درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

1401/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المفاهيم/ مفهوم الوصف/

خلاصه مطلب

بحث پیرامون تداخل الاسباب و المسببات بود؛ در مقدمات این مسئله به تفاوت این بحث با بحث گذشته پرداختیم و تفاوت بین تداخل اسباب و مسببات نمایان شد، محور بحث آنجا بود که تکرار ممکن باشد، مثال‌های فقهی تداخل اسباب و مسببات هم بیان شد و همین‌طور گفته شد که آخوند بین تداخل الاسباب و المسببات را تفکیک نکرده و این اغلاق در فهم عبارت را تولید کرده.

تبیین تداخل در اسباب

در ابتدا بحث از تداخل اسباب میشود و بعد به تداخل در مسببات میپردازیم.

بحث الاول: بحث از تداخل اسباب

اقوال در مسئله

سه نظر در این مسئله هست:

نظر اول: اینکه تداخل در اسباب ممکن نیست یعنی هر شرطی جزایی را می‌طلبد، فالمحصل هو عدم تداخل الاسباب علیه الشیخ الاعظم و المحقق الآخوند (این دو بزرگوار معتقد به عدم تداخل اسباب هستند).

نظریه دوم: قول به تداخل الاسباب و محقق خوانساری و محقق بروجردی قائل به تداخل اسبابند.

نظریه سوم: تفصیل ابن ادریس صاحب سرائر بین آنجا که اسباب مختلف باشد و آنجا که اسباب یکی باشد.

آنجا که اسباب مختلف است صاحب سرائر می‌گوید که تداخلی نیست و آنجا که اسباب یکی باشد تداخل هست.

اما آنجا که مختلف باشد: مثال: اذا نمت فتوضاء، و اذا بلت فتوضاء، فالبول و النوم امران مختلفان؛ اینجا دو وضو باید بگیرد، یک وضو من جهة البول و یک وضو من جهة النوم.

مثال دوم: مولا بگوید اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست المیةً فاغتسل. اینجا اسباب مختلف است

و گاهی اسباب مختلف نیست. یبول مرتین، وضوی واحد کافی است. ینام مرتین در اینجا هم وضوی واحد کافی است.

(این تفصیل را ابن ادریس در سرائر ذکر کرده و خود ایشان هم بنیان‌گذار این تفصیل است)

پس اینجا سه نظریه هست: عدم التداخل، تداخل و تفصیل

استدلال قائلین به عدم تداخل

استدلالشان این است که ما در اینجا دو شرط داریم و دو جزاء، اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست میتاً فاغتسل.

ظهور قضیه شرطیه حدوث جزاء عند حدوث الشرط است. می‌گوید یک عامل غسل جنابت است و یک عامل غسل مس میت است، حال چه ما شرط را سبب بدانیم یا کاشف از سبب واقعی بدانیم.

به‌عبارت‌دیگر: ظاهر هر قضیه شرطیه ای این است که شرط علت تامه حدوث جزاء هست، چه شرط دیگر بیاید و چه شرط دیگر نیاید، هر شرطی جزای مستقل می‌طلبد.

(این دلیل قائلین به عدم تداخل سبب)

توضیح سبب و کاشف از سبب.

این یکی از تنبیهات بحث است که آیا سبب جزاء شرط است یا شرط اماره است و سبب چیز دیگر است و این شرط نشانه آن سببی است که بیان نشده است؛ به‌عبارت‌دیگر کشف از سببیت با این عبارت نمی‌شود بلکه اینجا سبب چیز دیگری است که مذکور آن چیز دیگر را تبیین می‌کند و مرحوم نائینی این شبهه را ایجاد کرده است.

سخن این است که اینجا مشکل در چیست؟

در اینجا به ما گفته‌اند اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست میتة فاغتسل، مشکل این است آن‌چنان که اجتماع ضدین نشاید اجتماع المثلین هم نشاید، نمی‌شود دو چیزی که همانند هم هستند در یک مکان و در یک زمان با خصوصیاتی که دارند جمع شود. در حل این مسئله سه راه وجود دارد:

راه اول: اینجا این اغتسل یا این است که ما رفع ید کنیم از یک شرط و بگوییم ثبوت عند الثبوت نه آنکه وقتی ثابت شد یکی دیگر هم بیاید.

راه دوم: و یا اینکه بگوییم اینجا عبارت دوم تأکید است؛ اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست میتة فاغتسل و آن غسل تأکید بیشتر دارد.

تا اینجا تداخل در اسباب بود

سومین راهی که در اینجا هست تداخل در مسبب را مطرح می‌کنیم و بگوییم اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست میتة فاغتسل، بگوییم اینجا اگر تداخل در مسبب را معتقد نباشیم باید یک مرة اخری در تقدیر بگیریم و بگوییم اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست میتة فاغتسل مرة اخری (این در صورت عدم تداخل است) و اگر قائل به تداخل شدیم بگوییم اذا اجنبت فاغتسل و اذا مسست میتة فاغتسل، مرة اخری در آن نیست معنایش این می‌شود که یک غسل می‌تواند مصداق جزای اذا اجنبت فاغتسل باشد و مصداق جزای اذا مسست میتة فاغتسل باشد.

و زمانی که چند راه پیش روی ماست به چه دلیل شما بر یک‌راه تکیه می‌کنید و می‌گویید اینجا تداخل نیست. (تنها تکیه می‌کنید روی مرة اخری. این اول الکلام است، چه‌بسا که تداخل در اسباب باشد و دست از ظهور شرط اول برداریم و یا شرط دوم را حمل بر تأکید کنی