1403/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخبار علاجیه
امام علی: وَ حِفْظُ مَا فِي يَدَيْكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِي يَدَيْ غَيْرِكَ، …
حفظ آنچه که در دست داری نزد من محبوب تر است از درخواست چیزی است که در دست دیگری است.
آنچه که داری را اسراف و تبذیر نکن، با تدبیر خرج کن اگر بدون تدبیر خرج کنید وسط ماه باید به زحمت بیفتید.
سخن پیرامون حجیت خبر واحد بود، گفته شد که 6 طایفه روایت داریم که حجیت خبر واحد را بر مسند می نشاند.
روایات علاجیه، روایاتی که ارجاع به برخی از روات متصف به صفات می دهد، ارجاع به روات مانند زراره، نوشتن حدیث، عرضه کتب بر ائمه و تصدیق ایشان مانند کتاب یونس و سایر کتب.
وسائل باب 8 ابواب صفات القاضی، ج 27 ص 102، ح79:
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ فِي كِتَابِ اَلْغَيْبَةِ عَنْ أَبِي اَلْحُسَيْنِ بْنِ تَمَّامٍ(ثقه، جید التصنیف) عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْكُوفِيِّ خَادِمِ اَلشَّيْخِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ(مهمل) عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ(امام عسکری) عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ كُتُبِ بَنِي فَضَّالٍ ، فَقَالَ خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا .
حضرت کتب بنی فضال را فرمودند: آنچه روایت می کنند را بگیرید ولی آنچه را که رأی میدهند را رها کنید چون فطحی شدند.
این دلیل بر این است که خبر واحد حجت است، خذوا ما رووا نه اینکه چون متواتر هستند بلکه خبر واحد هستند.
آخرین کتاب کتاب عبید الله بن عبید حلبی:ح 81:
… وَ ذَكَرَ اَلنَّجَاشِيُّ ، أَنَّ كِتَابَ عُبَيْدِ اَللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْحَلَبِيِّ ، عُرِضَ عَلَى اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَصَحَّحَهُ وَ اِسْتَحْسَنَهُ.
کتاب عبیدالله بن علی الحلبی بر امام صادق عرضه شده و حضرت ورق زدند تحسین کردند.
اما طایفه ششم:
روایاتی که از کذاب بد می گوید، احادیث دروغ را پیامبر نفی کرده است معنایش این است که احادیث راست نفی کردنی نیست:
روایت بحار 2 ص 225 ح2:
عن أبي جعفر الثاني في مناظرته مع يحيى بن أكثم ـ وسيجيئ بتمامه في موضعه ـ أنه قال : قال رسول الله في حجة الوداع : قد كثُرَت علي الكذابة وسَتَكثُر فمن كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار …
دروغ پردازان زیاد شدند که به نام من جعل می کنند، بیشتر هم خواهند شد، هر کس عمدا بر من دروغ بببندد جایگاهش آتش است.
(الكِذابة بكسر الكاف وتخفيف الذال مصدر كذب يكذب أي كثرت علي كذابة الكذابين (یعنی دروغ ها زیاد شده و عنایت بر دروغ هاست نه بر دروغگوها) ، ويصح أيضا جعل الكذاب بمعنى المكذوب والتاء للتأنيث أي الاحاديث المفتراة (احادیث دروغ جعل شده) ، أوبفتح الكاف وتشديد الذال بمعنى الواحد الكثير الكذب والتاء لزيادة المبالغة ، والمعنى : كثرت عليّ أكاذيب الكذابة ، أوالتاء للتأنيث والمعنى : كثرت الجماعة الكذابة (جماعت دروغگو)، ولعل الاخير أظهر ، وعلى التقادير الظاهر أن الجار والمجرور متعلق با لكذابة ، ويحتمل تعلقه بكثرت على تضمين اجتمعت ونحوه ، وهذا الخبر على تقديري صدقه وكذبه يدل على وقوع الكذب عليه)
ادامه روایت: فإذا أتاكم الحديث فاعرضوه على كتاب الله وسنتي فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به. الخبر.
اگر حدیثی از من شنیدید بر کتاب و سنت عرضه کنید، اگر موافق کتاب و سنت بود بگیرید و اگر مخالف بود نگیرید.
نکته : دروغ وقتی رونق پیدا می کند که چیزی اصل داشته باشد، اسکناسی که رواج دارد را جعلش می کنند اما اسکناسی که از اعتبار ساقط است را جعل نمی کنند، بنابراین همین که می فرماید کذابه زیاد شده پس اصلش مورد قبول است.
روایت دیگر از بحار ج2 ص 246 ح58:
اِبْنُ قُولَوَيْهِ عَنْ سَعْدٍ(بن عبدالله اشعری قمی) عَنِ اِبْنِ أَبِي اَلْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ(راجع به او حرف هست) عَنِ اَلْمُفَضَّلِ(آقای خویی قدحش می کند، ولی ظاهر این است که این قدح امام صادق از روی تقیه باشد) قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَوْماً وَ دَخَلَ عَلَيْهِ اَلْفَيْضُ بْنُ اَلْمُخْتَارِ فَذَكَرَ لَهُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يُأَوِّلُهَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ اَلْفَيْضُ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ مَا هَذَا اَلاِخْتِلاَفُ اَلَّذِي بَيْنَ شِيعَتِكُمْ قَالَ وَ أَيُّ اَلاِخْتِلاَفِ يَا فَيْضُ فَقَالَ لَهُ اَلْفَيْضُ إِنِّي لَأَجْلِسُ فِي حَلَقِهِمْ بِالْكُوفَةِ فَأَكَادُ أَنْ أَشُكَّ فِي اِخْتِلاَفِهِمْ فِي حَدِيثِهِمْ حَتَّى أَرْجِعَ إِلَى اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ فَيُوقِفُنِي مِنْ ذَلِكَ عَلَى مَا تَسْتَرِيحُ إِلَيْهِ نَفْسِي وَ تَطْمَئِنُّ إِلَيْهِ قَلْبِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَجَلْ هُوَ كَمَا ذَكَرْتَ يَا فَيْضُ إِنَّ اَلنَّاسَ أُولِعُوا بِالْكَذِبِ عَلَيْنَا إِنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَضَ عَلَيْهِمْ لاَ يُرِيدُ مِنْهُمْ غَيْرَهُ وَ إِنِّي أُحَدِّثُ أَحَدَهُمْ بِالْحَدِيثِ فَلاَ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِي حَتَّى يَتَأَوَّلَهُ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ لاَ يَطْلُبُونَ بِحَدِيثِنَا وَ بِحُبِّنَا مَا عِنْدَ اَللَّهِ وَ إِنَّمَا يَطْلُبُونَ اَلدُّنْيَا وَ كُلٌّ يُحِبُّ أَنْ يُدْعَى رَأْساً إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ يَرْفَعُ نَفْسَهُ إِلاَّ وَضَعَهُ اَللَّهُ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ وَضَعَ نَفْسَهُ إِلاَّ رَفَعَهُ اَللَّهُ وَ شَرَّفَهُ فَإِذَا أَرَدْتَ حَدِيثَنَا فَعَلَيْكَ بِهَذَا اَلْجَالِسِ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَسَأَلْتُ أَصْحَابَنَا عَنْهُ فَقَالُوا زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ .
…فیض بن مختار به امام صادق عرض کرد: جانم فدای شما من گاهی در حلقههای درس مخالفین شرکت میکنم، شبهاتی را مطرح میکنند که سبب شک من میشود تا اینکه به مفضل بن عمر رجوع میکنم پس او آنچه موافق راحتی نفس و جان من و اطمینان قلب من است بیان میکند. حضرت فرمودند: همانطور که تو میگوئی هست ای فیض. مردم حرص دارند که بر ما دروغ ببندند، انگار خدا واجب کرده بر اینها که دروغ بگویند، من حدیثی برایش گفتم از خانه بیرون نرفته طور دیگری تأویل می کند، اینها ما را نمی خواهند و فقط طالب دنیا هستند، همه می خواهند رئیس بشوند، کسی که خودش را بگیرد و دنبال بالا آمدن باشد خدا زمینش می زند، اگر کسی خودش را کسی نداند خدا بزرگش می کند، اگر می خواهی حرف ما را بفهمی به این فرد مراجعه کن بعد با دستشان به کسی اشاره کردند از اصحاب پرسیدم او کیست گفتند زرارة بن اعین هست.
این هم از طایفه ششم.
31 حذیث در 6 طایفه خواندیم. همه این 31 حدیث را نمی توان گفت دروغ و جعلی است، این را هم نمی گوییم که همه اینها در ترازند، بلکه اقرار داریم بعضی از این روایات سنداً ضعیف است و برخی از اینها کاری به حجیت خبر واحد ندارد چیز دیگری را می خواهد بگوید، ما از لازمه آن چیز دیگر حجیت خبر واحد را استنباط کردیم.
حرف این است که تواتر بر سه قسم است:
یک. تواتر لفظی، قطعا این احادیث تواتر لفظی ندارند، دو روایت انما الاعمال بالنیات و حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه متواتر هستند.
دو. تواتر معنوی مانند احادیث دال بر شجاعت امیرالمومنین.
سه. تواتر اجمالی: بخشی از 31 روایاتی که نقل شده ، آیا یک حدیثی که بتوانی به آن استدلال کنیم نیست؟ قطعا هست، فعلی هذا با این تحلیل با سنت هم می توان بر حجیت خبر واحد استدلال کرد.