1403/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه
امام علی:قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا.
فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ أَهَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا! فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ؟ فَقَالَ (علیه السلام) وَيْحَكَ، إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ؛ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِك.
بعد از بیان صفات متقین همام فریادی زد و جانداد، حضرت فرمود من نگران بودم که همام نتواند تحمل کند این صفات را از این جهت که خودش را قاصر می بیند، در نصیحت هم فاعل باید موثر باشد هم قابل، بی ادبی پرسید چرا این مواعظ در شما اثر نمی گذارد که بیهوش شوی؟ فرمود هر اجل و سلامتی وقت معینی دارد، دیگر ازین بی ادبی ها نکن، تو نبودی که حرف زدی شیطان بر زبانت جاری کرد.
تا پایان بحث ولایت فقیه سه بحث مانده، یک بحث مطرح شد و شیخ انصاری اذن ولی فقیه را در حوادث واقعه لازم دانست و حوادث واقعه از نظر شیخ حوادثی است که هر قومی به رئیسشان مراجعه می کنند.
بحث دوم این است که پیش روی ما دو گروه روایت هست، گروه اول روایات، روایاتی هست که می گوید هر چیز خوبی را انجامش بدهید، (کل معروف صدقه) و گروه دوم الحوادث الواقعه است، یعنی هر کار معروفی را حق ندارید انجام بدهید بلکه اذن ولی فقیه را لازم دارید.
اول روایات بعد نسبت این روایات و بعد نظر شیخ را بیان می کنیم.
اولین گروه روایات روایاتی که می گوید کل معروف صدقه، و هر کسی هم می تواند صدقه بدهد و صدقه نیاز به اذن ندارد.
وسائل ج16 ص 286 ح5:
وَ عَنْهُمْ (در کافی سه عده هستند، عده ای که از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری روایت می کنند 5 نفر هستند، در این عده همه یا حداقل یک نفر ثقه وجود دارد، عده ای که از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل می کنند اینها 7 نفرند که در آنها هم ثقه هست، گروه سوم عده ای که از سهل بن زیاد آدمی نقل می کنند این عده 4 نفر هستند، یکی از اینها علی بن محمد بن علّان الکلینی، دایی و استاد کلینی، و قد وثّقه جمیع من ترجم له، یکنّی ابالحسن ثقه عینٌ و اخبار امام زمان را او روایت می کند، محمد بن ابی عبدالله، که محمد بن جعفر اسدی هست، ابوالحسین کوفیٌ ساکن ری، کان ثقةً صحیح الحدیث الا انه رَوی عن الضعفاء و کان یقول بالجبر و التشبیه و کان ابوه وجهاً، ایشان یک کتاب علیه جبر و تشبیه نوشته اند(موضوعش جبر و تشبیه بوده نه اینکه جبر و تشبیه را تایید کند) ولی نجاشی خیال کردند که کتاب در تایید جبر و تشبیه نوشته است. محمد بن حسن صفار قمی، کان وجها فی اصحابنا القمیین، ثقه، عظیم القدر، راجحاً، قلیل السقط فی الروایه. محمد بن عقیل الکلینی الرازی، از اساتید کلینی که توسط ایشان از سهل بن زیاد نقل می کند، ایشان توثیق صریح ندارد. یک عده ای هم هستند که در کافی مجهولند و اینها 7 نفرند، عدة من اصحابنا عن عبدالله بن بزاز، عن جعفربن محمد، عن سعد بن عبدالله عن الحسین بن حسن بن یزید، عن ابراهیم بن اسحاق احمر، عن صالح بن ابی حماد،عن محمد بن عیسی که همگی مجهول هستند) عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ(الامر فی سهل سهلٌ) عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِيِّ عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ(عبدالله بن میمون الاسد القداح، ثقه، روزی امام باقر به او فرمود کم انتم بمکه قلت نحن اربعه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: كُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَة وَ اَلدَّالُّ عَلَى اَلْخَيْرِ كَفَاعِلِهِ وَ اَللَّهُ يُحِبُّ إِغَاثَةَ اَللَّهْفَان .
هر کار خیری صدقه است، کسی اگر نتوانست اما دلال کار خیر بود انگار خودش آن معروف را انجام داده و خدا دوست دارد کسانی که به داد گرفتاران برسد.
رویات دیگر ح10 ص288:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ فِي اَلْمَجَالِسِعَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ(فقیه و محدثٌ) عَنْ أَبِيهِ(نمی شناسیم) عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (نمی شناسیم) عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ(ثقه) عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي اَلْبِلاَدِ(ثقه) عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْوَلِيدِ اَلْوَصَّافِيِّ(از اصحاب امام باقر) قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: صَنَائِعُ اَلْمَعْرُوفِ تَقِي مَصَارِعَ اَلسَّوْءِ وَ كُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ وَ أَهْلُ اَلْمَعْرُوفِ فِي اَلدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ اَلْمَعْرُوفِ فِي اَلْآخِرَةِ وَ أَهْلُ اَلْمُنْكَرِ فِي اَلدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ اَلْمُنْكَرِ فِي اَلْآخِرَةِ وَ أَوَّلُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ دُخُولاً إِلَى اَلْجَنَّةِ أَهْلُ اَلْمَعْرُوفِ وَ إِنَّ أَوَّلَ أَهْلِ اَلنَّارِ دُخُولاً إِلَى اَلنَّارِ أَهْلُ اَلْمُنْكَرِ.
کارهای خوب انجام دادن انسان را از مرگ بد حفظ می کند، هر معروفی هم صدقه است ، اهل کار خیر در دنیا در آخرت هم اهل کار خیر در آخرت هستند و برعکس …
شاهد در کل معروف صدقه است. کل معروف صدقه در کتاب زکات و خمس هم داریم.
ج9 ص 459 ح 2:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ(ثقه) عَنْ أَبِيهِ(ثقه) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(ثقه) عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ(ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: كُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ.
روایت دیگر وسائل ج 15 ص 141 ح 2:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ(کلینی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ(ثقه) عَنْ أَبِيهِ(ثقه) عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ(حسین بن یزید، توثیق خاص ندارد) عَنِ اَلسَّكُونِيِّ(مسلم بن ابی زیاد، ثقه، اما اینکه شیعه بوده را اثبات نمی کنیم) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: عَوْنُكَ اَلضَّعِيفَ مِنْ أَفْضَلِ اَلصَّدَقَةِ.
بهترین صدقه کمک به ضعفاست.
نسبت اینها با روایات ادله ولایت فقیه چیست؟
نسبتشان عام و خاص من وجه است، یعنی یک جایی هست که روایات معروف می گیردش و روایات ولایت نمی گیرد، مانند صدقات مستحبه، اصلاح بین الاثنین، زیارت اموات (که اذن ولی فقیه را نمی خواهند) از طرف دیگر که روایات ولایت فقیه بگیردش و روایات احسان نگیردش (اذن ولی فقیه را می خواهد اما ادله احسان نمی گیردش) مانند افتاء، قضاوت، اما جاهایی که هم احسان هست و هم مسئله ولایت فقیه، در این موارد عند التعارض تکلیف چیست؟
عند التعارض تعارضا و تساقطا اما شیخ می گوید اینجا تساقط نیست و روایت ولایت فقیه مقدم است.