1403/01/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادله ولایت مطلقه فقیه
امام علی: فِي الزَّلازِلِ وَقُورٌ، وَفِي آلْمَکَارِهِ صَبُورٌ، وَفِي آلرَّخَاءِ شَکُورٌ.
متقین در حوادث سخت استوار هستند و در حوادث ناگوار شکیبا هستند، در برخورد با نعمت ها سپاسگذارند…
امام خمینی از کسانی بود که در همه این موارد جلودار بودند…
ادله ولایت مطلقه فقیه
ادله ولایت مطلقه فقیه را بررسی می کردیم، از ادله ولایت مطلقه فقیه مقبوله عمربن حنظله است که در حقیقت رکن اصلی این ادله محسوب می شود، امام خمینی در کتاب بیع خودشان تعبیر زیبایی دارند:
کتاب البیع ج2 ص 636: والرواية من المقبولات التي دار عليها رحى القضاء، وعمل الأصحاب بها حتّى اتّصفت بالمقبولة، …
اصلا کتاب القضاء ، تعادل و تراجیح و ولایت مطلقه فقیه و … حول این حدیث است.
شیخ در مکاسب نیم سطر بیان کردند که این روایت در ولایت مطلقه به آن استناد شده است.
وسائل ج27 ص 106 ح 1، اما اصل روایت در کافی هست ج 1 ص68:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى (العطار، ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ (گفته شد که محمدبن الحسن هست) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى(بن عبید یقطینی) عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى (از اصحاب اجماع) عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ(الاسدی، واقفی، ثقه) عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ
(یک.عمربن حنظله در کتب رجال یا ذکر نشده یا مدح و قدحی از او نشده، باید توجه داشت عدم ذکر یا عدم مدح و قدح کسی را از اعتبار ساقط نمی کند زیرا کتب رجالی ما مانند رجال شیخ طوسی همه رجال را ندارد، فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی فقط مصنفین را دارند، لذا در رجال نجاشی خیلی از افرادی که کتاب نداشتند را ذکر نکرده اند، رجال کشی هم فقط رجالی را آورده که امامان در مدح و قدحشان چیزی دارند، آن کسانی که ائمه چیزی در موردشان نگفته اند را نیاوردند، پس صرف اینکه ذکر نام نشدند یا مدح و قدح نداشته باشند دلیل بر قدح و ضعف نیست؛
دو . ما از عمر بن حنظله توثیق قوی داریم که شهید ثانی در شرح البدایه فی علم الدرایه دارند، (ص 134 ) و انما وسموه بالمقبول(به روایتش گفتند مقبوله چون) لانّ فی طریقه محمدبن عیسی و داوود بن الحسین و هما ضعیفان(در محمد بن عیسی اشکالی نیست البته و داوود بن الحسین را گفته اند واقفی نه ضعیف، مگر هر واقفی ای ضعیف است؟) وعمر بن حنظلة: لم ينصّ الأصحاب فيه بجرح ولا تعديل ، لكن أمره عندي سهل ؛ لأنِّي حقَّقت توثيقه من محلٍّ آخر ، وإن كانوا قد أهملوه(ولو علما آنچه من دیدم را ندیدند) فرزند شهید با این حرف شهید مخالفت می کنند و او را نقد می کنند(منتقی الجمان ج1 ص 19) و آن تحفه ای که شهید به آن دست پیدا کرده این حدیث است کافی 3 275 ح1:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عُمَرَ بْنَ حَنْظَلَةَ أَتَانَا عَنْكَ بِوَقْتٍ(در باب وقت عمربن حنظله چیزی گفته) فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذاً لَا يَكْذِبُ عَلَيْنَا(به ما دروغ نمی بندد)...،
نکته فرزند شهید ثانی ایراد بر پدر میگیرند که شما می خواهید با یزید بن خلیفه عمربن حنظله را درست کنید در حالی که خودش مجهول است. اما شهید زیر سوال نمی رود چون صفوان بن یحیی و عبدالله بن مسکان از یزید بن خلیفه نقل دارند، که از اصحاب اجماع هستند، گیرم که رجال چیزی در مورد یزید بن خلیفه هم نگفته باشند؛ اللهم الا ان یقال که شهید مبنایتان را قبول دارد یا ندارد، مبنای شما این است که ما در توثیق فقط متکی به رجال نجاشی، رجال کشی و فهرست شیخ نیستیم اگر شواهد و قرائن دیگری بود که در اینجا هست چون اصحاب اجماع از او نقل کردند و این را شاهد آوردیم ، اما شهید این مبنا را قبول ندارد چون محمدبن عیسی بن عبید را گفت ضعیف است در حالی که محمدبن عیسی بن عبید ، رجال بزرگی از او نقل کردند، خلاصه اینکه ما از شهید حمایت کردیم لکن پسر شهید می تواند بگوید شهید مبنای شما را قبول ندارد، در این حالت یزید بن خلیفه ضعیف نمی تواند عمر بن حنظله را توثیق کند؛
سه. کوکبة از مشایخ از او عمر بن حنظله نقل کردند، (معجم رجال الحدیث ج13 ص 30) مثلا عبدالله بن بکیر،علی بن رئاب، عبدالله بن مسکان، زراره، اسماعیل جعفی ، صفوان بن یحیی … از او نقل کرند و همین دلالت بر وثاقت او دارد.
مبنای استاد: مشی علما در احادیث فقهی غیر مشی کلامی و اخلاقی است، در احادیث کلامی گیر به سند نمی دهند و می گفتند باید دید که این حدیث با قرآن و عقل می خواند یا نمی خواند، اگر خواند می پذیرفتند و اگر نه نمی پذیرفتند. مثلا ابن شعبه حرانی صاحب تحف العقول میگوید حذفت الاسانید چون احادیث اخلاقی است و سند نمی خواهد، لذاست که در کتب کلامی زیاد آمده که در حدیث صحیح آمده است یعنی حدیثی که مورد اطمینان است. بنابراین نباید همه جا با سنجش روایات در فقه اندازه گیری شوند الا ای حال اگر هیچ دلیلی نبود مگر این حرف، اصحاب اجماع که او را درک کردند از او نقل حدیث کردند باعث وثاقت او می شود)
بررسی مبانی فقهی ولایت فقیه، حاصل درس خارج استاد.