درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1402/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت الامام

جلسه شصت و دوم فقه 15 بهمن 1402

امام علی: إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیما تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ.

هرگاه نفس او در انجام وظایفی که از آن ناخشنود است سرکشی کند او نیز نفس خود را از آنچه دوست دارد محروم می کند(این معاتبه هست)

(عرفا می گویند برای تهذیب نفس 4 مرحله هست، مرحله اول مشارطه هست، اینکه با خودش شرط کند که گناهی نکند، مرحله دوم مراقبه است، مواظب هست که در مجلس گناه ننشیند و اگر گناهی می شود بحث را عوض کند یا ترک کند، مرحله سوم محاسبه هست، اینکه گناهی کرده یا نه، و مرحله چهارم معاتبه است ، اگر گناه کردی مثلا تا یک هفته باید فلان عبادت را انجام بدهی)

 

سخن همچنان پیرامون امام معصوم و نائب خاصش هست، گفته شد در اینجا دو بحث است: بحث استقلال در تصرف و بحث اذن از او.

استقلال بیان شد و الان روایات اذن را می خوانیم که در مسائلی که عمومی است و اذن برای آن می خواهد باید از امام معصوم اجازه گرفت.

چند روایت در جلسه قبل بیان شد و ادامه را هم امروز میخوانیم که اجازه لازم هست، چون اصل عدم لزوم الاجازه هست و مردم آزاد هستند اگر بخواهیم بگوییم اجازه لازم هست دلیل می خواهد.

از جمله ادله زنی که شوهرش گم شده، ابتدا تفحص می کنند اگر پیدا نشد سراغ امام می روند و امام 4 سال مهلت می دهد تا بگردند و پیدایش کنند و اگر پیدا نشد امام با اختیاری که دارد طلاقش می دهد و او 4 ماه و ده روز عده نگه می دارد و اگر در این مدت پیدا شد هنوز شوهرش است و اگر پیدا نشد و زن ازدواج کرد همسر دیگری می شود.

وسائل ج20 ص 506 ح 2: (روایت مضمره است که مانند روایت مرسله است مگر اینکه مضمِر یا مرسِل معتبر باشد مانند سماعه و زراره که به اینها اعتماد می شود و اینها از غیر معصوم سوال نمی کنند)

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ(اهوازی، معمولا روایاتش از زرعه بواسطه برادرش هست) عَنِ اَلْحَسَنِ‌(برادر بزرگ حسین بن سعید) عَنْ زُرْعَةَ‌(بن محمد حضرمی، ثقه، واقفی) عَنْ سَمَاعَةَ‌(بن مهران) قَالَ‌: سَأَلْتُهُ (از امام کاظم) عَنِ اَلْمَفْقُودِ فَقَالَ إِنْ عَلِمَتْ أَنَّهُ فِي أَرْضٍ فَهِيَ مُنْتَظِرَةٌ لَهُ أَبَداً حَتَّى يَأْتِيَهَا مَوْتُهُ أَوْ يَأْتِيَهَا طَلاَقٌ(اگر میدانند کجاست و زن منتظرش هست تا وقتی که مرد نمرده یا زن را طلاق نداده این مرد همسر اوست و زن نمی تواند ازدواج کند) وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَيْنَ هُوَ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ لَمْ يَأْتِهَا مِنْهُ كِتَابٌ وَ لاَ خَبَرٌ فَإِنَّهَا تَأْتِي اَلْإِمَامَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَيَأْمُرُهَا أَنْ تَنْتَظِرَ أَرْبَعَ سِنِينَ فَيُطْلَبُ فِي اَلْأَرْضِ فَإِنْ لَمْ يُوجَدْ لَهُ خَبَرٌ حَتَّى تَمْضِيَ اَلْأَرْبَعُ سِنِينَ أَمَرَهَا أَنْ تَعْتَدَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً ثُمَّ تَحِلُّ لِلْأَزْوَاجِ فَإِنْ قَدِمَ زَوْجُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِي عِدَّتُهَا فَلَيْسَ لَهُ عَلَيْهَا رَجْعَةٌ وَ إِنْ قَدِمَ وَ هِيَ فِي عِدَّتِهَا أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَهُوَ أَمْلَكُ بِرَجْعَتِهَا.(اگر در طول این عده آمد می تواند به زن رجوع کند)

این روایت را برای این خواندیم: فانها تأتی الامام… تحلّ للازواج، اگر بعد از آن مدت پیدا نشد به امام رجوع می کنند و این از مسائل عمومی است و حکومت تعیین می کند و اذن امام لازم است و ایشان در این عرصه گره گشاست.

در اینجا امام معصوم مراد هست و در بعضی از نسخ والی آمده، در بعضی دیگر سلطان هست ولی قدر متیقن امام معصوم هست منتها صاحب جواهر گفته امام مبسوط الید اما اگر مبسوط الید نبود بسته به پذیرش ولایت فقیه دارد.

دو روایت دیگر در باب خمس و انفال هست که صحبت از امام معصوم و اذن امام معصوم مطرح است.

وسائل ج 9 ص 519 ح 1:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(بن عیسی الاشعری ثقه) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ(بزنطی، ثقه) عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ‌ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ‌، فَقِيلَ لَهُ فَمَا كَانَ لِلَّهِ فَلِمَنْ هُوَ(سهم خدا را به چه کسی بدهیم) فَقَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌، وَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ فَهُوَ لِلْإِمَامِ فَقِيلَ لَهُ أَ فَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ صِنْفٌ مِنَ اَلْأَصْنَافِ أَكْثَرَ وَ صِنْفٌ أَقَلَّ مَا يُصْنَعُ بِهِ قَالَ ذَاكَ إِلَى اَلْإِمَامِ(اگر لله بیشتر بود، للرسول کمتر بود تصمیم دست امام است) أَ رَأَيْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ كَيْفَ يَصْنَعُ أَ لَيْسَ إِنَّمَا كَانَ يُعْطِي عَلَى مَا يَرَى كَذَلِكَ اَلْإِمَامُ‌. (اجازه این پول بدست امام است و معلوم می شود در این عرصه اجازه لازم هست)

بنابراین از این روایت استفاده می شود که خمس را بدون حساب و کتاب نمی شود صرف کرد. حتی فتوای امام خمینی این است که خمس را کسی حق ندارد بی اجازه به فقرا بدهد چون اختیارش با امام معصوم است و در زمان غیبت اختیارش با ولی فقیه است.

روایت دیگر این عرصه ابواب الانفال هست.

ج9 ص 523 ح 1:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌(شیخ کلینی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌(ثقه) عَنْ أَبِيهِ‌(ثقه) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(ثقه از اصحاب اجماع) عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِيِّ‌(امامی ثقه، کان بینه و بین آل اعین نَبوَةٌ (میانشان شکراب بود) و او را متهم کردند که لعب به شطرنج دارد که به این تهمت اعتنایی نیست) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: اَلْأَنْفَالُ مَا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لاَ رِكَابٍ(انفال چیزی است که با جنگ بدست نیامده) أَوْ قَوْمٌ صَالَحُوا أَوْ قَوْمٌ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ وَ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ (هر جای خرابی که صاحب ندارد) وَ بُطُونُ اَلْأَوْدِيَةِ(بیابان) فَهُوَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌، وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ‌.

شاهد ما : وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ‌، از جاهایی که باید از امام معصوم اجازه گرفت.

روایت دیگر روایت باب ایلاء:

وسائل ج22 ص 353 ح1:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ(از مشایخ کلینی و ثقه) عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ(بصری، نجاشی گفته مضطرب الحدیث و المذهب و توثیق نکرده اما آقای خویی در معجم توثیقش کرده و گفتند برخی از احادیثش شناخته شده و مورد تایید است و برخی مورد تایید نیست. استاد: در این تعابیر(مضطرب الحدیث، حدیثه یعرف و ینکر) که برای او آمده باید موردش را نگاه کرد گاهی قرینه دارد که حدیثه یعرف و ینکر که او انسان غیرموثقی بوده و الا صرف این تعابیر به تنهایی قدح بحساب نمی آید) عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ‌(وشّاع ، کوفی، ثقه) عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ‌(ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: فِي اَلْمُؤْلِي إِذَا أَبَى أَنْ يُطَلِّقَ (کسی زنش را ایلاء کرد ولی طلاق نداد) قَالَ كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ يَجْعَلُ لَهُ حَظِيرَةً مِنْ قَصَبٍ وَ يَجْعَلُهُ‌ فِيهَا وَ يَمْنَعُهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ حَتَّى يُطَلِّقَ‌(حضرت زندانی از نی داشت و او را حبس کرد و آب غذا به او نداد تا زنش را طلاق بدهد) .

این هم از مواردی هست که اذن امام را لازم دارد، پس در مورد معصوم نباید تردید کرد که استقلال در تصرف دارد و کارهایی که مردم به حکومت رجوع می کنند را باید اذن امام را هم بگیرند.

در جلسه بعد در مورد ولایت مطلقه بحث می کنیم که آیا فقیه در زمان غیبت همان اختیارات معصوم را دارد یا ندارد.