درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

1401/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المفاهيم/مفهوم الوصف /احترازی بودن قیود

 

خلاصه جلسه گذشته

ادله قائلین به مفهوم وصف را می‌خواندیم که قائلینش را گفتیم و گفتیم که مشهور بین متأخرین این است که لیس للوصف مفهوم.

دلیل‌هایی که آورده بودند:

دلیل اول: تبادر؛

دلیل دوم: اگر وصف مفهوم نداشته باشد لغویت لازم می‌آید؛

پاسخ دادیم که خاصیت وصف همه‌جا مفهوم داشتن نیست بلکه گاهی مدح است مانند ﴿بسم‌الله الرحمن الرحیم؛ گاهی ذم است، ﴿اعوذبالله من الشیطان الرجیم؛ گاهی وصف ذکر می‌شود برای اهمیت موضوع، ایاک من ظلم من لا یجد علیک ناصرا الا الله؛ گاهی برای تذکر به نکته‌ای است، ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ﴾. برخی فکر می‌کنند اگر وضع مالی خوب نشد می‌شود بچه را کشت، آیه می‌فرماید چه املاقی باشد و چه نباشد بچه را نباید کشت. املاق را بیان کرد به خاطر توهمی که بعضی‌ها دارند.

دلیل سوم: احترازی بودن قیود

اصل در قید احترازیت است، یعنی اصل در قید این است که غیر موصوف را شامل نشود، بر این اساس فللوصف مفهومٌ (جمله وصفیه مفهوم دارد) و الا نمی‌گفتند اصل در قید احترازیت است.

دو جواب در این عرصه داریم:

جواب اول: اینکه قید احترازی در برابر قید غالبی است. قید غالبی مانند: ﴿وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ﴾[1]

ازجمله زن‌هایی که بر شما ازدواج با آنها حرام است ربیبه است، ربیبه یعنی دختر زنی که از شوهر سابق بچه دارد با این شرط که مدخوله شما باشد، البته ﴿اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ﴾ قید احترازی است یعنی الاتی لم تدخلوا بهم لا جناح لکم، مثلاً اگر عقد صورت گرفته ولی دخولی صورت نگرفته لا جناح علیکم اما اللاتی دخلتم بهنّ دختر ولو از شوهر سابق بر شما حرام خواهد بود.

قید توضیحی مقابل قید غالبی است.

حال اگر این دختر ناپدری را ببیند و در جای دیگر زندگی کرد این ربیبه محسوب می‌شود یا نمی‌شود؟

بله ربیبه محسوب می‌شود زیرا ﴿اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ﴾ قید غالبی است و این آیه نمی‌گوید اگر دختر فی حجورکم نبود دیگر حرام نیست. قید غالبی احترازی نیست؛ قید احترازی یعنی می‌گوید اگر این موصوف این وصف را نداشت این حکم را ندارد.

سخن این است که آیا این اصل درست است یا نه؟

خیر درست نیست، زیرا ما هفت نوع قید داریم:

انواع قیود (در مفاهیم ؟؟؟)[2]

نوع اول: قید زائد؛ مانند همان مثالی که بیان شد؛ الانسان الابیض لا یعلمون الغیب. این قید زائد است چون الانسان الاسود هم لا یعملون الغیب. یا الانسان الضاحک ناطق، انسان غیر ضاحک هم ناطق است.

نوع دوم: قید توضیحی؛ ﴿وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا﴾[3]

این قید توضیحی است یعنی کنیزکانتان را اجبار بر زنا نکنید اگر خواستند پاک باشند مفهومش این نیست که اگر نخواستند اکراهشان کنید بلکه مفهوم آیه این است که اگر اینها اراده تحصن داشتند شما به‌طریق‌اولی باید اراده تحصن آنها را داشته باشید و این قید توضیحی است یعنی اینکه اکراه بدون اراده تحصن نیست. (اکراه بدون اراده تحصن تحقق پیدا نمی‌کند)

در این مثال ان لم یردن تحصناً دیگر اکراه معنا ندارد بنابراین این قید توضیحی است و برای گرفتن مفهوم نیست.

قید سوم: قید غالبی؛ ﴿وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ﴾

پس قید زائد، قید توضیحی و قید غالبی مفهوم ندارند زیرا ولو ربیبه فی حجورکم هم نباشد از محرمات است.

قید چهارم: قیدی که محقق موضوع است؛ «ان رزقت ولداً فاختنه»، اگر خدا به تو پسر داد ختنه‌اش کن این قید هم مفهوم ندارد زیرا این قید، قید محقق موضوع است و معنایش این نیست که ان لم رزقت ولدا لم تختنه.

یا مثال دیگر: ان رکب الامیر فخذ رکابه، معنایش این نیست که ان لم یرکب الامیر...؛ در ان لم یرکب الامیر اصلاً موضوع تحقق پیدا نکرده.

این قید هم مفهوم ندارد.

قید پنجم: قید احترازی؛ مانند <اللاتی دخلتم بهن> اگر دخول نکردید دیگر ربیبه نخواهد شد.

قید ششم: قید مفهومی؛ (اگر بود این حکم هست و اگر نبود این حکم نیست)

قید هفتم: (در عنوان هفت قید بیان شد ولی در متن شش قید مطرح شد)

با این ‌همه صور نمی‌توان گفت اصل فی القید ان تکون احترازیاً و اگر هم احترازی گفتیم در برابر قید غالبی است.

 


[1] سوره نساء، آيه 23.
[2] منبع؟.
[3] سوره نور، آيه 33.