1403/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت فقیه
امام علی: يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَيُعْطِي مَنْ حَرَمَهُ، وَيَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ،
اهل تقوی کینه ای نیستند، بلکه کسانی را که به آنها ستم کرده را عفو می کنند، به کسانی که آنها را محروم کرده اعطاء می کنند و با کسی که با آنها قطع رابطه کرده آشتی می کنند.
ولایت مطلقه فقیه
سخن پیرامون ولایت مطلقه فقیه بود به این معنایی که بیان شد یعنی تمام اختیارات حکومتی که پیامبر و ائمه داشتند را در زمان غیبت امام زمان، منتقل به ولی فقیه شده است.اما اینکه چند ولی فقیه بوده اند و چگونه انتخاب شده اند بحث دیگری هست، و ما الان از کلیات این موضوع بحث می کنیم و فعلا کاری به جزئیات نداریم.
اولین کسی که در این ولایت مطلقه وارد شده است مرحوم نراقی در عوائد است، بعد ایشان امام خمینی هستند، (پیداست که امام بر اساس عوائد پیش می رفته)
روایات
یکی از روایاتی که در باب ولایت مطلقه فقیه نقل شده روایتی هست که در فقه الرضا ص338 آمده است:
وروي أنه قال: منزلة الفقيه في هذا الوقت، كمنزلة الأنبياء في بني إسرائيل.
سند این روایت دنیایی از بحث را دارد، ولی سخن در دلالتش مختصر هست.
دلالت روایت: وروي أنه قال: منزلة الفقيه في هذا الوقت، كمنزلة الأنبياء في بني إسرائيل.
گفته شده است که این روایت آنگاه دلالت بر ولایت مطلقه فقیه می کند که انبیاء بنی اسرائیل حاکم بوده باشند، روایت مرسله ای هست در مجمع البحرین (در کلمه سوس): کان فی بنی اسرائیل یسوسهم انبیائهم
این روایت می گوید که انبیاء بنی اسرائیل فقط مسئله گو نبودند بلکه حکومت هم داشتند اما این روایت مرسل هست، بنابراین به قدر متیقِن اکتفا می کنیم که همان تعلیم و تعلم هست، این مقدارش معلوم هست و مازادش معلوم نیست لذاست که این روایت بر فرض که سندش هم درست بشود دلالتش بر ولایت مطلقه فقیه محل کلام هست.
اما سنداً: در بین کتب حدیثی کمتر کتابی سراغ داریم که جار و جنجال در موردش به اندازه این کتاب باشد فقط 8 قول در رابطه با مولف این کتاب وجود دارد:
این کتاب خود امام رضاست.
تاریخچه این ادعا: این کتاب تا زمان علامه محمدتقی مجلسی (پدر) هیچ اثر و نشانه ای نداشته است، (کتب مجلسی عین الیقین، حق الیقین، حیات القلوب، حلیة المتقین)
علامه مجلسی می گوید در اصفهان شخصی به نام قاضی امیرحسین بود که سالها مجاور بیت الله الحرام بود، بعد از اینکه صفویه حاکم شدند آمد قاضی اصفهان شد و نوه دختری محقق کرکی هست و گفت من هدیه ای آوردم و این کتاب بود، در ابتدایش نوشته شده بود قال علی بن موسی، و با شواهد و قرائن برای من ثابت شده که این کتاب امام رضاست.(بحار ج1 ص 11) پسر هم به تقویت این نظر پرداخته، و بعد علمای بزرگی طرفدار این نظر شدند، مانند صاحب ریاض، شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق، فیض کاشانی در مفاتیح الشرایع، سیدمحمد مجاهد صاحب مفاتیح الاصول
اما این نظریه طرفدار پیدا نکرد، چون اولا این چطور کتابی هست که امام جواد و امام هادی و … خبر نداشتند؟ محدثینی چون فضل بن شاذان، ابراهیم بن هاشم و … خبر نداشتند؟ و قرن دهم یک مرتبه پیدا شده؟ اگر بگویند تقیه بود جواب می دهیم که بر بزرگترش تقیه نکردند چه برسد به این کتاب.
ثانیاً ادبیات این کتاب ادبیات اهل بیت نیست، در جایی اروی یا نروی عن بعض العلما ، در حالی که ادبیات اهل بیت این از که خودشان حرف می زنند و از فقها روایت نمی کنند ولی در کتاب این تعابیر آمده، ثالثا فتاوای شاذ در این کتاب هست، مثلا معوذتین جزء قرآن نیست. بنابراین اصل مطلب این است که اول این کتاب گفته شده قال علی بن موسی هست و این اسم حتما امام رضاست؟ به چه دلیل می گویید؟ تشابه اسمی بسیار زیاد هست.
این کتاب ، کتاب الشرایع پدر شیخ صدوق هست.
شهید ثانی این نظر را دارد.
صاحب فصول احتمال داده که این کتاب مجعول و منسوب الی الامام رضاست.
این کتاب ، کتاب المنقبة امام حسن عسکری هست.
ابن شهرآشوب چنین نظری دارد.
مولَّف بعض اولاد ائمه است به امر امام رضا
وحید بهبهانی این نظر را دارد.
از مولَّفات بعض اصحاب الائمه یا امام رضاست.
سید محسن اعرجی
التوقف
این کتاب ، کتاب التکلیف محمدبن علی شلمغانی هست.
شلمغانی کتابی داشته به نام التکلیف و این کتاب در همه خانه های شیعه بود، بعد از اینکه منحرف شد و مورد لعن امام زمان قرار گرفت، امام زمان به استثنای دو مورد فرمود عمل کنید.
او رابط حسین بن روح نوبختی نائب امام زمان بوده، 5 سال که حسین بن روح در زندان بسر برد شلمغانی خود را نائب خواند و توقیع لعن برای او صادر شد.
استاد: در پایان آنچه به عنوان نظر قطعی بدون شک هست این است:
این کتاب بر فرض که کتاب امام رضا باشد کل آن مراسیل است و هیچ سندی در آن ذکر نشده است، تا جایی که شیخ حر عاملی در وسائل یک روایت از این کتاب نقل نکرده است.
ثانیا اینکه بگوییم کل کتاب مجعول است ثابت شده نیست، این هم که بگوییم همه اش صحیح است درست نیست بنابراین حداکثر این است که این کتاب حدیثی مرسل مانند سایر کتب هست مانند کتاب عوالی اللئالی .
بهترین کتابی که در باب فقه الرضا تحقیق کرده کتاب الفقه المنسوب لامام الرضا موسسه آل البیت است، یا خاتمه المستدرک فائده الثانیه، و دو کتاب دیگر ، کتاب سید حسن صدر و یکی هم کتاب خوانساری.
بنابراین برای اثبات ولایت مطلقه فقیه نمی توانیم به این کتاب استناد کنیم.
جلسه بعد اللهم ارحم خلفایی را بحث می کنیم.