1403/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه
امام علی: نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ. وَالنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ. أَتْعَبَ نَفْسَهُ لاِخِرَتِهِ، وَأَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ.
نفس خودش را به زحمت می اندازد ولی مردم از دستش راحتند، خودش را برای آخرتش به رنج می اندازد، مردم از ناحیه او آسوده هستند. دنیایش چه بسا آباد نباشد اما آخرتش را آباد می کند، حضرت فرمودند مَن عَمَّر دارَ إقامتِهِ فهُوَ العاقلُ، چند صباحی که در دنیا زندگی می کند عمرش به خدمت به محتاجان خدمت می گذرد.
ادله روایی ولایت مطلقه فقیه بیان شد،شیخ دو اشکال اساسی بر استدلال به این روایات گرفته است:
اشکال اساسی این است که امام در این روایات در مقام چیست؟ در مقام این است که منصب ولایت را به فقها بدهد یا در مقام آن است که منصب تعلیم و تربیت؟
شیخ پاسخ می دهند که این روایات در مقام این نیستند که منصب ولایت به فقیه بدهند البته پاسخ دادیم و بحث کردیم که برخی از این روایات صریح است که قصه ، قصه ولایت است ، قصه لا و نعم است، طاغوت نه، ولی فقیه آری، تا فقیه تصمیم بگیرد بوسیله روایاتی چون مقبوله هم مشهوره ابوخدیجه هم توقیع هم اللهم ارحم خلفایی.
مطلب دوم اینکه (اشکال دوم) بر فرض که همه این روایات در صدد ولایت هستند، خروجی اش تخصیص اکثر می شود، به این بیان که از شما می پرسیم آیا ولی فقیه می تواند به کسی بگوید دخترت را به تزویج فلانی در بیاور؟ آیا می تواند به کسی بگوید خانه ات را به اجاره فلانی دربیاور؟ … خیر نمی تواند، اگر این حرف را بپذیریم که در صدد اعطای منصب ولایت است این تخصیص اکثر لازم می آید و فقط چند بی سرپرست یا یتیم یا مجنون سرپرست می خواهند که فقیه ولی اینهاست.
آیا لازم است ما تعدادی روایت داشتیم باشیم برای این دو مورد که تخصیص اکثر است؟ پس اگر بر فرض دلالت این روایات را بپذیریم چون تخصیص اکثر لازم می آید باید این دلالت را کنار بگذاریم.
عبارت شیخ: هذا، مع أنّه لو فرض العموم فيما ذكر من الأخبار، وجب حملها على إرادة الجهة المعهودة المتعارفة من وظيفته، من حيث كونه رسولًا مبلّغاً، و إلّا لزم تخصيص أكثر أفراد العامّ؛ لعدم سلطنة الفقيه على أموال الناس و أنفسهم إلّا في موارد قليلة بالنسبة إلى موارد عدم سلطنته.
و بالجملة، فأقامه الدليل على وجوب طاعة الفقيه كالإمام (عليه السلام) إلّا ما خرج بالدليل دونه خرط القتاد!
پس چون تخصیص اکثر لازم می آید بنابراین ولایت مطلقه فقیه نه!
قلت: شمای شیخ انصاری گفتید سلمنا که همه روایات را بپذیریم ولی گیر جای دیگر است یعنی تخصیص اکثر لازم می آید، ما پاسخ می دهیم که ما هم می گوییم سلمنا ولی نه به شکل شما که بگوییم هر 19 روایت دال است، ما معتقدیم برخی از این روایات دلالتی ندارند اما چند روایت صحیح هستند که دلالت دارند و برخی هم موید هستند.
ثانیاً چون شما حوزه ولایت را محدود گرفتید این تخصیص اکثر لازم می آید ولی اگر ولایت مطلقه را محدود نگرفتیم و آمدیم گفتیم گسترده است دیگر تخصیص اکثر لازم نمی آید، به عنوان مثال:
یک. قوه قضاییه زیر نظر ولایت فقیه است، (منکر را دعوت می کند که مدعی چنین گفته، بعد می بیند چیزهایی در صحنه است که او اقرار نمی کند، چون نیاز به حبس دارد او را حبس می کنند تا از او اقرار بگیرند، این نمونه قصه چندتا دیوانه و یتیم نیست بلکه متن زندگی است.
دو. قصه اجرای حدود و تعزیرات، اینکه انگشت قطع کنند و حد بزنند ، این قضیه چندتا یتیم و مجنون نیست.
سه. رؤیت هلال، حدود نیمی از مردم توانایی روزه را دارند، این اعلام ماه کار امام است که بگوید عید هست یا نیست، روایت هست که امام صادق علیه السلام پیش منصور دوانیقی بود و کسی پرسید امروز عید هست یا نیست؟ حضرت فرمود ذلک الی الامام، ان صام صمنا و افطر افطرنا.
ان قلت: ممکن است که این روایت تقیتاً صادر شده باشد.
قلت: اصل حکم تقیه نبوده ولی تطبیقش تقیه بوده به عبارت دیگر: یک مطلب این است که اعلام رویت هلال وظیفه کیست؟ این که وظیفه امام هست این تقیه نبوده اما تطبیق امام بر منصور دوانیقی تقیه بوده است ، بنابراین اصل حکم تقیه ای نبوده و در تمام ادوار اعلام رویت هلال کار حاکم است.
ایشان معتقد است که این قدر متیقن از ولایت فقیه است.
حرف این است که شیخ می گویند اگر بر فرض دلالت را بر ولایت فقیه بپذیریم چند مورد بیشتر نیست ما می گوییم خیلی زیاد است نه چند مورد.
ثانیا این موارد را از روایاتی می گوییم که اصلا در زمان حکومت اسلامی نبوده، در این 45 سال حکومت اسلامی آن کلید اساسی حلّال مشکلات ولایت فقیه بوده، اداره مملکت بسیار فراتر از ولایت بر چند تا بی سرپرست و یتیم و مجنون است، در جنگ تحمیلی و مناسبت های حساس ولی فقیه نقش اساسی ایفا کرده مثلا در حصر پاوه امام فرمودند من به عنوان ولی فقیه دستور می دهم که تا 24 ساعت دیگر پاوه باید آزاد شود و الا … این هست قدرت ولی فقیه، اگر ولایت فقیه را جزئی ببینیم همان حرفی که شیخ زد می شود که تخصیص اکثر لازم می آید، یعنی ولی فقیه نمی تواند بگوید سکنای این منزل را به فلانی بده ، ما به ایشان عرض می کنیم آیا ولی فقیه می تواند بگوید تا منزل شما را خراب کنند؟ (برای ایجاد خیابان) اگر ولی فقیه دید که این خراب کردن به مصلحت است با رعایت ضوابط می تواند خانه را خراب کند.
ولی اگر ولایت فقیه را تز حکومت دیدین نه به صورت جزئی که مربوط به چند تا یتیم و دیوانه، تخصیص اکثر لازم نمی آید. در مسائل حساس کشور مثل جنگ، مسئله اقتصادی، مسئله کرونا …
روایتی بیان شد از حیث سند درست نبود، وَ قَالَ مَقَاتِلُ بْنُ سُلَيْمَانَ وَجَدْتُ فِي الْإِنْجِيلِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِعِيسَى ع عَظِّمِ الْعُلَمَاءَ وَ اعْرِفْ فَضْلَهُمْ فَإِنِّي فَضَّلْتُهُمْ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِي إِلَّا النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكَوَاكِبِ وَ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا وَ كَفَضْلِي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ.
آنچه که هست این است که خداوند تشبیه کرده فضل علما بر سایر مردم بر فضل خدا بر همه مردم.
این تشبیه درست نیست، تشبیه فضل علما بر فضل خداوند بر همه چیز این تشبیه درست نیست و علامه هم اشکال کردند.
…لكنّها ممّا توهن الرواية أشدّ الوهن؛ فإنّ ظاهر معنى التشبيه لا يرجع إلى محصّل.
بحار الانوار ج2 ص