درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خارج بیع/ معاطات/ تنبیه هشتم

تنبیه هشتم: تلفظ غلط صیغه معامله را معاطاتی می کند

آیا صیغه ملحونه در حکم معاطات است یا در حکم معاطات نیست؟ چند مطلب دارد

مطلب اول- معامله گاه به صورت لفظی و منضبط صورت می پذیرد؛ یعنی در لفظ عربیت و ماضویت و دیگر قیود لفظی را رعایت می کند بعت و اشتریت می گوید. تردیدی نیست در این صورت معامله صحیح واقع می شود

مطلب دوم- معامله معاطات و به صورت قبض العینین است انشاء لفظی ندارد مانند خرید نان از نانوایی که نه مشتری چیزی می گوید و نه فروشنده، فقط پول را می دهد و نان را می گیرد. در این صورت نیز سخنی نیست عقد فعلی است و صحیح است.

مطلب سوم- معامله را لفظ غیر صحیح واقع می کند در این صورت دو مبنی وجود دارد.

مبنای اول: مطلق الفظ در معامله را کافی بدانیم فرق نمی کند لفظ صحیح یا غیر صحیح باشد. بخاطر اینکه اگر اجماع در مساله نبود اصلا لفظ را لازم نمی دانستیم ولی چون اجماع هست برای تخلص از عمل بر خلاف اجماع می گوییم ملطق لفظ کافی است شیخ در گذشته این مطلب را فرمودند که بعید نیست مطلق لفظ کافی است.

كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌3، ص: 106

الأمر الثامن لا إشكال في تحقّق المعاطاة المصطلحة التي هي معركة الآراء بين الخاصّة و العامّة‌ بما إذا تحقّق إنشاء التمليك أو الإباحة بالفعل، و هو قبض العينين.

أمّا إذا حصل بالقول الغير الجامع لشرائط اللزوم: فإن قلنا بعدم اشتراط اللزوم بشي‌ءٍ زائد على الإنشاء اللفظي كما قوّيناه سابقاً بناءً على التخلّص بذلك عن اتّفاقهم على توقّف العقود اللازمة على اللفظ فلا إشكال في صيرورة المعاملة بذلك عقداً لازماً.

و إن قلنا بمقالة المشهور من اعتبار أُمور زائدة على اللفظ، فهل يرجع ذلك الإنشاء القولي إلى حكم المعاطاة مطلقاً، أو بشرط تحقّق قبض العين معه، أو لا يتحقّق به مطلقاً؟

بده بستان یا تقابض گاه انشاء معامله می شود و گاه بده بستان بعد وفا به انشاء است بنابراین دو مطلب است سخن در وجه اول است که انشاء با بده بستان است. اما در صورتی که بده بستان وفا به انشاء باشد با تعم بیان می کند. پس اشکال ندارد عقد لفظی تمام است و نیز اشکال ندارد با قبض عینین انشاء شود.

در گذشته عبارتی شیخ انصاری در اوائل معاطات داشتند« نعم الاکتفاء فی اللزوم بمطلق الانشاء القولی غیر بعید».

قوله« و ان قلنا» اگر مقام نظریه مشهور را بپذیریم و بگوییم مطلق الفظ قبول نیست بلکه لفظ دارای شرایط باشد مثلا باید یعت بگوید و باید ایجاب مقدم بر قبول شود یعنی اول بایع بگوید بعت بعد از آن مشتری اشتریت بگوید. بین ایجاب و قبول مولات نیز باید رعایت باشد اگر مولات نباشد صحیح نیست. مشهور در عقد این موارد را قید می کند قیود دیگر را نیز اضافه می کنند. شیخ انصاری می فرماید اگر مبنای مشهور را قائل شویم در صورتی که بایع بجای بعت، بهت بگوید. آیا با عبارت غلط معاطات محقق می شود؟ سه قول دارد، صاحب جواهر و سید محمد مجاهد و مرحوم نراقی می گویند معاطات ملطقا تحقق پیدا می کند.

کلمات علما:

ظاهر کلام غیر واحد من مشایخنا المعاصرین الاول، یعنی با عبارت غلط معاطات محقق می شود. در مناهل می فرماید: اذا کان ایجاب البیع و قبوله بغیر العربیة من الفاظ الفارسیة و غیرها فلا اشکال حینئذ فی صحة البیع و افادته اباحة التصرف و نقل الملک بناءاً علی افادة المعاطاة ذالک لظهور عدم القائل بالفصل بین الامرین و لفحوی ما دل علی افادة المعاطاة او عمومه للملک؛ در معاطات هیچ لفظی نیست بده بستان حاصل است ولی در اینجا لفظ غلط است چگونه معاطات حاصل نشود چون در هر صورت لفظی وجود دارد. جواهر الکلام: لکن قد عرفت سابقا ان قصد التملیک العقدی غیر مشخص مع فرض تحقق البیع بالمعاطات التی منها الصیغة الملحونة. با صیغه ملحونه معاطات محقق می شود.

قول دوم: معاطات به صورت مشروط محقق می شود یعنی مشروط به تحقق قبض عین از بایع اما اگر لفظ غلط بدون قبض باشد معاطات محقق نمی شود.

قول سوم: معاطات واقع نشده است خواه قبض شده یا قبض نشده باشد.

قبل از نقد و بررسی اقول

در عقد ملحون واقع شده، گاه قبض و اقباض به قصد وفای به عقد تحقق پیدا می کند مثلا با لفظ غلط عقد واقع شده و به آن لفظ غلط وفا کرده است پول را با کلا جابجا کردند این محل بحث است اما اگر با قبض و اقباض معاطات را محقق کند و بده بستان را انشاء تلقی کند و گویا لفظ ملحون نبوده و ان را فراموش کرده است این محل بحث نیست

كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌3، ص: 106

نعم، إذا حصل إنشاء آخر بالقبض المتحقّق بعده تحقّق المعاطاة، فالإنشاء القولي السابق كالعدم، لا عبرة به و لا بوقوع القبض بعده خالياً عن قصد الإنشاء، بل بانياً على كونه حقّا لازماً لكونه من آثار الإنشاء القولي السابق، نظير القبض في العقد الجامع للشرائط.

نقد بررسی اقوال

شک نیست معامله لفظی و فعلی واقع می شود اما ملحون واقع می شود یا نه؟ این سئوال مطرح می شود هویت معاطات چیست؟

هویت معاطات یک قرار داد است که قرار داده گاه لفظی است که عقد لفظی است و گاه این قرار داد عملی است که عقد عملی می شود. هویت معاطات عبارت از بده بستان عملی در مقابل بده بستان لفظی؛ حال با عقد ملحون در صدد تحقق عقد لفظی یا عملی هستید؟ فرض هم این عقد لفظی آن عقد لفظی نیست و با قبض و اقباض قصد انشاء نشده است. با مبنای لزوم شرایط در عقد صحیح ما قصد لم یقع چون آنچه شارع شرط کرده نبوده است و ما وقع لم یقصد بنابراین عقد محلون را ملحق به معاطات بکینم اول الکلام است. اما اینکه سید مجاهد و صاحب جواهر مسلم گرفته اند بخاطر بده بستان بعدی است ولی بده بستانی ملاک است که با آن قصد انشاء نشده باشد. بده بستانی که با قصد انشاء شده معاطات حساب می شود. در اینجا یکطرف عقد ملحون و بده بستانی که با آن قصد انشائ نشده است.