1402/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ظهور و قواعد آن
مرگ آری اما تن دادن به پستی هرگز، قناعت به کم آری اما دست نیاز به سوی دیگران دراز کردن هرگ
شاخص المنیه و لا الدنیه حضرت اباعبدالله الحسین است که می فرمایند: مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍّ…
در بحث ظواهر چند بحث هست که باید مطرح بشود و یک بحث، کلیدی هست و آن بحث ظواهر الکتاب است و باقیش حاشیه ای است.
یک بحث این بود که آیا ظواهر زیرمجموعه مظنه هستند یا زیرمجموعه قطع هستند؟
برخی بزرگان گفتند زیر مجموعه قطع است و (استاد) ما می گوییم زیرمجموعه مظنه است، البته همه جا مظنه یک درجه نیستند (بین 55% تا 95%) آنچه که با اطمینان گفته شد این است که ظواهر الکتاب زیرمجموعه مظنه ای هست که حجت شرعی است.
(4 نظر مطرح شد، یک نظر اینکه حجیت ظهور مطلقا هست و سه تفصیل در مسئله)
آنچه باید گفت این است: اینجا نه قال الله داریم و نه قال رسول الله داریم و نه قال الائمه ما هستیم و برداشت عرفی، منهای این اقوال در باب ظهورات عرف چگونه قضاوت می کند؟
عرف در باب حجیت ظواهر مطلقا می گوید ظواهر حجت نیست یعنی ظن به وفاق باشد یا نباشد، عدم ظن به خلاف باشد یا نباشد، موضوع موضوع موالی و عبید باشد یا موضوع موالید و عبید نباشد (عموم باشد).
(پس مدعا این است که ظواهر مطلقا حجت است چه ظن به خلافش باشد چه ظن به وفاق نباشد)
اگر مولا گفت اکرم الطلاب ! اما ظن شخصی عبد این بود که طلاب یعنی آنها که تحصیل می کنند چه دانشجو و چه غیر دانشجو. اینجا باید ظن نوعی را دید که چیست، ظن نوعی در اینجا (طلاب) یعنی محصلان علوم دینی هست، اینجا اگر او نرفت تا طلاب را اکرام کند و ظن شخصی اش روی دانشجویان بود و آنها را اکرام کرد آیا مولا حق دارد چرا بگوید یا نه؟
می خواهیم این را عرض کنیم که عرف از ظواهر آنچه را که می فهمد حجیت ظواهر است مطلقا چه ظن شخصی به وفاق پیدا کنید چه پیدا نکنید، چه ظن به خلاف پیدا بشود یا نشود.
استاد: خیر. عرف همان بناء العقلاست در محدوده خاص است. توضیح ذلک : بناء العقلا یعنی چیزی که همه عقلا در همه زمانها و در همه مکانها و همه شرایط آن را در می یابند و گسترده است اما عرف در عرصه محدود است مثلا طلاب در کشور ما به معنای محصل علوم دینی است و در سایر کشورها به تمام محصلین اطلاق می شود. این عرف یعنی بنای عقلای محدود است.
(بنای عقلا کاری به ظرافتها ندارد؛ مثال بنای عقلا قوانین راهنمایی و رانندگی است. تفاوت بنای عقلا با عرف در این است که عرف محدود است و عرف بخشی از بنای عقلاست و در همه جا نیست ولی بنای عقلا گسترده است)
علاوه بر این کسانی که مستمع روایات امام صادق بودند کانوا یاخذون بهذا الظاهر و لا یقولون بالظن بالوفاق او عدم الظن بالخلاف . حداقل 250 سال ائمه در جامعه بودند و ده ها سوال اعتقادی ، فقهی ، کلامی از ایشان می شده، ما سراغ نداریم جایی این سوال کننده مطرح کند که من ظن به وفاق از فرمایش امام صادق پیدا نکردم، عدم ظن به خلاف برای من پیدا نشد…
این همه سوال مانند همین روایاتی که میخوانیم نیامده اند بگویند من از کلام امام معصوم چیز دیگری فهمیدم، سوال می کنند و جوابشان را می گیرند و به این احتمالات بها نمی دهند. بنابراین اینکه بزرگان فقط موضوع را گره دادند به بناء العقلا در حجیت ظواهر مطلقا، این لازم نیست . اگر ما بناء العقلاء را هم نمی داشتیم، سیره ائمه و سیره اصحاب امامان هم کافی بود.
این بحث خطابات مشافهه در اینجا مطرح است. مشهور یک نظر دارند و محقق قمی هم نظر دیگر.