درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خبر واحد

 

امام علی: قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ وَ بَايِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ،

به نیکوکاران و اهل خیر نزدیک شو تا از آنها شوی و از بدکاران و اهل شر دور شو تا از آنها جدا گردی.

کلام حضرت به این نظر دارند که نگویید دیگران چه ربطی به من دارند، اگر بخواهیم برای عموم صحبت کنیم نقش دوست را بیان می کنیم و حتی روز قیامت وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا.، فلانا خلیلا.يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا.

اما نسبت به طلاب، نسبت به اطرافیانمان باید دقت کنیم،گاهی طلبه ای به انگیزه جذب دیگران با کسی که ظاهر یا تفکر یا… خوبی ندارد رفیق می شود، باید توجه و دقت داشت که طوری نشود مردم ما را از آنها بدانند. باید با متدینین رفاقت داشته باشیم با دیگران هم مهر و محبت ولی نباید با آنها قاطی شد که مردم بگویند او هم از آنهاست.

ادله حجیت خبر واحد عبارت شد از آیات و روایات، از حدود 40 خبر که شش طایفه بود با تواتر اجمالی حجیت خبر واحد بر مسند نشست، بعد رفتیم سراغ اجماع، اجماع قولی و عملی که به سیره برگشت، مهمترین دلیل بر حجیت خبر واحد هم همین سیره عقلاییه بود، بعد رسیدیم به دلیل عقل.

اشکال: سیره در امور مهمه اعتنا به خبر واحد نمی کنند بلکه در امور حقیره به خبر واحد اعتنا می کنند.

پاسخ: در سیره نمی گوییم که به خبر هر کسی عمل می کنند بلکه به خبری که به آن خبری اطمینان پیدا کنند عمل می کنند. اینکه راوی عادل باشد یا نباشد جای خودش بحث می شود اما وثاقت قطعی است.

بنابراین اگر سرباز دم مرز چه بسا ظاهر بدی هم داشته باشد ولی در بیسیم گفت دشمنان دارند می آیند، شورای امنیت طبق آن خبر جلسه می گذارند نه اینکه بگویند حالا یک سربازی یک حرفی زده. این سرباز چون مرزبان هست مورد اطمینان هم هست به خبر او اعتنا می کنند. در حقیقت زندگی سیاسی و حقیقی انسانها با خبر واحد می گذرد، بله برای اینکه قلب آرام شود دنبال قرائن و شواهد می گردند بنابراین به سیره عقلا اعتماد میکنیم.

اشکال: عقلا به یک نفر اکتفا نمی کنند ولو ثقه باشد، مثلا برای بحث تدریس در حوزه هم باید دو نفر از اساتید مطرح کسی را تایید کنند تا بتواند تدریس کند با اینکه یک استاد مطرح هم ثقه است.

پاسخ اشکال: اینکه می گوییم سیره عقلا حجت است معنایش این نیست که همه جا ولو یک عاقل باشد حجت است، این را فی الجمله می گوییم و الا در بحث زنا می گویند چهار عادل باید شهادت بدهند، سیره عقلا را نگفتیم به شرط لا (به شرط اینکه دو تا نشوند) خبر واحد ، واحد است ولو اینکه چهار نفر هم بشوند، آیا دو نفر یا چهار نفر اشتباه نمی کنند؟ چرا اشتباه می کنند، به این دلیل دو نفر یا چند نفر را می پذیریم چون سیره عقلاست.

در دلیل عقلی صحبت از انسداد صغیر هست، اجمالا ما می دانیم که هزار تکلیف داریم (علم اجمالی)، با بررسی به این نتیجه می رسیم که از حدود 700 خبر تعداد زیادی از این تکالیف هست، این علم اجمالی تبدیل به علم تفصیلی و شک بدوی می شود، بنابراین چون ما علم نداریم اینطور حساب می کنیم و می بینیم که علم اجمالی تبدیل شد به علم تفصیلی و شک بدوی (این انسداد صغیر در اصل تکلیف است).

یک انسداد کبیر را هم فاضل فردوسی (فاضل تونی) مطرح کرده است.

ایشان انسداد را در اجزاء و شرایط مطرح کرده است، گفته است می دانیم که تکالیف اجزاء و شرایط دارد و اجزاء و شرایط در همین روایات است، علم تفصیلی به اینها داریم و شک بدوی.

نقد دلیل عقلی این است: می پذیریم که احکام و اجزاء و شرایط زیاد است، اما از کجا می گویید همه احکام ضمن اخبار است، این را قبول نداریم زیرا بسیاری از احکام از طریق شهرت فتوایی رسیده، پس اینطور نیست که یقین تفصیلی در اینها باشد، بله در اینها هم احکام و اجزاء هست اما اینکه در اینها علم تفصیلی هست و در باقی شک بدوی هست این اول الکلام است و این انحلال درست نمی کند.

لذا از این دلیل عقلی بگذرید و به سیرة العقلا بچسبید و از مجموعه آیات و روایات هم به عنوان موید در این عرصه استفاده کنید و با اطمینان بگویید خبر واحد حجت است منتها خبر واحد ثقه نه خبر واحد غیر ثقه.

این را هم باز به دلیل سیرة عقلا می گوییم که عقلا به خبر واحد ثقه عمل می کنند.

فرق خبر واحد ثقه و موثوق به:

دو نظریه هست: یک نظریه مشهور و یک نظریه مرحوم محقق خویی

آقای خویی راوی محور هستند؛ ایشان می گویند راوی باید ثقه باشد لذا در همه کتبشان متمرکز روی راوی هستند، اما روی شواهد، اصحاب اجماع را قبول ندارند، اینکه عمل علما جابر ضعف باشد را قبول ندارند، اینکه اعراض علما سبب ضعف حدیث است را قبول ندارد، حجیت مراسیل مشایخ الثقات مانند ابن ابی عمیر را قبول ندارد، چیزهایی که دست فقها را پر می کند را قبول ندارد. و از طرفی ایشان توثیقات عامه مثل مشایخ کامل الزیارات را ثقه نمی دانند فقط مشایخ بلاواسطه ابن قولویه را ثقه می دانند (البته در ابتدا همه مشایخ را ثقه می دانستند ولی بعدها از این نظر برگشتند).

نظریه دوم: نظر مشهور این است که روایت موثوق به حجت است، یعنی با شواهد و قرائن هم می شود اعتماد کرد و با این اعتمادشان هم در مسائل کلان اعتقادی، روایتی را که با شواهد و قرائن صحیح است را صحیح شمردند و هم در مسائل فروع.

کیف کان حقیقت این است که اگر ما نظریه دوم را نپذیریم دست ما در بسیاری از عرصه ها خالی می شود مخصوصا در مسائل اعتقادی، آنی می شود که کسی الصحیح من الکافی می شود، کتاب 8 جلدی می شود 3 جلد.

بنابراین اگر اینطور برخورد کنیم به این وادی می افتیم، راهش این است که در اعتماد به روایات به شواهد و قرائن هم عمل کنیم آنچنان که علمای بزرگ عمل کردند.

بنابراین ارزیابی روایات در مسائل اعتقادی غیر از مسائل فقهی است، در مسائل اعتقادی نباید روایات خلاف کتاب و عقل نباشد، نه اینکه همه سلسله سند باید ثقه باشند، بنابراین ما به روایت حسن و موثق هم در امور اعتقادی اعتماد می کنیم. بنابراین مشهور علمای شیعه معتقد به روایت موثوق به هستند و غیر مشهور به راوی.

نکته: علامه طباطبایی در شیعه در اسلام می فرماید: در مسائل اعتقادی یا باید خبر متواتر باشد یا خبر محفوف به قرینه قطعیه.

محفوف به قرینه قطعیه یعنی ولو لم یکن الراوی ثقةً. بنابراین در این نوع مسائل نیازی نیست تک تک رواة را بررسی کنیم همین مقدار که قرینه به قطعی بودن روایت داشته باشیم برای ما کافیست مانند ادعیه ای چون دعای ندبه که شاید سند صحیحی نداشته باشد اما مضمون بالایی دارد و این قرینه برای ما بس که از معصوم صادر شده باشد.

به این ترتیب پرونده بحث خبر واحد را می بندیم. فردا مقدمات دلیل انسداد بیان می شود.