درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خبر واحد

 

امام علی: وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ، …

انسان اسرار خودش را بهتر از دیگران حفظ می کند، صدر العاقل صندوق سرّه، سینه انسان خردمند صندوق اسرارش هست، رفاقت نباید سبب شود انسان در عالم رفاقت همه ناگفتنی ها را بگوید، حضرت فرمود أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْنًا ما، عسى أن يكون بَغِيضَكَ يومًا ما، وأَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْنًا ما عسى أن يكونَ حَبِيبَكَ يومًا ما، با دوستت با حساب و کتاب رفیق بشو چه بسا روزی با همین فرد دشمن شوی، با کسی هم که دشمن شدی تمام پل های پشت سرت را نشکن، احتمال بده روزی با هم دوست می شوید، این مشکل در دعواهای خانوادگی خودش را نشان می دهد.

آنچه که سرّ و ناگفتنی هست به کسی نگو ولو به همسر اگر به کسی گفتی نگران باش که روزی این اسرار بر ملا می شود.

سخن پیرامون خبر واحد بود،

ادله حجیت خبر واحد، به کتاب استدلال کردیم با پنج آیه، به حدود چهل روایت استناد شد که این تعداد برای ما تواتر لفظی و معنوی نیاورد اما تواتر اجمالی آورد و همین برای ما کافیست.

وارد بحث اجماع شدیم، اجماع هم در باب خبر واحد قصه طولانی دارد، دو عالم (سید مرتضی و شیخ طوسی که شاگرد سید هم بود) اختلاف کردند سید مرتضی ادعای اجماع می کند بر عدم حجیت خبر واحد ولی شیخ طوسی می گوید اجماع داریم بر حجیت خبر واحد.

گفته شد اجماع به سه نوع تقریر شده است :

یک. اجماع قولی تا زمان شیخ طوسی.

دو. اجماع عملی که بر این اجماع عملی انقلت شد، بما هم مسلمون یا بما هم عقلاء؟

واقعیتش این است که بما هم عقلاست یعنی می آیند خبرها را می شنوند عقلا و به آن که باید ترتیب اثر بدهند ترتیب اثر می دهند چون عاقلند، نه چون مسلمانند، زندگی می کنند و زندگی روزمره دور و بر قطع نمی گردد با همین اطمینان ها زندگی می کنند.

اولا قطع کار بسیار سختی هست، در گذشته که امکانات امروزی نبود سختی مخصوص خودش را داشت، امروزه که وسائل پیشرفته و رسانه هست مشکلات مخصوص خودش را دارد و در دو حالت مردم دائر مدار قطع نیستند، زندگی شان را با اطمینان اداره می کنند، اگر اطمینان پیدا کردند که کسی خبری را گفته است، یک تصمیمی قرار است که گرفته شود دیگر زیاد مته روی خشخاش نمی گذارند که از کجا می گویید چه بسا دروغ باشد، بلکه می روند دنبال راه حل، تا اگر خطری پیش رو هست دنبال راه چاره می گردند تا این خطر رفع شود یا اگر قرار است خبر خوشی اتفاق بیفتد اقدام بر این خبر می کنند؛ این سیره و روش عقلاست، زندگی مردم اینگونه می گذرد در گذشته چنین بوده الان هم چنین است در آینده هم چنین خواهد بود.

ان قلت: از کجا بفهمیم این روش و منش مورد تایید اهل بیت بوده است؟ همینطوری که نمی شود چیزی را به عنوان یک مستند و یک دلیل پذیرفت.

قلت: این روش و منش در زمان معصومین هم بوده است، انسانهای امروز که با انسان های گذشته فرق نمی کنند، شهر نشینی و روستا نشینی که فرق نمی کند، در مرأی و منظر اهل بیت بوده، اگر اصالت نداشت لکان علی الائمه علیهم السلام ان ینهون عنه، باید ائمه نهیشان می کردند .

ان قلت: چه بسا شرایط فراهم برای نهی کردن نبود؟

قلت: شرایط قطعا فراهم بوده، این مسئله از مسائل رجوع به قضات جور که سخت تر نبود، اما ائمه در این موارد اعلام کردند که به طاغوت مراجعه نکنید با اینکه مسئله سیاسی بود، اما این مسئله سیره عقلا که سیاسی نبود که بگوییم نمی توانستند و تقیه می کردند.

ان قلت: آیا این قیاس نیست؟(بین حکومت طاغوت و سیره عقلا)

قلت: قیاس بازار گرمی داشته، ستون فقرات فتواهای ابوحنیفه رأی بوده، امام صادق با ابوحنیفه بحث می کند ( البول القذر ام المنی...) یا پذیرش حکومت از طرف حاکم جائر فرمودند اگر از آسمان مرا به زمین بیندازند و قطعه قطعه شوم برای من راحت تر است از اینکه مسئولیتی از طرف حاکمان جائر بپذیرم چون این شرکت در جنایاتشان هست.

امام سجاد علیه السلام در نامه ای به محمد بن شهاب زهری (آخوند دربار هشام بن عبدالملک) نامه نوشت و به او فرمود خدمتی که تو به اینها کردی اخص وزرای اینها نکردند، تو به اینها سبقه دینی دادی.

بنابراین اگر کسی بگوید اینکه ائمه نهی نکردند از تقیه بوده می گوییم ائمه از مهمترش تقیه نکردند ، پس معلوم می شود که این روش مقبول بوده.

ضمن اینکه ذیل آیه نبأ علامه طباطبایی می گوید: این آیه می فرماید که می دانم شما عمل به خبر واحد می کنید من هم منع نمی کنم فقط یک تبصره می زنم که در خبر فاسق دست به عصا بروید .

نمی گوید خبر فاسق را اخذ نکنید بلکه قبلش تبین کنید، اگر بررسی کردید و دید اصل خبر راست است ولو فاسق گفته بپذیرید اما اگر ریشه و اساس نداشت نپذیرید. آیه شریفه اصل را زیر سوال نمی برد، می گوید عیبی ندارد که رجوع به خبر واحد کنید فقط در خبر فاسق تبین کنید.

پس ائمه در این مسئله تقیه نمی کردند و این روش اهل بیت بوده، و از مهمترین ادله حجیت خبر واحد همین سیره عقلاست. آیاتی که خواندیم نقد شد، استدلال به روایات هم نقد شد اما این سیرة العقلا در اینجا نقد کردنی نیست.

ان قلت: خود خدا نقد کرده که به این سیرة العقلا حق ندارید تمسک کنید، به دلیل آنکه خداوند فرمود به این سیره اخذ نکنید.

و لا تقف ما لیس لک به علم، سیره قطعا علم آور نیست، آیه هم می فرماید از چیزی که به آن علم نداری تبعیت نکن.

ان الظن لا یغنی من الحق شیئا، سیره حد اکثر مظنه آور است و به علم نمی رساند، چه بسا چیزی روش می شود و بعد از مدتی متوجه می شوید که ریشه ندارد.

این طور نیست که هر سیره ای از سیره عقلا پی گرفتنی باشد پس فسیرة العقلا لیست مستنداً فی هذه المسئله.

آخوند می گوید این استدلال استدلال دوری است، رادعیةُ الایات توقف بر این دارد که سیره حجت نباشد و حجت نبودن سیره یتوقف علی رادعیت الایات. توقف الف بر ب و توقف ب بر الف این می شود دور.

جلسه بعد بیان می شود که این دور صحیح نیست راه حل آسانی دارد.