درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

1400/06/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/مادة النهي /صیغه نهی

 

حدیث

امام علی:لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، وَمَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَيُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ [1]

ظالم سه نشانه دارد، به مافوقش با نافرمانی ستم می‌کند (مثل ستمی که بسیاری از اصحاب مولا به حضرت کردند)، و با قهر و غلبه و زور به زیر دستانش ستم می‌کند و پشتیبان ظالمان هست.

امام در این روایت سه شکل ظلم را بیان می‌کنند، یک‌شکلش ظلم به حاکم است که خود حضرت مبتلا به این شکل شدند و اصحاب طوری رفتار کردند که حضرت از خدا طلب مرگ کرد…

مقدمات نواهی

سخن پیرامون نواهی است. برجسته‌ترین بحثی که در این فصل مطرح می‌شود بحث اجتماع الامر و النهی است. مرحوم آخوند خراسانی برخی از مباحثی را که در باب نواهی مطرح است را مطرح نکرده و به همین اکتفا کرده که این مباحث همانند مباحثی است که در مادة الامر و صیغة الامر مطرح شده است. اینجا هم مادة النهی و هم صیغة النهی داریم.

صیغه نهی

در امر بحث کرده‌اند که آیا صیغة الامر دلالت بر وجوب می کند یا نه و بحث شد، اما در اینجا بحث نکرده‌اند که آیا صیغة النهی دلالت بر حرمت می‌کند یا نه، چون همانند بحث صیغة الامر است منتهی آن در جانب اثبات ولی این در جانب نفی است.

در امر استعلاء و علو شرط است (التماس و امر متفاوت است)، اینجا هم بحث نکرده که در نهی علو و استعلاء شرط است یا نه. چون همان حرفهایی که آنجا مطرح بود اینجا هم مطرح است.

آیا صیغه امر ظهور در نفسی عینی تعیینی دارد یا نه، در امر بحث شد، در صیغه نهی چطور؟ آیا صیغه نهی ظهور در نفسی عینی تعیینی دارد یا نه به همان چیزی که در امر بیان شد اکتفا کرده‌اند.

آیا نهی دلالت بر فور یا تراخی می‌کند یا نمی‌کند؟ اکتفا شده در آنچه در امر گفته شده.

در این بحث نواهی به‌عنوان مباحث گذرا چند بحث مطرح کرده‌اند:

یک. مفاد هیئت نهی است که گفته‌اند مفاد هیئت نهی و مادة النهی طلب ترک است.

دو. آیا مفاد هیئت نهی و مفاد مادة النهی، ترک است یا کفّ است؟ (خودداری یا انجام نشدن)

مثلاً کسی می‌خواست گناهی انجام بدهد ولی زمینه گناهش فراهم نشد، آیا این امتثال نهی کرده؟ (خودداری نکرده بلکه ترک شد) آیا مفاد نهی ترک است یا مفاد نهی کفّ است (یعنی بااراده ترک کرده باشد. با اینکه می‌توانسته گناهی نکرده) ﴿وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ﴾[2]

سه. آیا نهی دلالت بر دوام می‌کند یا نمی‌کند؟ لاتشرب الخمر ! با یکبار ننوشیدن خمر، این نهی امتثال شده یا نشده؟

این بحث که اگر کسی نهی را اطاعت کرد و ننوشید، آیا نهی هم دلالت بر مره می‌کند یا دلالت بر تکرار می‌کند؟

اینها مباحث مقدماتی هست که آخوند به‌اختصار از اینها صحبت به میان می‌آورند و رد می‌شوند بعد وارد بحث اجتماع الامر و النهی می‌کنند.

ما در بحث نهی مانند مادة الامر دو بحث داریم. یکی بحث مادة النهی است (اینکه بگویند انهاک عن شرب الخمر) یکی هم بحث صیغة النهی است است (لاتشرب الخمر) .

مادة النهی (ن ه ی) دلالت بر چه می کند؟ صیغة النهی دلالت بر چی می کند؟

نواهی است که با مادة النهی گره خورده . آیا مادة النهی دلالت بر طلب ترک می کند یا هویتاً متفاوت است.

اگر گفتیم طلب هست هویتاً معنای امر و معنای نهی یکی خواهد شد، به این صورت که امر می شود طلب وجود و نهی می شود طلب ترک.

(آخوند یکی گرفته اند. ایشان می گوید مادة الامر دلالت بر طلب الفعل می کند و مادة النهی دلالت بر طلب ترک می کند)

بسیاری از بزرگان بعد از آخوند بر این سخن اشکال گرفته اند که هویتاً امر با نهی متفاوت است. نائینی در اجود التقریرات تعبیر ماهوی را گفته اند. مادة الامر بعث است هویتاً واداشتن است. نهی، زجر است، واداشتن با قدغن کردن هویتاً دو چیز است. پس اینکه هویتاً یک چیز ببینیم و بگوییم متعلقش متفاوت است این سخن درستی نیست. بالوجدان وقتی مسئولی شخصی را مامور به کاری می کند یا باز میدارد از کاری این مامور کردن با بازداشتن از کاری دو هویت دارد ، ولکن دو هویت بیگانه نیست، لازمه زجر طلب ترک است (لازمه قدغن کردن طلب ترک هست) ، آنچنانکه معنای امر بعث است و لازمه اش طلب است.

پس بنابراین به نظر می رسد که تباین بین این نظر و نظر آخوند قائل نباشیم. نگوییم که اصلا هویتاً بیگانه اند، بیگانگی آنچنانی نیست شاید هم نظر آخوند همین نظرش بوده، و بذلک یصالح بین القولین و صلح بین قولین ایجاد خواهد شد.

ان قلت: این حرف ثمره فقهی دارد یا ثمره فقهی ندارد؟

قلت: در امر به معروف و نهی از منکر ثمره فقهی دارد، (و امُر بالمعروف و انهی عن المنکر) اگر با زبان خوش گفتیم و اثر نکرد و با شیوه های دیگر هم اثر نکرد، آیا اگر باز هم با لحن نصیحت آمیز سخن گفتیم انجام وظیفه شده یا نشده؟

اگر نهی را ما زجر گرفتیم (زجر هم یعنی آمرانه دستور دادن) ولی با خواهش و تقاضا برخورد کردیم آیا نهی از منکر صورت گرفته یا نهی از منکر صورت نگرفته؟

اگر ما گفتیم نهی زجر است با نصیحت و خواهش این نهی صورت نگرفته است.

کیف کان این مادة النهی، که در جاهای مختلف بکار رفته است.

بحث فردا هیأت نهی مطرح خواهد شد . و اینکه متعلق طلب، کف هست یا متعلق طلب، ترک است.

 


[1] شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، ج19، ص266.
[2] یوسف/سوره12، آیه23.