع و ناسپاسی و ناسزاگویی نداشته باشد و درد و مرض را برای خدا تحمّل کند و سخنی که موجب سخط خدا بشود و ناشکری او باشد به زبان جاری نکند و بر مرض صبر و شکیبائی داشته باشد و خدا را حمد و ستایش کند.

شکایت از بیماری چیست؟

در روایت دیگری امام صادق علیه السلام فرمودند: شکایت از مرض این است که شخص بگوید: من مبتلا شدم به دردی که هیچ کس به آن مبتلا نشده و به من مرضی اصابت کرد که به هیچ کس اصابت نکرده است اما اگر بگوید دیشب از درد خوابم نبرد و امروز تب دار بودم این شِکوِه و شکایت نیست[10] اما اگربگوید: تا سه روز درد و مرض را تحمل کند و شِکوفه نداشته باشد خداوند گوشت و خون و پوست بهتر از آنچه از دست داده را به او عطا می‌کند[11] معاویة بن عمّار از ناحیه و ایشان از امام ابی جعفر باقر(ع) روایت می کند حضرت فرمود: « إنّ المؤمن یُبتلی بکلّ بلیّة ویموت بکلّ میّتة إلّا أنّه لا یقتل نفسه[12] »، فرمود: مؤمن به هر بلائی مبتلا می‌شود و به هرگونه مرگی ممکن است بمیرد ولی خودکشی نمی کند خودکشی در اسلام حرام است و از گناهان کبیره به حساب می آید. و حفظ نفس واجب است قرآن می فرماید:« ولا تقتلوا أنفسکم إن الله کان بکم رحیماً[13] »، می فرماید: یکدیگر را نکُشید که خداوند نسبت به شما مهربان است - بعید نیست از آیه نهی از خودکشی هم استفاده شود افراد نباید در بحران ها و سختی های زندگی دلسرد و ناامید شوند و دست به خودکشی بزنند.

اثر ذکر خدا

مومن، طبق روایات ممکن است به هرگونه مرگی بمیرد اما کسی که ذکر خدا را به زبان داشته باشد و قلباً متوجه خدا باشد تا صاعقه نمی میرد. ابوبصیر می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم از مُردن مؤمن پس فرمود: مؤمن به هر مرگی می‌میرد غرق شدن، خرابی سقف ساختمان، مبتلا شدن به درّنده و صاعقه اما اگر ذاکر خدا باشد با صاعقه نخواهد مُرد[14] ، و علاوه بر رعد و برق های آسمانی که نشانه عذاب الهی از آیات تخویف هستند خیلی را در بیان و فضای باز و بیابان می گیرد می کُشد ولی به کسی که ذکر خدا را زیر لب دارد اصابت نمیکند.

مصونیّت مؤمن از زوال عقل

راوی از امام صادق(ع) نقل می کند: « إنّ الله یبتلی المؤمن بکلِّ بلیّةٍ و یُمیُته بکلِّ میتةٍ ولا یُبتَلیه بذهاب عقله أما تری أیّوب کیف سلَّطَ الله ابلیس علی ماله و ولده وعلی اهله وعلی کلِّ شیئٍ منه ولم یُسلَّطه علی عقله ترک له ما یُوحِدّ الله عزّ وجلّ[15] » مؤمن به هر بلائی ممکن است مبتلا شود اما مبتلا به رفتن عقل و بی عقلی نمی شود که بتواند خدا را به یگانگی بستاید.

خداوند عزّوجلّ مؤمن را به هر بلائی و هر گونه مرگی مبتلا می کند مگر به رفتن عقل مگر ندیدی خداوند چگونه ابلیس را بر مال و فرزند و عیال حضرت أیّوب و هرچه داشت مسلّط کرد مگر بر عقلش که آن را رها ساخت تا بتواند خدای عزّوجلّ را به یگانگی بستاید. قرآن می فرماید: ﴿وأیّوب إذ نادی ربّه أنّی مسّنی الضُّر وأنت أرحم الراحمین، فَأستجبنا له فکشفنا ما به من ضُرٍّ وآتیناه واهله ومثلهم معهم رحمة من عندنا و ذکری للعابدین﴾[16] خداوند درباره أیّوب می فرماید: ای پیامبر حضرت ایّوب را یاد کن وقتی پروردگارش را ندا کرد که من رنج بیماری که به من رنج و بیماری رسیده و تو بهترین رحم کنندگانی پس دعایش را اجابت کردیم و رنج و بیماری را از او برطرف ساختیم و خانواده اش را به همراه افرادی مانند آنها به او بازگردانیم این رحمتی ازجانب ما و نصرتی برای پرستش کنندگان است.

حضرت ایّوب در مقابل بیماریِ سخت، الگوی صبر و استقامت بود سرگذشت این پیامبر درچند جای قرآن آمده سوره نسا آیه ۱۶۳سوره انعام آیه ۸۴، سوره انبیاء آیات ۸۳ و ۸۴ کسی از امام صادق (ع) پرسید: بلائی که دامنگیر ایّوب شد چه بود؟ شاید تصوّر می‌کرد خلاف یا ترک أولائی از او سر زده است حضرت صادق (ع) جواب مفصّلی دادند که خلاصه اش این است: ایّوب به خاطر کُفران نعمت گرفتار آن مصیبت‌های بزرگ نشد بلکه برعکس برای شکرنعمت بود چون شیطان به پیشگاه خداوند عرضه داشت اگر أیوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای! مسلّماً اگر این نعمت ها از او گرفته شود هرگز بنده شاکری برای تو نخواهد بود خداوند متعال برای اینکه اخلاص و مراتب شکرگزاری حضرت أیّوب را بر همگان در حال رفاه و صحّت و در حال سختی و مرض ثابت کند و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد و روشن کند او هنگام نعمت و رنج هردو شاکر و صابر خواهد بود، به شیطان اجازه داد بر دنیای او مسلّط گردد شیطان هم از جانب خدا خواست اموال سرشار حضرت ایّوب زراعت و گوسفندان او و همچنین فرزندان وی از میان بروند « و آفات و بلاها در مدّت کوتاهی آنها را از میان ببرد» ولی نه تنها از مقام شکرگزاری و صبر حضرت ایّوب کم نشد بلکه افزایش یافت، شیطان که این وضع را دید از خدا خواست که این بار در بدن ایّوب مسلّط گردد آنچنان بیمار شود که از شدّت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و زندانی بستر بیماری گردد این هم پیش آمد ولی باز از مقام شُکر حضرت ایّوب نَکاست.

سرنوشت دشمنان ایّوب

اما جریانی پیش آمد که قلب ایّوب را شکست و او را سخت آزرده ساخت وقتی جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش آمده گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این عذاب دردناک مبتلا شده ای؟ أیّوب در پاسخ گفت: به پروردگارم سوگند خلافی در کار نبوده همیشه در طاعت الهی کوشا بودم وهر لقمه غذائی خوردم یتیم و بی نوائی سر سفره من حاضر بوده و هیچ طاعت الهی پیش من نیامده مگر اینکه سخت ترین برنامه آن را انتخاب نمودم در این موقع بود که حضرت ایّوب از عهده تمام امتحانات الهی در مقام صبر و شکیبایی و شکرگزاری به خوبی برآمد و زبان به مناجات و دعا باز کرد و حلِّ مشکلات و بیماری خود واطرافیان را با تعبیری بسیار مؤدّبانه بدون شِکوِه و شِکایت از خداوند خواست و عرض کرد: ﴿ربِّ أنّی مسّنی الضُرّ وأنتَ أرحم الراحمین﴾[17]

اینجا بود که درهای رحمت الهی باز شد و مشکلات یکی پس از دیگری بر طرف شد و نعمت‌های الهی بیش از گذشته به او رو آورد[18] .

در بین مفسّران معروف است که خداوند حتی فرزندان او را دوباره زنده کرد و به علاوه فرزندان دیگری نیز به او عنایت فرمود.


[1] الإشارات و التنبیهات، ابن سینا، ج3، ص318.
[2] شوری/سوره42، آیه30.
[3] اصول کافی، ج2 باب شدّة ابتلاء المؤمن، ص405، ح2.
[4] اصول کافی، ج2، باب شدة ابتلاء المؤمن، ص252، ح2- چاپ دارالکتب.
[5] اصول کافی، ج2، ص253، ح2.، باب شدّة ابتلاء المؤمن.
[6] شوری/سوره42، آیه30.
[7] کتاب طبّ الأئمة، ابن بسطام، ج1، ص15.
[8] بدایة المعارف الإلهیّة، آیت الله خرّازی، ج1، ص144.
[9] اصول کافی، ج3، ص115، حدیث 2.
[10] اصول کافی، ج3، ص115، حدیث 5 و6.
[11] اصول کافی، ج3، ص115، حدیث 5.
[12] اصول کافی، ج3، ص115، حدیث 6.
[13] نساء/سوره4، آیه29.
[14] اصول کافی، ج3، باب علل موت، حدیث 9.
[15] اصول کافی، ج3، باب علل موت، حدیث 9.
[16] انبیاء/سوره21، آیه83و 84.
[17] تفسير القمي، القمي، علي بن ابراهيم، ج1، ص95.
[18] تفسیر نور الثقلین، العروسي، الشيخ عبد علي، ج3، ص448.