1403/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: روایات حجیت خبر واحد
امام علی: وَ إِیّاکَ أَن تُوجِفَ بِکَ مَطَایَا الطّمَعِ فَتُورِدَکَ مَنَاهِلَ الْهَلَکَهِ
بپرهیز از اینکه مرکب های طمع تو را به سرعت به سوی خود ببرند و به آبشخورهای هلاکت بیندازند…
طمع چشم داشت به مال و موقعیت کسی است، اینها اسارت و بردگی می آورد، حیف است که حریت خود را به مادیات بفروشیم. و لا تک عبد غیرک تکمیلش به آن است که وابستگی ها و دلبستگی ها کم بشود، زمانی دلبستگی ها کم می شود که دلبتسگی فقط به خدا باشد و بس، یک ذره دلبتسگی به غیر خدا اسارت و بردگی می آورد.
آیات ادله حجیت خبر واحد بیان شد، به روایات رسیدیم.
نکته: با خبر واحد نمی شود خبر واحد را اثبات کرد بلکه باید از مجموعه این روایات به تواتر برسیم اگر به تواتر رسیدیم به آن استدلال می کنیم.
5 طایفه در این بحث داشتیم، طایفه اول اخبار علاجیه بود، طایفه دوم اخباری است که ارجاع به روات می دهد منتهی به صفاتشان نه اینکه روی تک تک نظر داشته باشد، طایفه سوم روایاتی است که ارجاع به اشخاص می دهد،
ج28 ص 138 باب 11 ح4:
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحِمْيَرِيِّ(ثقه، کاتب صاحب الامر) وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى(العطار، ثقه) جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْحِمْيَرِيِّ(ثقه) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ(بن عبدالله الاشعری،ثقه) عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ(امام هادی)(چهار ابی الحسن داریم: یک اگر مطلق باشد امام علی هست، ابوالحسن اول که امام کاظم است، ابوالحسن ثانی امام رضا و ابی الحسن ثالث که امام هادی است) عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ وَ قُلْتُ مَنْ أُعَامِلُ (وَ عَمَّنْ) آخُذُ وَ قَوْلَ مَنْ أَقْبَلُ فَقَالَ اَلْعَمْرِيُّ ثِقَتِي فَمَا أَدَّى إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّي وَ مَا قَالَ لَكَ عَنِّي فَعَنِّي يَقُولُ فَاسْمَعْ لَهُ وَ أَطِعْ فَإِنَّهُ اَلثِّقَةُ اَلْمَأْمُونُ قَالَ وَ سَأَلْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ مِثْلِ ذَلِكَ فَقَالَ اَلْعَمْرِيُّ (عثمان بن سعید) وَ اِبْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ وَ مَا قَالاَ لَكَ فَعَنِّي يَقُولاَنِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَ أَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا اَلثِّقَتَانِ اَلْمَأْمُونَانِ اَلْحَدِيثَ وَ فِيهِ أَنَّهُ سُئِلَ اَلْعَمْرِيُّ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ أَنْ تَسْأَلُوا عَنْ ذَلِكَ وَ لاَ أَقُولُ: هَذَا مِنْ عِنْدِي فَلَيْسَ لِي أَنْ أُحَلِّلَ وَ لاَ أُحَرِّمَ وَ لَكِنْ عَنْهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ .
این که عمری گفته باشد خبر را متواتر نمی کند عمری هم بشری هست مانند دیگران، ولی بشر ثقه است، اگر خبر واحد حجت نبود نباید این سخن هم درست باشد.
روایت بعد ص139ح8:
وَ بِإِسْنَادِهِ(ابن بابویه) عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ(و ما قیل فی فساد مذهبه باطل، گفته شده او ناووسیه بوده ولی در اینجا تصحیف شده اهل قادسیه بود که ناووسیه نوشته شدند) أَنَّ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لَهُ: إِنَّ أَبَانَ بْنَ تَغْلِبَ قَدْ رَوَى عَنِّي رِوَايَةً كَثِيرَةً فَمَا رَوَاهُ لَكَ عَنِّي فَارْوِهِ عَنِّي
سند شیخ صدوق به ابان بن عثمان صحیح است در مشیخه ، (مشیخه یعنی واسطه شیخ صدوق تا ابان بن عثمان، محمدبن حسن بن ولید، محمدبن حسن صفار، یعقوب بن یزید، ایوب بن نوح، ابراهیم هاشم، محمد بن عبدالجبار، محمدبن ابی عمیر ، صفوان بن یحیی، ابان بن عثمان)پس این روایت هم صحیحه است .
ابان خیلی از من روایت نقل کرده هر آنچه را که او روایت کرده از ناحیه من روایت کن.
وجه استدلال: امام به یک غیر معصوم به نام ابان بن تغلب ارجاع می دهد، روایت ابان هم خبر واحد است نه متواتر.
ح 17 ص143: وَ عَنْ حَمْدَوَيْهِ بْنِ نُصَيْرٍ(از یعقوب بن یزید کاتب روایت دارد، ثقه، حسن المذهب) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي اَلْخَطَّابِ(ثقه) عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ(سراد، ثقه) عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ(ثقه) عَنْ يُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ(لم یرد فیه مدح و لا قدح ولی بزرگی چون ابن ابی عمیر از او نقل می کند برای ما اطمینان می آورد) أَنَّ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لَهُ فِي حَدِيثٍ: أَمَّا مَا رَوَاهُ زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَلاَ يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَرُدَّهُ.
روایت زراره را سنگین بردار، اگر زراره روایتی نقل کرد بپذیر، زراره واحد است نه متواتر و امام هم به او ارجاع داده است؛ این کار امام کار عرفی بوده چون عرف هم به افراد مورد اطمینان اعتماد می کنند.
روایت 19: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ(استاد شیخ مفید، مولف کامل الزیارات) عَنْ سَعْدٍ(بن عبدالله الاشعری القمی ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي اَلْخَطَّابِ(ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ(رمی به غلو شده ولی این رمی در مورد او صحیح نیست چون روایات فضائل اهل بیت را نقل می کرد) عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ(ظاهرا اختلافی است اما حدیث مفضل دال بر قابلیت اوست): أَنَّ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لِلْفَيْضِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ ، فِي حَدِيثٍ فَإِذَا أَرَدْتَ حَدِيثَنَا فَعَلَيْكَ بِهَذَا اَلْجَالِسِ وَ أَوْمَأَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَسَأَلْتُ أَصْحَابَنَا عَنْهُ فَقَالُوا زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ .
با توجه به سند، این روایت عال العال نیست اما می تواند موید باشد.
حضرت فرمود: اگر خواستی حدیث بخوانی از این فرد استفاده کن و اشاره کردند به زراره، زراره هم خبر واحد است.
روایت14: ص 142
مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ اَلْكَشِّيُّ فِي كِتَابِ اَلرِّجَالِ عَنْ حَمْدَوَيْهِ بْنِ نُصَيْرٍ(ثقه) عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ(الانباری، کاتب، ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(از اصحاب اجماع) عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ(ثقه) قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: بَشِّرِ اَلْمُخْبِتِينَ بِالْجَنَّةِ بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ اَلْعِجْلِيُّ ، وَ أَبُو بَصِيرٍ لَيْثُ بْنُ اَلْبَخْتَرِيِّ اَلْمُرَادِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةُ أَرْبَعَةٌ نُجَبَاءُ أُمَنَاءُ اَللَّهِ عَلَى حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ لَوْ لاَ هَؤُلاَءِ اِنْقَطَعَتْ آثَارُ اَلنُّبُوَّةِ وَ اِنْدَرَسَتْ.
مخبتین: از ریشه خبط به معنای زمین نرم. مخبتین متواضعین هستند.
امام فرمودند: متواضعین را به بهشت بشارت بده و آنها… هستند، اگر این 4 نفر نبودند آثار نبوت از بین می رفت.
امام چهار نفر را که خبر واحد هستند معرفی و تجلیل کرده تا دیگران سراغشان بروند، اگر حرف اینها را هم نپذیریم که خبر واحد هستند این ضد فرمایش امام است.
روایت 15:
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ شُعَيْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رُبَّمَا اِحْتَجْنَا أَنْ نَسْأَلَ عَنِ اَلشَّيْءِ فَمَنْ نَسْأَلُ قَالَ عَلَيْكَ بِالْأَسَدِيِّ يَعْنِي أَبَا بَصِيرٍ .
تبعیض در تقلید دلیل محکم نداریم.