1402/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادله حجت خبر واحد
جلسه شصت و چهارم اصول 24 بهمن 1402
امام علی: وَ أَنَّكَ طَرِيدُ الْمَوْتِ الَّذِي لَا يَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لَا يَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ، …
تو رانده شده مرگ هستی، مرگ پیوسته در تعقیب توست و سرانجام شکارت می کند، همان مرگی که فرار کننده از او راه نجات ندارد، و در جستجوی هرکس که باشد میگیردش، او را گیر می آورد، راه فراری از مرگ نیست،…
این یک باور جدی است که حضرت به امام حسن می آموزد.
ادله
از جمله آیاتی که با آن استدلال شده بر حجیت خبر واحد آیه نبأ هست، مفهوم وصف و شرط بیان شد و بالاخره مفهوم شرط را بر مسند نشاندیم یا با تحلیل آخوند یا با تحلیل علامه طباطبایی.
وارد اشکالات شدیم و گفتیم که سلمنا که با مفهوم شرط به مطلوب رسیدیم، تمام شد؟
پاسخ می دهند برفرض که اینجا استدلال را بر مسند نشاندید ولکن این استدلال معارض دارد و معارضش ذیل آیه است(تعلیل آیه) مفهوم یتعارض مع التعلیل، مفهوم آیه با تعلیل آیه معارض است.
مفهوم می گوید بر فرض تسلیم، در خبر عادل تبین لازم نیست و بلا تبین بپذیر؛ تعلیل می گوید تبین کن تا برخورد جاهلانه نکنید. تعلیل می گوید هر خبری که عمل به آن مایه پشیمانی باشد را باید تبین کرد، خبر عادل هم چه بسا مایه پشیمانی باشد، مایه برخورد جاهلانه باشد. پس مفهوم می گوید خبر العادل حجةٌ فخُذ به ، تعلیل می گوید فلا تأخذ بخبر العادل.
اینجا یک جواب مرحوم شیخ دادند، یک جواب مرحوم آخوند داده و یک جواب مرحوم نائینی داده و یک جواب هم از خود آیه استفاده می شود.
جواب شیخ انصاری: فتبینوا نه یعنی فتعلموا و باید به علم برسید، بلکه فتبینوا یعنی اطمینان پیدا کنید و ما از خبر عادل به اطمینان می رسیم (به علم نمی رسیم که قسم بخوریم که حتما درست است) اطمینان عرفی پیدا میکنیم.
پاسخی که دیروز داده شد این بود که تبیّن در قرآن چندین بار آمده (إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا... یعنی تا علم پیدا نکردید که طرف کافر است بخاطر متاع دنیا نکشیدش(نساء 94) ، آیه دیگر: ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾ (53 فصلت) اینجا «یتبیّن» به معنای علم است. ﴿وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾ (بقره 187) اینجا هم «یتبین» یعنی یقین کنید که فجر طالع شده)
حاشیه: دفاع از شیخ که این اشکال بر شیخ وارد نیست (این نظر شیخ قبول نکردیم ولی از ایشان دفاع می کنیم و نظر چهارم را می پذیریم) ما اینجا فقط واژه تبین را نداریم،﴿أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾؛ واژه اصابت القول بجهالة و نادمین هم داریم. باید تبیّن را با این مجموعه معنا کنیم، اگر بخواهیم تبین را با این مجموعه معنا کنید به کلام شیخ میرسیم.
حدود 19 بار در قرآن واژه تبین و مشتقاتش بکار رفته.
جواب مرحوم آخوند: اصلا واژه جهالت به معنای نادانی (عدم علم) نیست بلکه به تعبیر مرحوم مظفر که گفته است: آنگاه که فلسفه یونان به عربی ترجمه شد واژه جهالت آمد و الا واژه جهالت به معنای نادانی نیست بلکه به معنای نابخردی هست. حدود 25 بار واژه جهالت در قرآن بکار رفته و اشتباه شما این است که جهالت را به معنای نادانی می گیرید و حال اینکه به معنای نابخردی و نزدیک به سفاهت است.
بقره 67:﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾
گاو را بکشید و دمش را به میت بزنید میت به زبان می آید و می گوید قاتل کیست. گفتند ما را مسخره می کنید موسی گفت به خدا پناه می برم که من از جاهلین باشم . پس مسخره کننده از جاهلین هست در حالی که علم دارد ولی کار نابخردانه می کند.
یوسف 33: ﴿قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾
خدایا زندان برای من محبوب تر است از آنچه آنها مرا به آن میخوانند. خدایا لطفت شامل حالم بشود و من از شر اینها بروم. و اگر دستم را نگیری و من گناه کنم از جاهلین می شوم (نابخردان) پر واضح است جهالت در اینجا نابخردی است. خدایی که این همه لطف به تو کرده است معصیتش جایز نیست و اگر معصیت کردی ناسپاسی کردی.
نساء 17: ا﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ …﴾ خدا توبه کسی را می پذیرد که از روی نابخردی انجام داده . (چون اگر کسی علم نداشته باشد که توبه ندارد چون نمی دانسته است ولی کسی که می دانسته و از روی نابخردی انجام داده توبه باید بکند)
مائده 50 :﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ(ای یطلبون)وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ،﴾ آیا آنها از تو حکم جاهلیت را می خواهند؟
حکم جاهلیت حکم بی سواد هاست یا حکم نابخردان هست؟
چه بسا حکم جاهلیت است ولی این حکم جاهلیت را عالمترین لیبرالها وضع کرده باشد. با اینکه قانون گذارانش بی سواد نیستند ولی مصداق حکم جاهلیت است.
در نتیجه آخوند اینگونه جواب می دهند که عمل به خبر فاسق بلاتبیّنٍ این جهالت است، اما عمل به خبر عادل جهالت و نابخردی نیست، و آیه هم به این معنا هست. در نتیجه مفهوم با تعلیل در این آیه هیچ مشکلی ندارد.
استاد: در مجموع با دیدن تبیّنوا و فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین ما را به این تحلیل آخوند می رساند اما یک اشکال بر ایشان داریم که همه جا واژه جهالت به معنای نابخردی در قرآن نیست.
آیه 273 بقره: ﴿لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا؛﴾ صدقاتتان را به فقرایی بدید که انتخاب کردند راهی را که فقر در آن هست . کسانی که نمی توانند زندگیشان را اداره کنند کسی که حال اینها را نمی داند فکر می کند وضع اینها خوب است اما اینها صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دانند تا زردی رخسارشان پیدا نباشد.
جاهل در اینجا به معنای نادان هست نه نابخرد یعنی جاهلین در این آیه کسانی هستند که از حال این فقرا مطلع نیستند. ولی در مجموع تحلیل آخوند درست است.
تبین به معنای کار عاقلانه و در برابر کار سفیهانه است.
پاسخ نائینی: لب حرفشان این است که بله مفهوم اینجا با تعلیل تنافی دارد لکن این تعلیل حاکم بر مفهوم است.