درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1403/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت فقیه

امام علی: لا يُضِيعُ مَا آسْتُحْفِظَ، وَلا يَنْسَى مَا ذُکِّرَ

اهل تقوی آنچه را که حفظش را به او سپرده اند تباه نمی کند، (امانت را حفظ می کند، در روایتی هست ادُّوا الْامانَةَ وَلَوْ الی قاتِلِ الْحُسَینِ بنِ عَلِی علیهما السلام، او ولو الی قتلة الانبیاء، باید دقت داشت که امانت را فقط امانت های مردمی نگیریم امانت های معنوی و مادی را جدی بگیریم. از ویژگی های مومن این است که نماز را حفظ می کنند، والذینهم علی صلواتهم یحافظون، حفظ صلاة به نماز اول وقت و نماز با شرایط و آداب خواندن هست) تذکراتی که به او می دهند فراموش نمی کند، به او تذکر می دهند که گناه کردی لجبازی نکن.

سخن پیرامون مقبوله عمربن حنظله بود، چند آیه در این مقبوله هست که این آیات را کنار هم بگذاریم از مجموعه اش برداشت حکومتی می شود.

58 نساء: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ…﴾

یک تفسیر از امانت امامت هست.

آیه 59: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾

اطیعوا الله و اطیعوا الرسول روشن است، چرا و اطیعوا اولی الامر نداریم؟ چون اطاعت از اولی الامر همان اطاعت از رسول الله است.

اولی الامر چه کسانی هستند؟

یک. ابوهریره: هر حاکمی اولو الامر است چه عادل باشد و چه فاسق.

این تعریف را هیچ عاقلی نمی پذیرد.

دو. اولی الامر یعنی هر حاکم عادلی

سه. اولی الامر فقط معصومین هستند، آنی که در کنار خدا و رسول قرار می گیرد فقط معصومین هستند و اصل در باب حصر حصر حقیقی است و حصر مجازی نیاز به دلیل است.

پس اینجا هم مسئله مسئله حکومتی است

آیه 60: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ …﴾

این آیه یک لا دارد و یک نعم، لا یعنی طاغوت نه، نه فقط قاضی طاغوت، بلکه حاکمیت طاغوت نباید باشد، هر چقدر می توانید با طاغوت مبارزه کنید اگر می توانید ضربه بزنید بزنید، و یک آری، یعنی با توجه به روایات اهل بیت و مقبوله عمربن حنظله یعنی حاکمیت ولایت فقیه.

استاد: دلیل بسیار روشن است ولی اگر کسی نخواهد بپزیرد دلیل اوضح من الشمس را هم نمی پذیرد.

دلیل دیگر که مثل مقبوله عمر بن حنظله پذیرفته شده، مشهوره ابوخدیجه است.

وسائل ج 27 ص 139 ح 6:

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ‌(برادرزاده حسن بن محبوب) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي اَلْجَهْمِ‌(کنیه بکیر بن اعین(ثقه) و سوید بن ابی فاخته(ممدوح)) عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ‌ قَالَ‌: بَعَثَنِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ إِلَى أَصْحَابِنَا فَقَالَ قُلْ لَهُمْ إِيَّاكُمْ إِذَا وَقَعَتْ بَيْنَكُمْ خُصُومَةٌ أَوْ تَدَارَى فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ اَلْأَخْذِ وَ اَلْعَطَاءِ أَنْ تَحَاكَمُوا إِلَى أَحَدٍ مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْفُسَّاقِ اِجْعَلُوا بَيْنَكُمْ رَجُلاً قَدْ عَرَفَ حَلاَلَنَا وَ حَرَامَنَا فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ قَاضِياً وَ إِيَّاكُمْ أَنْ يُخَاصِمَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً إِلَى اَلسُّلْطَانِ اَلْجَائِرِ.

ابو خدیجه گوید امام صادق(ع) به من مأموریت دادند که نزد اصحابشان بروم و به آنها بگویم:اگر بینتان دعوا شد، دستگاه دادگستری طواغیت را به رسمیت نشناسید، کسی را که حلال و حرام ما را بشناسد (ظاهرش اجتهاد مطلق است) را ما قاضی بر شما قرار میدهیم. (اگر بگویند این روایت فقط روی قضاوت نظر دارد نه حکومت، ذیل روایت دارد) بپرهیزید از اینکه دستگاه طاغوت را به رسمیت بشناسید، اگر قاضی تنها بود حرف شما درست بود ولی در ذیل بنیان را هدف قرار داده و آن این است: إِيَّاكُمْ أَنْ يُخَاصِمَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً إِلَى اَلسُّلْطَانِ اَلْجَائِرِ.

از جمله چیزهای نادرستی که اینجا می گویند این است که گفته اند مقصود از قاضیا، قاضی تحکیم است!

پاسخ می دهیم که قاضی تحکیم جعل معصوم را نمی خواهد، اگر متخاصمین روی یک نفر برای قضاوت توافق کنند می شود قاضی تحکیم چه امام معصوم بگوید قد جعلته علیکم حاکما و چه نگوید، پس همین که می گوید قد جعلته یعنی نصب حاکم و منصب حکومتی.

لکن آنچه در این روایت مشکل ایجاد کرده خود ابوخدیجه است، نجاشی از او تجلیل فوق العاده کرده، رجال نجاشی ص 188 شماره 501: سالم بن مکرم بن عبدالله(ابوخدیجه) ، و يقال: أبو سَلَمَة الكناسي. يقال صاحب الغنم مولى بني أسد الجمال. يقال: كنيته كانت أبا خديجة و أن أبا عبد الله عليه السلام كناه أبا سلمة(امام کنیه او را عوض کرد)، ثقة ثقة.

اما شیخ طوسی راجع به او تعبیر ضعیف کردند. سالم بن مكرم، يكنّى أبا خديجة - و مكرم يكنّى أبا سلمة (کنیه پدر که مکرم باشد اباسلمه هست)- ضعيف.

سخن این است که سالم بن مکرم ضعیف است یا ثقه؟ کدام درست است؟

هر دو درست است، هم ضعیفٌ درست است هم ثقةٌ ثقه درست است، چون نفر هستند به نام سالم بن مکرم، یکی سالم بن مکرم که ابو سَلَمَه کنیه پدرش هست، این انسان منحرفی بوده ، از دوستان ابوالخطاب بوده (ابوالخطاب غالی بوده و امام صادق را خدا و خودش را پیغمبر مبعوث از طرف امام صادق می دانسته) اینها را گرفتند تا بکشند ابوالخطاب را کشتند و او توبه کرده، شیخ طوسی او را ضعیف گفته اما سالم بن مکرم ابوخدیجه ثقه است امام به او فرمود کنیه ات را عوض کن .

به این ترتیب بین نجاشی و طوسی آشتی برقرار کردیم، این تحقیق را آقای خویی در معجم رجال الحدیث ج 9 این را بیان کردند.

بنابراین سالم بن مکرم در اینجا غیر از سالم بن مکرمی هست که شیخ طوسی ذکر کردند.

ان قلت: اگر دو نفر باشند که یکی ثقه و دیگری ضعیف باشد باید هر دو را کنار زد.

قلت: در صورتی کنار میزنیم که اماره نداشته باشیم و اینجا اماره داریم که وقتی شیخ طوسی می گوید ضیعفٌ ، به کسی گفته که سابقه منحوسی دارد و از اطرافیان ابوالخطاب بوده نه این کسی که هیچ نقطه ضعفی در او نیست.

ان قلت: امام صادق علیه السلام چرا نفرمود که به من مراجعه کنید؟ امام تعبیر دارند که اِجْعَلُوا بَيْنَكُمْ رَجُلاً قَدْ عَرَفَ حَلاَلَنَا وَ حَرَامَنَا، چرا خود امام نه؟

قلت: چون امام مبسوط الید نبودند.

ان قلت: آیا امام بنای بر کودتا ضد حکام جور داشتند؟

قلت: خیر، مبارزه منفی غیر از کودتا هست، امام بناداشتند با حکومت طاغوت مبارزه کنند نه اینکه با کودتا حکومتی را سرنگون کنند.