درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1403/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /اراضی که عرض له حیاة بعد الموت

 

روایت : عن النبی (ص):علی بن ابی طالب أقدم أُمتی سلماً و أکثرهم علماً و أصحهم دیناً و أفضلهم یقیناً وأکملهم حلماً وأسمحهم کفاً وأشجعهم قلباً علی، وهو الإمام على أُمتی[1] [2] .

علی بن ابی طالب پیشتازترین در اسلام هست، علمش از دیگران بیشتر است، از جهت دینی صحیح ترین را دارد، یقین او از دیگران بیشتر است، حلمش هم از دیگران بیشتر است، بخشنده ترین است، شجاع ترین هست، او امام و خلیفه بعد از من هست.

برای رهبریِ حضرت آقا، امام خمینی یک بار فرمودند ایشان برای رهبری لیاقت دارند و همان مجلس خبرگان را بهم ریخت و همه اطاعت کردند اما برای رهبری امیرالمومنین حضرت حدود 400 بار فرمودند که علی بن ابی طالب جانشین بعد از من هست ولی کسی گوش نکرد.

خلاصه :

به مناسبت اینکه ارض مفتوحة عنوة را متعرض شدند، شیخ فرمودند که مناسب است که ما وارد بحث اراضی شویم، و گفتند ما چهار نوع اراضی داریم و لا خامس لها؛

یک. اراضی موات بالاصاله، اینها انفال هستند و ملک امام.

دو. اراضی که عامرة بالاصاله ، اینها هم ملک امام هستند، و اگر جایی گفتند که اراضی موات ملک امام است معنایش این نیست که ارض محیاة بالاصاله ملک امام نیست.

این دو مورد بحث شدند.

سه. اراضی ای که عرض له الحیاة بعد الموت(موات بود و محیاة شد)، اینها ملک محیی هست، من احیاء ارضا میتة فهی له[3] ؛ زمین مرده را هر کس زنده کند ملک او خواهد بود.

شبهه: ملک امام چطور ملک محیی می شود؟

پاسخ شبهه را شیخ اینگونه دادند: کما یملک الموات بالاحیاء مع کونه ملک الامام[4] … ارض موات را اگر کسی زنده کرد مالکش می شود یعنی نه اینکه امام دیگر هیچ کاره باشد بلکه ملک امام است و امام به او اجازه داده است، مشکلی ندارد که امام معصوم یا جانشین او مالک باشند و ملک دیگری هم باشد (چون امام در روایات و فرهنگ اهل بیت امام اعم از امام معصوم است، بله امام معصوم شاخص هست ولی اینگونه نیست که به غیر معصوم نشود گفت امام، مثلا، خلیفه عباسی کسی را به نام اسماعیل بن علی را امیرالحاج منصوب کرده بود، در سفری که امام صادق هم حضور داشتند حضرت آسیبی دیدند، اسماعیل به سرعت آمد محضر امام که خدمتی بکند، حضرت به او فرمود: سر، فانّ الامام لا یقف. امام به امیرالحاج منصوب از طرف خلیفه غاصب را امام می خواند).

پس سومین نوع اراضی زمینهایی است که عرض له الحیاة بعد الموت، مِلک للمحیی.

در جایی که امام مسلطی نیست و زمینهای فراوانی هم هست، کسانی هم به این زمینها نیاز دارند و آن را احیاء می کنند، این زمینها به شروط احیاء ملک احیاکنندگان هست، اما این شروط عبارتند از:[5]

یک. أن لا يجري على الأرض المذكورة يد مسلمٍ، مسلمان دیگری آن را آباد(تحجیر) نکرده باشد. (مالک نشده باشد)

دو. أن لا تكون حريما لأرض عامرة من بستان، أو دار أو قرية، أو مزرعة أو غيرها مما يتوقّف الانتفاع بالعامرة على الحريم، حریم زمین آبادی نباشد…

سه. أن لا تكون ممّا سمّاها الشرع مشعرا للعبادة كعرفات و منى و مشعر، از زمینهایی نباشد که شارع اینها را برای عبادت قرار داده است، مانند عرفات.

چهار. أن لا تكون ممّا أقطعه الإمام (عليه السلام)، زمینی نباشد که امام به کسی داده باشد.

پنج. أن لا يسبقَه إليها سابق بالتحجير، حيث إنّه يفيد الأولوية، کسی قبل از او تحجیر نکرده باشد، اگر کسی قبل از او تحجیر کرده او اولاست.

پس، القسم الثالث من الارضون، ما عرض له الحیاة بعد الموت بود، در اینجا کسی که احیاء کرده مالک می شود به دلیل اجماع، اجماعی که با تعابیر مختلف آمده، مهذب الباری ابن فهد ادعای اجماع الامه را کرده، مقداد سیوری صاحب تنقیح، ادعای اجماع المسلمین را کرده، علامه تعبیر کرده و علیه فقها الاسلام، همه فقهای مسلمان این نظر را دارند، بنابراین نظر شایع بین فقها این است اما شیخ طوسی در مبسوط در ج 2 ص 29 مخالفت کرده.

شیخ در مبسوط گفته است محیی اولویت تصرف دارد، نه اینکه مالک رقبه باشد، این را ایشان فرمودند ولی این فرمایش خلاف اجماع شیعه است.

روی ارض قسم سوم می ایستیم چون اراضی مفتوحة عنوة جزء این قسم است برای همین قسم چهارم را ذکر می کنیم و مجدد برمیگردیم روی این قسم.

چهار. چهارمین نوع ارض ها، اراضی ای که عرض له الموت بعد العمارة، آباد بود اما مردم ترکش کردند و تبدیل به موات شد.

این زمین ملک چه کسی هست؟ (گاهی این از زمینهای محیاتی بوده که ملک امام بودند و بعد موات شدند و گاهی از زمین هایی هست که دیگران آبادشان کردند و بعد رها شدند و تبدیل به موات شدند)

اگر این زمین جنگل بوده ولی بخاطر عارضه ای مانند آتش سوزی تبدیل به زمین خشک شد، این زمین محیاة بالاصاله ملک امام می شود، قبلا که آباد بود ملک امام بود و الان هم که موات شده ملک امام باقی می ماند.

اما اگر این زمینها را آباد کردند و بعد رها کردند و موات شدند، در این رابطه دو طایفه روایات داریم:

طایفه اول: این زمین ها ولو موات هم شده برای کسانی هست که آن را در گذشته آباد کرده بودند.

طایفه دوم: این اراضی که موات شدند به ملک امام بر می گردند.

بنابراین منشاء این اختلاف ها روایات هست.

اما الطایفه الاولی:

وَ عَنْهُ‌(شیخ طوسی به اسنادش از حسین بن سعید) عَنِ اَلنَّضْرِ(بن سوید صیرفی، ثقه) عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ(جوالیقی، ثقه) عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ(الاقطع، ثقه، به همراه زید خارج شد و انگشتش قطع گردید، کسی از او پرسید زید بهتر است یا جعفر؟ گفت یک روزِ امام صادق بهتر است از تمام عمر زید، وقتی این را به زید رساند زید گفت جعفر امامنا فی الحلال و الحرام) قَالَ‌: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنِ اَلرَّجُلِ يَأْتِي اَلْأَرْضَ اَلْخَرِبَةَ فَيَسْتَخْرِجُهَا وَ يُجْرِي أَنْهَارَهَا وَ يَعْمُرُهَا وَ يَزْرَعُهَا مَا ذَا عَلَيْهِ قَالَ عَلَيْهِ اَلصَّدَقَةُ اَلْحَدِيثَ‌. [6]

 


[1] الأمالي، الشيخ الصدوق، ج1، ص57.
[2] ينابيع المودة لذو القربى، القندوزي، سليمان بن ابراهيم، ج1، ص202.
[3] تذكرة الفقهاء - ط القديمة، العلامة الحلي، ج2، ص400.
[4] كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري) ط تراث الشيخ الأعظم، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج4، ص17.
[5] هدى الطالب في شرح المكاسب‌، المروج الجزائري، السيد محمد جعفر، ج6، ص436.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج25، ص411، أبواب، باب، ح، ط آل البيت.