1400/09/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح خطبه حضرت زهرا(س)/شرح خطبه فدکیِّه /فلسفه احکام
شرح خطبه فدکیه
فلسفه احکام
بحث در شرح و تفسیر خطبه حضرت زهرا (ع) بود در مسجدالنبی در حضور مهاجر، انصار و خلیفه اول و دوم. سخن به اینجا رسید که حضرت میفرمایند: «وَ شَرَائِعُهُ الْمَكْتُوبَةُ»[1] در قرآن قوانین و دستورات الهی که بر بندگان واجب شده، آمده است. شرایع جمع شریعه است یعنی دستور. قانون و حکم که در شرع اسلام تعیین شده است و این تعبیر ظاهرا اشاره دارد به دستوراتی که در قرآن به صورت ﴿كُتِبَ عَلَيكُمُ الْقِصَاصُ﴾،[2] ﴿كُتِبَ عَلَيكُمُ الْقِتَالُ﴾[3] و ﴿كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ﴾[4] آمده است. «مکتوبه» یعنی نوشته و مقرر شده. خلاصه اینکه قرآن کریم از پیامبر(ص) به یادگار مانده که شامل تمام احکام و دستورات الهی می باشد. البته این بدان معنا نیست که مسلمانان از ائمه هدی بینیاز باشند و مثل خلیفه بگویند: «حسبنا کتاب الله»؛ زیرا در همین قرآن خداوند با صراحت مسلمانان را به اهلبیت و عترت پیامبر سفارش و راهنمایی میکند.[5] مثلا میفرماید: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[6] که مصداق بارز و مسلم اولوالامر، ائمه طاهرین اثنیعشر هستند. در هر صورت شرایع مکتوبه در قرآن دستورات حتمی و غیر قابل نسخ و اصول معارف الهی از قبیل معرفت ربویی، معرفت انبیاء، ملائکه و معاد میباشد که تمام مکاتب وحی و آسمانی در این اصول مساوی هستند. قرآن میفرماید: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَينَا إِلَيكَ وَمَا وَصَّينَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا﴾.[7] جهت مشترک بین مکتب نوح(ع)، حضرت پیامبر(ص) و هر مکتب آسمانی، اصول دین(توحید، نبوت و معاد) است و اینگونه شریعت نسخبردار نیست و همواره باید بپا داشته شود. قرآن شریعت را علاوه بر اصول دین در مورد فروع دین نیز به کاربرده است. قرآن میفرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَينَ يدَيهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيمِنًا عَلَيهِ فَاحْكُمْ بَينَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً﴾.[8] «شرعة» و «منهاجا» در این آیه همان شریعت و دین است و طریق واضح به معنای فروع دین است به قرینه اینکه میفرماید: برای هر امتی شریعت و راه ویژهای قرار دادیم. چون اصول دین یعنی توحید، نبوت و معاد در همه ادیان قابل اختلاف نیستند و در همه ادیان، یکی است. کمااینکه مفاد آیه قبل همین است: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا﴾. پس در اصطلاح قرآن به اصول و فروع دین از طهارت تا دیات، شریعت گفته میشود.
فلسفه احکام الهی
حضرت زهرا(س) در این فراز از خطبه فدکیه میپردازند به بیان فلسفه و علت احکام الهی، بعد از اینکه قرآن، اهلبیت، معارف، بینات، حجتها و اصول و فروع آن را بیان کردند و آنها را معرفی کردند. حضرت 21 مورد از واجبات و محرمات را بیان میکنند که عبارتاند از: 1. ایمان به خداوند متعال، 2. نماز، 3. زکات، 4. روزه، 5. حج، 6. عدالت، 7. امامت اهلبیت(ع)، 8. اطاعت و پیروی از آنها، 9. جهاد و صبر، 10. امربهمعروف، 11. نیکی و احسان به پدر و مادر، 12. صله رحم و خویشان، 13. فلسفه قصاص، 14. وفای به نذر، 15. کامل قرار دادن کیل و وزن و عدالت در معاملات، 16. نهی از شرابخواری. 17. دوری از نسبتهای ناروا، 18. ترک سرقت، 19. فلسفه تحریم شرک، 20. سفارش به تقوا و پاکدامنی، 21. مسلمان مردن و دوری از علائق مادی و دنیایی.[9]
حضرت در تشریح فلسفه و اسرار و حکمت اصول و فروع دین میفرمایند: «فَجَعَلَ (ففرض) اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ»؛[10] فلسفه ایمان، پاکی از شرک و علت واجب کردن نماز، منزه ساختن بندگان از کبر و غرور میباشد. میفرماید: در قرآن کریم خداوند ایمان را وظیفه شما قرار داده است برای اینکه شما را از شرک پاک کند. ایمان به یگانگی خداوند داشته باشید یعنی به او شرک نورزید.
قرآن کریم درمورد کسانی که طاغوت را پرستش و اطاعت میکنند فرموده است: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾.[11] از تعبیرات قرآن استفاده میشود که شرک یک نوع آلودگی و پلیدی است. همانطور که خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾؛[12] همانا مشرکان ناپاک هستند، (هم از جهت ظاهری و هم ازجهت باطنی). خداوند ایمان به خود را واجب کرده برای پاکیزگی از آلودگی شرک چنانچه انسان ظاهری دارد که باید آن را از ناپاکیها حفظ کند و به تعبیر قرآن: ﴿وَثِيابَكَ فَطَهِّرْ؛ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ﴾؛[13] لباس و جامه خود را تطهیر نما و از پلیدی هجران کن. نفس آدمی هم نجاستی و مطهری دارد؛ نجاست روحی از هر قذر و ناپاکی بدتر است. اینکه انسان مشرک باشد نجاست معنوی و روحی است. زیرا شرک، مراتبی دارد که سختترین و بدترین آن 1. شرک در ربوبیت و الوهیت است؛ یعنی اینکه کسی معتقد شود غیر از خدا میتواند عالم را تدبیر و اداره کند و شایسته عبودیت و بندگی است؛ 2. مرتبه دوم شرک در عبادت است. یعنی پرستش و خضوع و خشوع برای غیر خدا؛ 3. مرتبه سوم شرک در اطاعت است. بنده باید مطیع مولا و خالق خود باشد، نه مطیع هوای نفس و این و آن. ﴿أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً ...﴾.[14]