درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ اختیارات و ولایت مطلقه فقیه/ اختیارات حکومتی ولی فقیه

 

اختیارات حکومتی معصوم ولی فقیه

معنای ولایت مطلقه فقیه آن است تمام اختیارات حکومتی معصوم را ولی فقیه دارد. این اختیارات حکومتی که ولی فقیه دارد چیست؟

اختیار اجرای حدود الهی

اولین اختیار حکومتی که بالاتفاق معصوم دارد اجرای حدود الهی مانند حد قتل و سرقت و زنا و دیگر حدود الهی، امام معصوم می تواند آن را اجرا کند. حتی کسانی که در زمان غیبت کبری بر این باور هستند که نمی توان حدود الهی را اجرا کرد -از قدما و متاخرین کسانی بودند- نسبت به امام معصوم تصریح می کنند «یجوز له اجراء الحدود» یعنی همه نوع حد را می تواند اجرا کند. از حد قتل و شلاق و زندان و تبعید آن.

ان قلت: ولایت فقیه سبب هتک روحانیت و دین می شود به این دلیل حکومت همه اینها را دارد یعنی قوه قضائیه دارد بخشی از قوه قضائیه محکومیت محکومان است. می گویند قداست روحانیت را از بین می برد بهتر است حکومت در دست دیگران باشد حکم زندان و تعبید را آنها بدهد

قلت: روایاتی که می خوانیم پاسخ آنها نیز است

امام علی اجرای حد اجرای رجم می کردند این را منافی با قداست دین نمی داند. نه روایت داریم که شخصی در محضر پیامیر چهار مرتبه اعتراف به گناه کرد پیامبر دستور رجم او را دادند. پیامبر اجرای حدود الهی را منافی را قداست دین نمی دانست بلکه تحکیم قداست دین و پاکی جامعه با اجرای حدود الهی است

وسائل الشيعة؛ ج‌28، ص: 12

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع حَدٌّ يُقَامُ فِي الْأَرْضِ أَزْكَى فِيهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ أَيَّامِهَا.[1]

سند روایت

همه رجال سند ثقه هستند منتهی سدیر صیرفی اعدام شد. تندی هایی داشت که امام صادق علیه السلام نمی پسندید فرمود« سدیر عصیدة بکل لون» به هر رنگی در می آید یعنی هر صدایی که در حمایت از اهل بیت بلند می شود از آن حمایت می کند و توجه نمی کند از چه کسی این صدا بلند می شود.

دلالت روایت

اجرای حدود تنها قداست شکن نیست بلکه قداست آفرین و جامعه را پاک می کند. روایات فراوانی داریم که از اختیارات معصوم اجرای حدود است.

طایفه اولی: اقامة الحدود الی من الیه الحکم

هر کس قانونا و شرعا حاکم است اجرای حدود را هم او باید به عهده بگیرد

وسائل الشيعة؛ ج‌28، ص: 49

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ يُقِيمُ الْحُدُودَ السُّلْطَانُ أَوِ الْقَاضِي فَقَالَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ إِلَى مَنْ إِلَيْهِ الْحُكْمُ.[2]

سند روایت

سلیمان بن داود منقری ثقه است. حفص بن غیاث، عامی المذهب بوده و لکن له کتاب معتمد، شیخ طوسی در عده نام او را در زمره کسانی می برد که طایفه به روایات او عمل کرده اند.

دلالت روایت

امام می فرماید اقامه حدود به عهده کسی که حکم به دست او است یعنی امام معصوم. معتقد هستیم الی من الیه الحکم عام است شامل امام معصوم و نائب او می شود. از این روایات نیز می توان استفاده کرد ولی فقیه من الیه الحکم است.

مرسله شیخ مفید

وسائل الشيعة؛ ج‌28، ص: 49

مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ قَالَ: فَأَمَّا إِقَامَةُ الْحُدُودِ فَهُوَ إِلَى سُلْطَانِ الْإِسْلَامِ الْمَنْصُوبِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ وَ هُمْ أَئِمَّةُ الْهُدَى مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ مَنْ نَصَبُوهُ لِذَلِكَ مِنَ الْأُمَرَاءِ وَ الْحُكَّامِ وَ قَدْ فَوَّضُوا النَّظَرَ فِيهِ إِلَى فُقَهَاءِ شِيعَتِهِمْ مَعَ الْإِمْكَانِ.[3]

سند روایت

به این روایت مرسله گفته می شود از این جهت که قدما مقید بودند متن فتوایی آنها متن روایات باشد.

دلالت روایت

اهل بیت علیهم السلام اجرای حدود را به فقهای شیعه در صورت امکان تفویض کرده اند.

طایفه دوم: باب انه لا یعفو عن الحدود التی لله الا الامام

از حدودی که حق الله امام معصوم می تواند عفو کند و از حدودی که با اقرار ثابت شده می تواند عفو کند اما حدودی کف با بینه ثابت شده چنین نیست. «و انّ من عفی عن حقه فان لیس له الرجوع». نحوه استدلال می شود اگر با اقرار ثابت شود امام می تواند عفو کند؟ به این بیان معنای عفو ملازمه دارد با اینکه حق ثابت شده باشد و اگر ثابت نشده باشد عفو معنی ندارد پس عفو ملازمه با اثبات دارد یعنی وقتی امام می تواند عفو کند نیز می تواند اجرای حد بکند این ملازمه دارد

وسائل الشيعة؛ ج‌28، ص: 40

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا يُعْفَى عَنِ الْحُدُودِ الَّتِي لِلَّهِ دُونَ الْإِمَامِ فَأَمَّا مَا كَانَ مِنْ حَقِّ النَّاسِ فِي حَدٍّ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يُعْفَى عَنْهُ دُونَ الْإِمَامِ.[4]

سند روایت

عدة ای که در سند کافی هستند ثقه یا حداقل یک ثقه در بین آنها است. سهل بن زیاد در مجموع ثقه است. تحویل السند شده است. جمیعا یعنی ابراهیم بن هاشم و سهل بن زیاد از حسن بن محبوب روایت. ابن رئاب، علی بن رئاب است و از سران شیعه است و برادر او یمان بن رئاب از سران خوارج است سالی سه روز آشتی می کردندو به بحث می گذشت و دوباره قهر می کردند. ضریس بن عبدالملک بن اعین، خیّرٌ ثقة فاضلٌ.

دلالت روایت

حدودی که برای خد باشد فقط امام معصوم می تواند بگذرد اما حدی که برای مردم است غیر امام می تواند عفو کند. مثلا شکایت از کسی بکند که تهمت زده در صورت اثبات قاضی می تواند حکم هشتاد ضربه شلاق را بدهد اگر گذشت کرد دیگر کیفری نمی شود و هشتاد ضربه شلاق را نمی زنند. روشن است کلمه عفو ملازمه دارد اثبات آن به دست امام است که عفو به او واگذار می شود.

وسائل الشيعة؛ ج‌28، ص: 41

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِينَ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَقَرَّ بِالسَّرِقَةِ فَقَالَ لَهُ أَ تَقْرَأُ شَيْئاً مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ سُورَةَ الْبَقَرَةِ قَالَ قَدْ وَهَبْتُ يَدَكَ لِسُورَةِ الْبَقَرَةِ قَالَ فَقَالَ الْأَشْعَثُ أَ تُعَطِّلُ حَدّاً مِنْ حُدُودِ اللَّهِ فَقَالَ وَ مَا يُدْرِيكَ مَا هَذَا إِذَا قَامَتِ الْبَيِّنَةُ فَلَيْسَ لِلْإِمَامِ أَنْ يَعْفُوَ وَ إِذَا أَقَرَّ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فَذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ شَاءَ عَفَا وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ.[5]

سند روایت

سند شیخ طوسی به محمد بن احمد بن یحیی صحیح است تنها اینکه محمد بن احمد بن یحیی از ضعفا نقل می کند و اسامی آنها در رجال مشخص است. کتابی دارد به نوادر که مستثنیات نوادر معروف است

دلالت روایت

امام علی حد سارق را به سوره بقره بخشید. اشعث اعتراض کرد که حدود الهی را تعطیل می کند اشعث شخصیت خبیثی بود او خوارج را در جنگ صفین راه انداخت دختر او امام حسن را به شهادت رساند و پسر او محمد رئیس شهربانی عبید الله بن زیاد بود. امام می فرماید اگر شخص اقرار علیه خو بکند اجرای حد و عفو آن بر عهده امام معصوم است.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص12، أبواب مقدمات الحدود وأحكامها العامة، باب1، ح2، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص49، أبواب مقدمات الحدود وأحكامها العامة، باب28، ح1، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص49، أبواب مقدمات الحدود وأحكامها العامة، باب28، ح2، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص40، أبواب مقدمات الحدود وأحكامها العامة، باب18، ح1، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص41، أبواب مقدمات الحدود وأحكامها العامة، باب18، ح3، ط آل البيت.