1400/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خطبه فدکیَّة/فلسفه احکام،ایمان /گفتارملَّاصدرا درمعنای ایمان
فلسفه احکام و ایمان
حضرت زهرای مرضیه(س) در مسجدالنبی درمقابل مهاجر و انصار و خلیفه اول و دوم به مناسبت غصب فدک، خطبه غرّائی خواندند. در تبیین گفتار آن حضرت در جلسات قبل رسیدیم به این جمله که حضرت در مقام بیان فلسفه احکام میفرماید: «فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ»؛[1] خداوند ایمان به خود را برای پاکی شما از آلودگیِ شرک قرار داد.
گفتار ملاصدرا در معنای ایمان
صدرالمتالمین در تشریح معنای ایمان در تفسیر خود پس از این که ایمان را مانند مشهور، تصدیق قلبی میداند میفرماید: ایمان و سایر مقامات دین مثل شکر به ترتیت در سه امر تنظیم میشود: علوم و معارف، احوال و صفات، اعمال.
معارف و علوم عبارتند از: 1. شناخت ذات حقتعالی و صفات و افعال احدیت و شناخت کتابهای آسمانی و پیامبران و معاد؛ 2. احوال و صفات یعنی بریدن از تمایلات مادی از قبیل شهوت، غضب، کبر، عجب، حب جاه و شهرت؛ 3. اعمال، یعنی به جا آوردن نماز، پرداخت زکات و انجام حج، صلاة، روزه، جهاد و بهطور کلی انجام فرامین الهی و خودداری از آنچه که از آن نهی شده است. از اینجا نتیجه میگیریم که عمل مقدمه پیدایش احوال و صفات قلبی و آنهم برای اصلاح قلب است و هدف از اصلاح قلب و پاک ساختن آن از صفات رذیله، شناخت کامل خداست که بالاترین معارف و علوم ایمانی میباشد. بنابر بیان ملاصدرا خود معارف ایمانی و شناخت خدا، هدف است که انسان با تهذیب ظواهر خود با اعمال و تهذیب باطن، میتواند به سعادت حقیقی برسد. علم به الهیات عبارت است از ایمان به خدا و آن هم شناختی است که خودش هدف و مطلوب نهایی است، نه اینکه مقدمه برای مطلوب دیگر باشد. بلکه همه اعمال و احوال غیر از معرفةالله، مقدمه شناخت و معرفت الهی است؛ مثلا صفای قلب و طهارت آن از شوائب دنیا، لازم است؛ چون با ترک اشغالات دنیوی، استعداد برای نور معرفت الهی حاصل میشود و وقتی که صفای قلب حاصل شد، قلب با انوار کبریایی مواجه میگردد. پس اصلاح عمل مقدمه اصلاح قلب و اصلاح قلب، مقدمه پیدایش نور معرفت است و اینکه طاعت در شرع انور، مطلوب است برای این است که با آن در قلب، صفا و مکاشفه پیدا شود و نیز معیار نهی از معصیت این است که معصیت به قلب، ظلمت و تاریکی میبخشد. پس نه طاعت مطلوب فینفسه است و نه معصیت فیحدنفسه مغبوض الهی است، بلکه هر دو بدین جهت است که مقدمه انفعال و تاثر قلب میباشد.[2]
تطهیر شرک با ایمان
برگردیم به مطلب مورد بحث که تطهیر هر مرتبه از شرک، منحصرا بهوسیله ایمان است. لذا خداوند تا ایمان به او نباشد شرک را نمیبخشد و میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يغْفِرُ أَنْ يشْرَكَ بِهِ وَيغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يشَاءُ﴾؛[3] ممکن است همه گناهان به جهتی مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولی شرک بههیچوجه بخشیده نمیشود، مگر از آن دستبردارند و غیر خدا را شریک او قرار ندهند. به عبارت دیگر هیچ گناهی بهتنهائی ایمان را از بین نمیبرد، همانطور که هیچ عمل صالحی با شرک انسان را نجات نمیدهد. طبق روایتی امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «ما في القرآن آية أرجى عندي من هذه الآية»؛[4] یعنی ازنظر من در قرآن امیدبخشتر از این آیه نیست». منظور ایشان آیه ﴿يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾[5] میباشد. در این آیه میفرماید: خداوند همه گناهان را میبخشد درحالیکه شرک هم گناه است که در آیه 48 سوره نساء فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يغْفِرُ أَنْ يشْرَكَ بِهِ﴾.
شرک فقط با توبه بخشیده میشود
جمع این دو آیه این میشود که گناهان دیگر غیر از شرک ممکن است با غیر توبه با اعمالی مثل صدقه، کارهای نیک، شفاعت و پرهیز از گناهان کبیره: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيئَاتِكُمْ﴾[6] و عفو الهی و تقوا بخشیده شوند: ﴿وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يكَفِّرْ عَنْهُ سَيئَاتِهِ وَيعْظِمْ لَهُ أَجْرًا﴾؛[7] اما شرک بخشش آن منحصر به برگشت به ایمان و توبه است؛ چون شرک ظلم بزرگ است: ﴿إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾؛[8] شرک، گناه بزرگ و افتراء عظیم به پروردگار است: ﴿وَمَنْ يشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا﴾[9] . علاج شرک این است که بنده بفهمد مخلوق، کارکن نیست و کاری از او برنمیآید: ﴿وَلَا يمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَياةً وَلَا نُشُورًا﴾[10] . بنابراین شرک را چیزی جز ایمان به وحدانیت خداوند و خالقیت و ربوبیت او پاک نمیکند. اینکه انسان غیر خدا را کارهای بداند و یا خودش را به حساب بیاورد و تابع هواینفس و خواسته دل باشد، این شرک است. اینکه خود را در شانی از شئون ربوبیت، مستقل و شریک خدا بدانیم شرک است. حضرت علی در نهجالبلاغه میفرماید: از امور حتمی که خدا درقرآن از آن خبر داده این است: 1. شرک گناهی است که عمل شخص هر اندازه هم زیاد باشد با وجود شرک، قابل قبول و پذیرش نیست؛ 2. دیگر اینکه بخواهد برای تشفی خاطر و فرونشاندن غیظ و غضب خود، دیگری را هلاک کند. 3. دیگری را مورد عیب و عار قرار دهد و از او عیبجویی کند. 4. بخواهد حاجت خود را از راه بدعت در دین برآورده کند. یعنی بخواهد با بدعتگذاری به هدف دنیایی خود برسد. 5. با مردم چهره نفاق و دوزبانی داشته باشد. بهراستی که هموغم چهارپایان، شکم آنهاست و همت درندگان، تجاوز و تعدی به غیر خودشان است. همت زنان، زینت زندگی دنیا و فساد در آن است. اما مؤمنان خضوع و خشوع دارند و ترسانند و از خوف خدا بیمناک هستند».[11]
تذکر و یاد قیامت
حضرت علی(ع) در این خطبه در مقام موعظه مردم ابتدا میفرماید: از خواب غفلت بیدار شوید و درباره آنچه پیامبر اکرم آورده خوب فکر کنید و کبر و فخرفروشی را کنار بگذارید و قبر و قیامت خود را یاد کنید که بهناچار عبور تو به آنجا میافتد و هرطور رفتار کنی با تو رفتار میشود. همانطور که کشت میکنی، میدروی و هر آنچه را امروز پیش فرستی فردا برآن وارد میشوی. پس برای فردایت چیزی را آماده کن و از خطا و معصیت دوری کن و جدیت فراوان داشته باش ای غافل و بدان که «لا ینبئک مثل خبیر». هیچچیز مانند خدای دانا و امام آگاه به تو خبر نمیدهد»[12] در هر صورت حضرت علی در این فراز از خطبه یکی از اموری را که خیلی حتمی و ضروری است و در قرآن به آن خبر داده شده، شرک بالله است و حضرت زهرا(علیهاسلامالله) ایمان را سبب منزه شدن از شرک میداند.