درس کلام استاد محمدعلی خزائلی

99/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عوامل بلاء و عذاب عمومی / فلسفه بلا و بیماری در اسلام

فلسفه بلا و بیماری - عوامل بلاء و عذاب عمومی

گاهی قهر و غضب خداوند به حدی می رسد که بلا وعذاب دنیوی عمومی می شود به حدّی که جلوگیری از آن مشکل است.

کشتن ناقه صالح

خداوند درسوره شمس می فرماید:﴿کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها﴾[1] ﴿إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها﴾[2] ، قوم ثمود بر اثر طغیان، پیامبرشان حضرت صالح را تکذیب کردند، وقتی شقی ترین آنها بپاخاست ﴿فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها﴾[3] ﴿فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها﴾[4] ولی آنها او را تکذیب نمودند و ناقه حضرت صالح را پِی کردند و به هلاکت رساندند، بعد از این که فرستاده الهی حضرت صالح به آنها گفت: ناقه خدا را با آبشخورش واگذارید (ومزاحم آن نشوید) ﴿فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها﴾[5] ﴿وَ لا يَخافُ عُقْباها﴾ [6]

لذا پروردگارشان آنها را به خاطر گناهی که مرتکب شده بودند در هم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطّح نمود. و خداوند هرگز از فرجام این کار بیم ندارد.

بعد از هشدارهائی که خداوند داد در آیات قبل درباره عاقبت کار کسانی که نفسِ خود را آلوده به گناه می کنند در این آیات بعنوان نمونه به یکی از مصداقهای تاریخی اشاره می کند و سرانجامِ قومِ طغیان گر ثمود را بیان می نماید.

قوم صالح زندگی مرفه و سرزمین آباد و مقرهای مجلّل و خانه های محکم و کشت و زرع داشتند ولی نه تنها شکر آنها را بجا نیاوردند بلکه طغیان و سرکشی کردند و به تکذیب پیامبرشان حضرت صالح برخاستند وآیات الهی را به باد مسخره گرفتند و سرانجام خداوند آنها را با یک صاعقۀ آسمانی نابود کرد. ناقه یعنی شتر مادّه که بعنوان یک معجزه الهی در میان قوم ثمود ظاهر شده بود و هلاک کردن آن اعلام جنگ با خدا و پیامبر زمان بود.

شخصی به نام قدار بن سالف که حضرت علی (ع) می فرماید: أشقی الاوّلین بود، شتررا به هلاکت رساند، این شتر بعنوان معجزه حضرت صالح از صخره کوه بیرون آمد وحضرت صالح فرمود: آب آشامیدنی آن قریّه یک روز برای ناقه باشد و یک روز برای مردم ﴿نَبِئّهم أنَّ الماء قسمة بینهم کلّ شِرب محتضر﴾[7] . وبه آنها گفت: اگر معترض این ناقة شوید عذاب خداوند دامان شما را خواهد گرفت. ﴿وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾ [8] - به ناقه دست بد نزنید، سوء قصد نکنید، که عذاب روز بزرگ شما را فرا می گیرد. وقتی یک نفر این گناه بزرگ را مرتکب شد و شتر را کُشت، خداوند این کار را به همه نسبت می دهد و می فرماید: عَقَروها - شتر را پِی کردند – یعنی پایین پای اورا قطع کردند و یا منظورازعَقر یعنی از اساس و ریشه او را کُشتند.

علت تعمیم گناه

اما این که خداوند این گناه را به همه نسبت می دهد به خاطر این است که دیگران هم به نحوی در این کار سهیم بودند یا چون توطئه همگانی بود که به دست یکی انجام شد و یا این که دیگران به این کار راضی و خوشنود بودند و نهی از منکر نکردند در نتیجه عذاب الهی همه را فرا گرفت.

اگر اشخاص در جامعه گناه و معصیت کنند و بقیّه ساکت باشند پای همه حساب می شود و عذاب که آمد همه را فرا می گیرد و آتش که گرفت خشک و ترمی سوزند – این بلا های عمومی مثل همین کرونا چه بسا عامل آن گناه عدّه ای و رضایت و سکوت دیگران باشد.

 

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «إنّما عقر ناقة ثمود رجلٌ واحدٌ فعمّهم» ناقه ثمود را تنها یک نفر کُشت ولی خداوند همه را مشمول عذاب قرار داد « لِما عمّوه بالرّضا فقال سبحانه، فعقروها فأصبحوا نادمین»، [9] چون همه به این کار راضی بودند، لذا فرموده است همگی این کار را کردند و بعد پشیمان شدند که سودی نداشت. به دنبال تکذیب پیامبرِ زمان و مخالفتِ شدید مردم با او خداوند آنها را سخت مجازات کرد که اثری از آنها باقی نماند – ﴿فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا﴾[10] . صاعقه یعنی صیحۀ آسمانی در چند لحظه کوتاه چنان زلزله و لرزه ای در سرزمین آنها ایجاد کرد که تمام بناها روی هم خوابید وصاف شد و خانه هایشان را به گور تبدیل کرد.

عذاب عمومی در اثر گناه بعضی

واین عذاب عمومی در اثرگناه بعضی که جسارت را از حدّ گذراندند با عدالت و حکمت خداوند هم سازگار است. از بعضی روایات استفاده می شود وقتی قوم صالح نشانه های عذاب را دیدند به جستجوی او پرداختند که هرکجا وی را پیدا کردند نابود کنند [11] - و این دلیل بر عمق عِصیان و سرکشی و پرده دَری آنها در مقابل خدا و پیامبر اوست، این گناهان آشکار و پنهان که امروزه در جامعه ما و در کلِّ دنیا انجام می شود آتش خشم غضب خدا را شعله ور می کند که قرآن می فرماید: ﴿فلمّا آسفونا انتقمنا منهم واغرقناهم اجمعین﴾[12] ، وقتی فرعونیان ما را خشم آوردند ما هم از آنها انتقام کشیدیم وهمه را غرق کردیم. ما باید حساب کار خود را برسیم که به خاطر اعمالمان مشمول خشم و غضب الهی قرار نگیریم یک روز سیل یک روز زلزله، یک روز بیماری و کرونا، یک روز گرانی یک روز جنگ و خونریزی یک روز قحطی و... اینها هشدارها و زنگ خطرهای خداوند است مردم زمان صالح با این که در آن روز که آب چشمه سهم ناقه بود از شیر او استفاده می کردند بازهم ناسپاسی کردند و ناقه را کُشتند – اینجا بود که حضرت صالح به آنها هشدار داد که سه روز در خانه های خود از هر نعمتی می خواهند بهره مند شوند ولی بدانند که بعد از سه روز عذاب الهی همه را فرا می گیرد. فرمود: ﴿یا قوم هذه ناقة الله لکم آیة فذروها تأکل فی أرض الله ولا تمسّوها بسوءٍ فیأخذکم عذابٌ قریب فعقروها فقال تمتّعوا فی دارکم ثلاثة ایّامٍ ذلک وَعدٌ غیرُمکذوب﴾[13] . بعد که آثار عذاب ظاهر شد خداوند حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد ﴿وأخذ الّذین ظلموا الصیحة فأصبحوا فی دیارهم جاثمین﴾ [14] . صیحه آسمانی قوم ثمود را گرفت که صبحگاه در دیارشان بر زمین افتادند،« کان لَم یَغنَوا فیها اَلا إنمّ ثمود کفروا ربّهم اَلا بُعداً لِثمود[15] ». آنچنان که گوئی آنها در آن دیار هرگز نبودند آگاه شوید که قوم ثمود به خدای خود کافر شدند، آگاه باشید که ثمود از رحمت خدا دورهستند.

رابطه گناه و عمل

باید توجّه داشت خیلی ازعقوبات دنیوی نتیجه اعمال بندگان در دنیاست، مجازات ها در دنیا یا قراردادی است و طبق قانون الهی یا بشری وضع شده اند مثل حدّ سرقت حدّ زنا وحدّ قتل و غیره که این مجازات ها بعنوان تنبیه وعبرت انجام می شوند. 2- و یا مجازاتهائی است که با گناه رابطه تکوینی وطبیعی دارند که به آنها کیفرها و مکافاتهای دنیوی می گویند.3- و قسم سوم مجازاتهای اُخروی که تجسّم خود عمل و جرمهای دنیائی است که بعنوان عذاب اُخروی مطرح می شوند. فعلاً بحث ما راجع به قسم دوّم ازاقسام مجازات ها وکیفرهاست که رابطه علّیِ و معلولی با جرم و گناه دارند و نتیجه طبیعی و قهری آن هستند که این جور کیفرها را مکافات عمل « یا اثر وضعی گناه » می نامند. خیلی از گناهان هست که اثر وضعی ناگواری درهمین دنیا برای مرتکبین گناه بوجود می آورند. مثلا شرابخواری علاوه بر این که زیانهای اجتماعی بوجود می آورد ضررهائی هم برای جسم و جان شرابخوار، خواهد داشت که باعث اختلال حواس، گرفتن رگها، ناراحتیهای کبدی، کوری چشم وسوزاک وغیره می شوند مثل: سمّ کُشنده که اثر ذاتی دارد.

کارهائی که مربوط به مخلوقات خداست خواه نیکی یا بدی نسبت به خلق خدا در همین دنیا بازتاب دارد. گندم از گندم بروید، جو زِ جو

کشتن خلیفه عباسّی توسط پسر

مثلا کُشتن پدر، عمر را کم می کند هر چند پدر کُشتنش واجب باشد.« متوکّل خلیفه عباسی مرد بسیار خبیث و ناپاکی بود در مجالس، حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به سُخریّه می گرفت و در اشعار خود به حضرت اهانت می کرد. فرزند متوکّل بنام مُنتصِر شنید پدرش حضرت زهرا سلام علیها را دشنام می دهد از بزرگی پرسید مجازاتش چیست؟ گفت: قتلش واجب است ولی بدان هرکس پدرش را بِکُشد عمرش کوتاه خواهد شد. گفت: من باکی ندارم که در اطاعت خدا عمر من کوتاه شود و پدرش را کُشت و بعد از وی هفت ماه بیشتر زنده نبود» [16]

عکس العمل اعمال

مرحومه کلینی در کافی تحت عنوان باب الذنوب ازهشام بن سالم از امام صادق (ع) روایت می کند حضرت فرمود:« أما أنّه لیس من عِرق یُضرَب ولا نکبةٍ ولا صُداع ولا مرض إلّا بذنب وذلک قول الله عزّ وجلّ فی کتابه: وما أصابکم من مصیبة فیما کسبت أیدیکم ویعفو عن کثیر»[17] . قال علیه السلام : ثمَّ قال تعالی: « و ما یعفو، اکثر ممّا یؤاخذبه[18] » هیچ رگی زده نمی شود، هیچ نِکبتی به بنده نرسد و سری درد نمی گیرد و هیچ مرضی پیش نمی آید مگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است و همین است که خداوند عزوجل در کتابش می فرماید: هر مصیبتی به شما برسد برای کاری است که به دست خود کرده اید و خدا از بسیاری از آنها می گذرد، سپس امام فرمود:« آنچه خدا از آن می گذرد از آنچه مؤاخذه می کند بیشتراست. اُسامه می گوید از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: تعوّذوا بالله من سطواط الله باللیل والنهار – قال قلت له: ما السطواط؟ قال: الأخذ علی المعاصی[19] _ حضرت فرمود: به خدا پناه ببرید از سطواط شب و روز، گفتم آنها چه هستند؟ فرمود : مؤخذ برگناهان ومعاصی.

گناهان عامل محرومیّت از روزی

فضیل ابن یسارازامام باقرعلیه السلام نقل می کند حضرت فرمود: « إنّ العبدَ لَیَذنَب فَیُزوی عنه الرزق[20] . همانا بنده گناه می کند و روزیش کنار می رود. بنابراین دنیا جای عمل و عکس العمل است.

مولوی می گوید: این جهان کوه و فعلِ ما نِدا     باز آید سوی ما نِداها را صدا

شاعر دیگر درباره مجازات ها و مکافاتهائی دنیوی می گوید:

به چشم خویش بدیدم در گذرگاه    که زد برجانِ موری مرغک راه

هنوزازصید، منقارش نپرداخت    که مرغ دیگر آمد کار او ساخت

چو بد کردی مشو ایمن زِآفات    که واجب شد طبیعت را مکافات

البته باید توجه داشت که نباید فکر کنیم صد در صد هر مصیب و بلائی به ما می رسد گناه ومعصیّت و یا ظلم به دیگری است ومکافات اعمال است چون مصیبت ها و بلاهای این جهان فلسفه وعلّت هائی دیگر هم غیر هم از گناه و معصیت دارد، زیرا گاهی مصیبت و بلاء منشأ آن پاک کردن و ساختن اشخاص و ترفیع مقام و درجه آنها است و گاهی جهات دیگر و آنچه درزمینه مکافات عمل می گوئیم این است که فی الجمله مکافات عمل هم وجود دارد و نباید از آن غافل بود وبعید نیست که بیشتر مجازاتها و بلاها و بیماری ها و حوادث ناگوار دنیائی منشأ آنها گناهان کبیره و صغیره باشد.

چهار گناه عامل چهار عذاب

مثلاً در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم: « إذ فشا أربعةٍ ظهرت أربعةً: إذا فشا الزّنا ظهرت الزلزلة- وإذا فشا الجور فی الحُکم احتبس القَطر- وإذا حَفَرَت الذّمة أُدیل لأهل الشِّرک من أهل الإسلام وإذا أُمنعت الزّکاة ظهرت الحاجّة [21] » حضرت می فرماید:« وقتی چهار چیز آشکار و شایع شد چهار چیز ظاهر می شود 1- وقتی زنا زیاد شد زلزله پیدا می شود و وقتی ستم در حکم و قضاوت، رایج شد آسمان باران خود را حبس می کند وباران نمی آید. و وقتی عهد و پیمان با کافرانی که در ذمّه اسلامند شکسته شد - و طبق مقررات با آنها رفتار نشد - دولت به دست مشرکان می افتد و هرگاه زکات مال به فقرا و نیازمندان داده نشد احتیاج و نیاز ظاهر می شود.

گناهانی که باعث تغییر نعمت و فناء و مرگ و ردِّ دعا می شود

امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود: « الذّنوب الّتی تُغیِّرالبَغی » - گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهد و تبدیل به نقمت می کند ظلم و ستم و تعدّی به حقوق دیگران است.

« والذنوب الّتی تورث النَدم، القتل» - گناهانی که پشیمانی به دنبال دارد کُشتن بی گناه است «والّتی تنزّل النقم، الظُّلم» ، گناهانی که نقمت و بد بختی را فرو می آورد ظلم و ستم است « والتی تهتک السِتر، شُرب الخمر»، گناهانی که پرده عفت و پاکی را پاره می کند شرابخواری است. « والّتی تحبس الرّزق، الزّنا» ، گناهانی که رزق را بند می آورد زنا است «والّتی یُعجّلُ الفناء، قطعیّة الرحم» ، گناهانی که مرگ و فناء زودرس را می آورد قطع صله رحم است «والّتی تُردُّ الدُعاء وتُظلِم الهواء، عقوقُ الوالدین[22] » .

گناهانی که مانع استجابت دعا می شود و هوا را تیره و تار می کند عاق والدین و نافرمانی از آنها است اینها گناهانی است که آثار قَهری و طبیعی آنها در همین دنیا به انسان بر می گردد.

 


[1] شمس/سوره91، آیه11.
[2] شمس/سوره91، آیه12.
[3] شمس/سوره91، آیه13.
[4] شمس/سوره91، آیه14.
[5] شمس/سوره91، آیه14.
[6] شمس/سوره91، آیه15.
[7] قمر/سوره54، آیه28.
[8] شعراء/سوره26، آیه156.
[9] نهج البلاغة - ط دار الكتاب اللبناني، السيد الشريف الرضي، ج1، ص319، خطبه 201.
[10] شمس/سوره91، آیه14.
[11] تفسیر البیان، ج10 ص446.
[12] زخرف/سوره43، آیه55.
[13] هود/سوره11، آیه64 و65.
[14] هود/سوره11، آیه67و68.
[15] هود/سوره11، آیه67و68.
[16] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج10، ص296.
[17] شوری/سوره42، آیه30.
[18] اصول کافی، ج2 ص269باب الذنوب حدیث 2.
[19] اصول کافی، ج2 ص269باب الذنوب حدیث 16.
[20] اصول کافی، ج2 ص269باب الذنوب حدیث 8.
[21] اصول کافی چاپ دار التب، ج2، حدیث 3، باب فی تفسیر الذنوب.
[22] اصول کافی، چاپ دارالکتب الاسلامیه، ج2 ص448، باب تفسیر الذنوب حدیث 1، در دعای کمیل هم به این گناهان اشاره شده است.