درس کلام استاد محمدعلی خزائلی

99/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معانی حکمت/ فلسفه بلا و بیماری در اسلام

معانی حکمت

رازی معنی سوَمی برای حکیم ذکر می‌کند و می‌گوید حکیم به معنای علیم است و حکمت عبارت است از بهترین معرفت افضل معلومات از راه افضل علوم و هو علمه الازلی الدائم الذی لا یُتصوّرُ زواله المطابق للمعلوم مطابقةً لا یتطرّق الیها الخفاء و لا الشبهة. [1] [2]

طبق این معنی سوم حکمت همان علم خداوند است طبق معنی اول برای حکیم اولین دلیل برای حکمت خداوند این‌که فعل خداوند متقن، محکم و موزون است و تقدیر و تدبیرش روی میزان است دلیل دوم این‌که همه موجودات را به بهترین نظام آفریده است چون فعل خارج از اتقان و احکام یا به خاطر جهل فاعل به نظام صریح است یا به جهت عجز و هر دو از ساحت خداوند دور است به خاطر وسعت علم خداوند وسعه قدرت او

دلیل سوم این‌که اثر در فاعل مناسب فاعل و مناسب با مؤثر اوست.[3] اثر فاعل مثل سایه مناسب با صاحب سایه است پس فاعل کامل از جمیع جهات مصدر فعل کامل است به جهت قاعده تشابه ظل با ذی ظل.

معنی دوم حکمت

معنی دوم حکمتِ خداوند، منزه بودن او از کار ناشایست است یعنی کار قبیح انجام نمی‌دهد و تصدیق به این معنا مبتنی است بر قول به تحسین و تقبیح عقلی چون معنی این قاعده این است که در خارج افعالی وجود دارد که عقل حسن و قبح آن‌ها را درک می‌کند و می‌فهمد خداوند غنی بالذات منزه است از اتصاف به کار قبیح و فعل ناشایست .

قاعده حسن و قبح

و این اساس حکم به اتصاف خداوند به حکمت و عدل است که خداوند موجودی است بدون جور و ظلم، امامیه معتقد است فعل ذاتاً دارای حسن و قبح است صرف نظر از امرو نهی شارع ولی اشاعره می گویند قبل از وارد شدن شرع هیچ فعلی به حسن و قبح توصیف نمی‌شود و حَسَن آن فعلی است که خداوند امر کند و قبیح کاری است که خداوند از آن نهی کند حالا یکی از ثمرات حسن و قبح عقلی تحلیل درست از بلایا و مصائب و شرور است که از مسائل مشهور و شایع در حکمت الهی است.

اشکال به معنی اول

در مقام اشکال گفته می شود اولاً وقتی دلیل داریم بر وجود خالق مدبر نظام احسن پس بعضی ظواهر غیر موزون مثل زلزله و سیل‌ها و طوفان‌ها و بلاها و امراض این‌ها به‌ظاهر از بارزترین ادله بر عدم نظام احسن هستی است.[4]

و ثانیا اگر خدا صانع و حکیم در کار خود است و فعلش متقن و اساسی و با عدلش هر چیز را درجای خود قرار می دهد بنابراین منزه از عمل ناشایست است پس این حوادث ناگوار چگونه با حکمت خداوند می‌سازد چه حکمت را به معنی عمل اساسی و متقن و بدون عیب و ایراد و موزون بگیریم و یا به معنی منزه بودن خداوند از عمل ناشایست ... این‌ که وقتی معتقد بودیم خالق هستی عادل و قائم به قسط است چگونه عدل خداوند با این حوادث ناگوار که در یک لحظه جان هایی را می گیرد و شهرهایی را خراب می‌کند سازگار است و ما بعد از این‌که معتقد شدیم و دلیل اقامه کردیم خداوند حکیم و عادل است بلاها و مصائب و شرور و بیماری‌ها چگونه با عدل و حکمت خداوند تفسیر می شود ؟

سابقه بحث شرور

البته بحث شرور مسئله جدیدی نیست که بگوییم فلاسفه غرب مثل هیوم انگلیسی آن را کشف و تفسیر کرد بلکه این مسئله از قدیم بین فلاسفه اسلامی مثل ارسطو و خواجه نصیر و ملاصدرا مطرح بوده است مثلاً ارسطو موجودات ممکنه را در یک تقسیم عقلی پنج قسم می کند: ۱- ما هو خیرٌ کلُّه لا شرّ فیه اصلاً؛ ۲- ما فیه خیر کثیرٌ مع شرّ قلیل؛ ۳- ما فیه شر کثیر مع خیر قلیل؛ ۴- ما یتساوی فیه الخیر و الشّر؛ ۵- ما هو شرّ مطلق لا ضرر فیه اصلاً.[5]

جناب صدرالمتألهین شیرازی که از سال ۹۷۹ تا ۱۰۵۰ می زیسته و (هفتاد و یک سال عمر داشت) از مسئله شرور و خیر و مصائب و بلایا در اسفار بحث می کند در هشت فصل[6] به طور علمی، همان طور که حکیم سبزواری، مرحوم ملاهادی از آن‌ها در منظومه حکمت بحث می کند.[7]

بطلان تعدد خالق

بحث شرور و بلاها عده‌ای را واداشته که معتقد به تعدد خالق شوند بنام ثنویه و اعتقاد به یزدان و اهرمن پیدا کردند و گفتند:اولی خالق خیر است و دومی خالق شرور و برای رفع اشکال شرور پنداشتند خدای شرَ غیر از خدای خیر است و بعضی چون معتقد شدند این دو اله مخلوق خدای سومی بنام واجب الوجود واحد است لذا از اهل تثلیث شدند به این اعتبار بر این اساس جواب از مشکل شرور به دو وجه محقق می شود : ۱- تحلیل آن به نحوه تحلیل فلسفی کلی؛ ۲- تحلیل تربیتی مؤثر در تکامل نفوس .

تحلیل فلسفی مسئله شرور .

اما تحلیل فلسفی مسئله شرور حاصلش این است که آنچه را بعض مردم می‌پندارند که در عالم حوادثی ناموزون و غیر منظم وجود دارد یا مضر و نابودکننده هستند این نظر ناشی از تنگ‌نظری و سطحی نگریست و اگر به این حوادث در چهارچوب نظام هستی عام نگاه کنند اذعان می کنند تمام این حوادث به ظاهر ناگوار و شرَ، خیر خواهند بود به قول حکیم سبزواری :

ما لیس موزوناً لبعض من نغم    ففی نظام الکل کلّ منتظم[8]

این جواب اجمالی به فلسفه شرور است اما تفصیلی مبتنی بر دو امر است امر اول این‌که در نگاه اول این حوادث شرور و بلا به حساب می‌آیند ولکن با نگاه دقیق همه این‌ها خیر و صلاح هستند و مطابق حکمت و عدل و نظم عالم، به حساب می‌آیند مثلاً انسان باد و طوفان را چون مزارع او را خراب می‌کند و آسیب هایی به بار می‌آورد شر می‌پندارد در جایی که در بردارنده نتایج مثبت و آثار مفید هستند برای حیات بشر یا سیل و امثال آن که بناها را از بین می‌برد والا اصل باد و باران برای مصلحت بشر بلکه موجودات خوب است و البته لازمه‌اش بعضی خرابی‌ها و ضررها نیز هست أمر دوم این‌که با دید کلان و کلان‌نگری به کل عالم در سلسله طولیه این حوادث مثبت تفسیر می شوند چون هر حادثه‌ای ارتباط با حوادث سابق و لاحق دارد و محقق باید جمیع حوادث را با رنگ ارتباط و تشکل ببیند آن وقت قضاوتش عوض می شود بعد از شناخت این دو امر یعنی دو دیدگاه یکی سطحی‌نگری و ظاهربینی نسبت به حوادث و دوم کلی بینی و نظر کلان و مرتبط با کل جهان در تفسیر فلسفی حوادث بعضی مثال‌ها را می‌آوریم مثلاً وقتی بادِ تند و توفان می‌آید درخت ها را در کنار ساحل می‌کند و درهم می‌شکند و بعضی بناها را خراب می‌کند و این باد شدید نزد ساکنان ساحل شر و بلا محسوب می‌شود و ممکن است برای مردم منطقه دیگر خیر و صلاح باشد مثلاً برای ساکنان کشتی در وسط دریا همین باد خیر و صلاح باشد که باعث حرکت می‌گردد و باعث نجات می‌شود بادها در بعضی فصل‌ها موجب تلقیح بین شکوفه‌ها و گرده افشانی می شود و ابرهای مولَد باران را حرکت می‌دهد و دودهای متصاعد را از بین می‌برد.

 


[1] اسماء الله الحسنی، فخر رازی، ص297 الی280.
[2] محاضرات في الالهيات، السبحاني، الشيخ جعفر، ج1، ص266.
[3] آیت الله حسن‌زاده در درس اشارات می‌فرمود: اثر نمودار دارایی مؤثر است.
[4] محاضرات في الالهيات، السبحاني، الشيخ جعفر، ج1، ص275.
[5] الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، الملا صدرا، ج7، ص68.
[6] لحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، الملا صدرا، ج7، ص55 الی 106.
[7] منظومه حکمت، ج1، ص153ـ 155.
[8] منظومه حکمت، سبزواری، ج1، ص128.