1401/03/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/مفهوم اللقب و العدد /مفهوم داشتن عدد
مفهوم داشتن عدد
آیا عدد مفهوم دارد یا ندارد؟
ثمرات بحث
ابتدا نمونههای بحث مفهوم عدد و ثمرات فقهی را بیان میکنیم:
ثمره اول:
«محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، وبإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن يعقوب بن يزيد، وبإسناده عن علي بن مهزيار جميعا، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن محمد بن مسلم قال: سمعت أبا جعفر عليهالسلام يقول: لا يضر الصائم ما صنع إذا اجتنب ثلاث خصال: الطعام والشراب، والنساء، والارتماس في الماء»[1] .
مسئلةٌ: اگر کسی آمپول غذایی زد به روزهاش ضرر میرساند یا نه؟
مبنا: اگر آمپول زدن را اکل دیدیم بله ضرر میزند ولی اگر مصداق اکل نبود اینجا جای مفهوم لقب است؛ اگر گفتیم فقط طعام و شراب (خوردن و آشامیدن) روزه را باطل میکند دیگر آمپول غذایی روزه را باطل نمیکند.
مسئلةٌ: آیا سیگار کشیدن از مصادیق طعام و شراب است؟ آیا هرچه از حلق به شکم میرود اینگونه است؟
مرحوم آیتالله فاضل معتقد نبود که دود از مصادیق طعام و شراب است.
اگر ما برای عدد مفهوم قائل شدیم آمپول غذایی هم جایز میشود زیرا دیگر طعام و شراب نیست و اگر مفهوم قائل نشدیم آمپول غذایی حرام میشود.
ثمره دوم: از لوازم تطهیر که میشود با آن تطهیر کرد سه تا سنگ است؛ آیا با یک سنگ سهضلعی میشود تطهیر کرد یا نه؟
اینجا هم جای مفهوم عدد است زیرا در روایت ابواب الخلوه باب 9 ح 9(روایتش خوانده نشد؟؟)، تعبیر ثلاثة احجار دارد و یک سنگ سهضلعی ثلاثه نیست و باید ثلاثه صادق باشد؛ اللهم الا ان یقال که اینگونه توجیه کنیم که فرض این است که سنگ سهضلعی در اختیارش نیست در آن صورت سه تا سنگ باید باشد.
ثمره سوم: آیا خواندن بیش از 7 آیه بر جنب کراهت دارد یا ندارد؟
اینجا هم جای مفهوم عدد است.
سماعه میگوید: «سالته عن الجنب هل یقرء القرآن؟ قال ما بینه و بین سبع آیات (تا هفت آیه را میتواند بخواند) بلا کراهةٍ»؛ مفهومش این است که اگر برای عدد مفهوم قائل بودیم خواندن بیش از 7 آیه مکروه است.
«وبإسناده عن الحسين بن سعيد، عن عثمان بن عيسى (از سران واقفیه بود و در آخر اموال و کنیزی که دستش بود را به امام رضا مسترد کرد و منزوی شد)، عن سماعة (از واقفیهای عصر امام کاظم است) قال: سألته عن الجنب، هل يقرأ القرآن؟ قال: ما بينه وبين سبع آيات».[2]
اسم این روایت را موثقه سماعه میگویند.
ثمره چهارم: خیار حیوان با انقضاء سه روز پایان میپذیرد.
این پایان پذیرفتن با انقضاء سه روز یعنی سه روز و سه شب بر اساس چه مبنایی است؟
بر اساس مفهوم عدد؛ مشتری الحیوان بالخیار ثلاثه ایام، اگر عدد مفهوم داشته باشد یعنی بعد از ثلاثه نه و اگر مفهوم نداشته باشد میگوییم بعد از ثلاثه هم آری.
ثمره پنجم: مستحب است که بینی هم در حال سجده به خاک مالیده شود که به آن در اصطلاح رغم انف میگویند البته مستحب است نه واجب. واجب نیست چون روایات و اقوال میگویند ان السجود علی سبعة اعضاء؛ در روایت بهصراحت سبعه دارد و اگر عدد مفهوم داشته باشد این رغم انف میشود مورد هشتم، به دلیل اینکه گفتهاند واجب اینهاست مفهومش این است که بنابراین رغم انف واجب نیست البته مستحب است.
ثمره ششم: «لا تنعقد الجمعه بالاقل من خمسه». نماز جمعه با کمتر از 5 نفر منعقد نمیشود. حال این 5 نفر با امام یا بدون امام؟ روایات میگویند با امام 5 نفر باشند مفهومش این است که اگر با امام 4 نفر شدند با 4 نفر نماز جمعه منعقد نمیشود.
صور اعداد
عدد پنج صورت دارد و برای اینکه بدانیم مفهوم دارند یا ندارند باید به این پنج صورت توجه داشت:
صورت اول: آنجا که عدد نماد کثرت است و روی خصوص عددش عنایت نیست؛ ﴿إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ﴾[3] ، اگر شمای پیامبر هم 70 مرتبه طلب مغفرت کنی باز خدا نمیبخشد آنها را.
این 70 نماد تکثیر است -نه اینکه 69 و 71 نباشد- در این صورت لا مفهوم للعدد.
صورت دوم: آنجا که مقام، مقام تعداد منهای حد است و نمیخواهد چارچوبه تعیین کند؛ ﴿وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[4] ، تازیانه که میزنید طایفهای از مؤمنین ببینند. اگر بجای طائفة میگفت عشرة نفر (این که تعدادی ببینند) و اصلاً در مقام تحدید نیست که چند نفر ببینند.
صورت سوم: آنجا که در مقام تحدید هست و اقل را میگوید نه اکثر را؛ الکرّ ثلاثة اشبارٍ و نصف فی ثلاثة اشبارٍ و نصف فی ثلاثة اشبارٍ و نصف[5] . کر سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در سه وجب و نیم است. این روایت اقل را بیان کرده یعنی اگر سه وجب در سه وجب در سه وجب باشد کر نیست اما اگر بیشتر بود اشکالی ندارد.
صورت چهارم: آنجا که عدد در مقام بیان اکثر است؛ «جواز الفصل بین المصلیین بمقدار خطوة»[6] ، به مقدار یک گام میشود بین نمازگزاران فاصله باشد یعنی حداکثرش یک گام باشد و اگر بیش از یک گام شد دیگر نماز جماعت اشکال پیدا میکند.
صورت پنجم: آنجا که عدد در مقام تحدید است من الاقل و الاکثر؛ کعدد الرکعات، کعدد اشواط الطواف.