درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ نقش زمان و مکان در استنباط/ زمان و مکان در زکات

 

وسائل الشيعة؛ ج‌9، ص: 77

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْهُمَا جَمِيعاً ع قَالا وَضَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْخَيْلِ الْعِتَاقِ الرَّاعِيَةِ فِي كُلِّ فَرَسٍ فِي كُلِّ عَامٍ دِينَارَيْنِ وَ جَعَلَ عَلَى الْبَرَاذِينِ دِينَاراً.[1]

سند روایت

حریز بن عبد الله سجستانی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. روایت را از امام باقر و از امام صادق علیهما السلام نقل کردند.

دلالت روایت

امام علی علیه السلام بر خیل عتاق راعیه که در بیابان می چرند برای هر اسبی در سال دو دینار زکات قرار داد. عتاق جمع العتیق و هو الکریم من کل شئ، و الخیار من کل شئ، و فرسٌ ای رایع ای معجب بحسنه؛ به چیز ارزشمند از کالایی عتاق گفته می شود. یعنی اسب ارزشمند. عتق به معنای اسب عربی الاصل هو الذی ابواه عربیان کریمان. اسب نجیب که اصالت دارد و از پدر و مادر عربی متولد شده است. براذین یعنی قاطر سالی یک دینار زکات داده شود. البرذون بکسر الباء خلاف العتیق هو الدابة معروف.

گفته شده این همان زکات واجب است. لکن این از اختیارت حاکم مسلمین است و لازم نیست هرچه حاکم می فرماید از زکات واجب باشد مانند مالیات هایی که حاکم دستور می داد و می دهد برای اداره کشور تعیین می شود( زمان امام راحل) اگر همه زکات و خمس واجب را می داند به خصوص ارباح مکاسب تمام نیازها تامین می شود مثلا اگر بازار تهران خمس خود را بدهد به تنهایی می تواند تمام نیازهای تهران را تامین می کند و حال که همه خمس نمی دهد با روشی که در تمام دنیا انجام می دهد و آن با مالیات کشور اداره می شود ذخایر را نگه می دارند برای پیشرفت کشور. امام علی علیه السلام در این روایت از اختیارت حکومتی استفاده کرده اند اسب های اصیل دو دینار و قاطر یک دینار زکات است پس از روایت استفاده نمی شودآنچه زکات دارد فقط غلات اربع و انعام ثلاث و نقدین نیست.

وسائل الشيعة؛ ج‌9، ص: 78

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع هَلْ فِي الْبِغَالِ شَيْ‌ءٌ فَقَالَ لَا- فَقُلْتُ فَكَيْفَ صَارَ عَلَى الْخَيْلِ وَ لَمْ يَصِرْ عَلَى الْبِغَالِ- فَقَالَ لِأَنَّ الْبِغَالَ لَا تَلْقَحُ وَ الْخَيْلَ الْإِنَاثَ يُنْتَجْنَ وَ لَيْسَ عَلَى الْخَيْلِ الذُّكُورِ شَيْ‌ءٌ- قَالَ فَمَا فِي الْحَمِيرِ قَالَ لَيْسَ فِيهَا شَيْ‌ءٌ- قَالَ قُلْتُ: هَلْ عَلَى الْفَرَسِ أَوِ الْبَعِيرِ يَكُونُ لِلرَّجُلِ يَرْكَبُهُمَا شَيْ‌ءٌ- فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَى مَا يُعْلَفُ شَيْ‌ءٌ- إِنَّمَا الصَّدَقَةُ عَلَى السَّائِمَةِ الْمُرْسَلَةِ فِي مَرْجِهَا عَامَهَا الَّذِي يَقْتَنِيهَا فِيهِ الرَّجُلُ- فَأَمَّا مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ فِيهِ شَيْ‌ءٌ.[2]

سند روایت

یعنی علی بن ابراهیم از پدر خود از حماد از حریز از زراره نقل می کند.

دلالت روایت

سئوال می کند چطور امام علی علیه السلام زکات را بر اسب واجب دانست اما بر قاطر زکات تعیین نکردند. امام صادق علیه السلام پاسخ دادند چون قاطر حامل نمی شود ولی اسب ماده کره اسب بدنیا می آورد، بر اسب نر زکاتی نیست. راوی سئوال می کند الاغ زکات دارد؟ امام علیه السلام پاسخ می دهند زکات ندارد. راوی سئوال می کند بر اسب و شتری که مرکب شخص است زکات واجب است؟ امام پاسخ دادند بر اسب معلوفه زکات نیست بلکه زکات بر اسب بیابانی است. معلوم می شود اسب و بعیر سائمه زکات دارد اما بعیر معلوفه زکات ندارد. زکات بر انعام واجب شد اما اسب از آنها نیست و امام علیه السلام دراین روایت می فرماید زکات دارد.

طایفه چهارم- وجوب زکات بطور کلی در حبوب

روایاتی که به طور کلی در حبوب زکات است. حبوب یعنی گندم و جو و دخن( ارزن) و عدس و ماش زکات واجب است

وسائل الشيعة؛ ج‌9، ص: 61

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ فِي حَدِيثٍ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ ع كَتَبَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ- الزَّكَاةُ عَلَى كُلِّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ- قَالَ وَ كَتَبَ عَبْدُ اللَّهِ وَ رَوَى غَيْرُ هَذَا الرَّجُلِ- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْحُبُوبِ فَقَالَ وَ مَا هِيَ- فَقَالَ السِّمْسِمُ وَ الْأَرُزُّ وَ الدُّخْنُ- وَ كُلُّ هَذَا غَلَّةٌ كَالْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ- فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْحُبُوبِ كُلِّهَا زَكَاةٌ- وَ رُوِيَ أَيْضاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ- كُلُّ مَا دَخَلَ الْقَفِيزَ- فَهُوَ يَجْرِي مَجْرَى الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ- قَالَ فَأَخْبِرْنِي جُعِلْتُ فِدَاكَ هَلْ عَلَى هَذَا الْأَرُزِّ- وَ مَا أَشْبَهَهُ مِنَ الْحُبُوبِ الْحِمَّصِ وَ الْعَدَسِ زَكَاةٌ- فَوَقَّعَ ع صَدَقُوا الزَّكَاةُ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ كِيلَ[3]

سند روایت

عباس بن معروف قمی ثقه است.

دلالت روایت

زکات بر هر چیزی که با پیمانه فروخته می شود. راوی از معنای حبوب سئوال می کند امام جواب می دهد بعنی گنجد و برنج و دُخن مثلا به معنای ارزن؛ امام فرمودند فی الحبوب کلها زکات یعنی زکات فقط بر گندم وجو نیست

امام در همه کالاهایی که از زمین می روید و با کیل و پیمانه می فروشند زکات است.

وجوه جمع روایات

معروفترین وجه جمع را شیخ حر عاملی گفته اند. در غیر از غلات اربع زکات مستحب است عنوان باب فتوای شیخ حر عاملی است.«بَابُ اسْتِحْبَابِ الزَّكَاةِ فِيمَا سِوَى الْغَلَّاتِ الْأَرْبَعِ مِنَ الْحُبُوبِ الَّتِي تُكَالُ وَ عَدَمِ وُجُوبِهَا فِي مَا عَدَا الْأَرْبَعَ وَ تَسَاوِي الْجَمِيعِ فِي الشَّرَائِطِ»

آیا این جمع شیخ حر عاملی جمع عرفی یا جمع تبرعی است؟ پاسخ: الجمع مهما امکن اولی من الطرح از مسلمات است ولی کدام جمع است جمع عرفی مقبول یا جمع تبرعی که شاهدی از روایات بر آن نیست؟ برخی گفته اند جمع تبرعی است یعنی همان لسانی که وجوب زکات در گندم و جو و تمر و زبیب گفته با همان لسان زکات را بر برنج و کنجد و ارزن گفته نمی شود در گندم و مانند آن واجب و در برنج و مانند مستحب دانست پس این جمع عرفی مقبول نیست.

یلاحظ علیه

جمع عرفی مقبول است چون رحجان الفعل در هر دو است در یکی منع فعل از ترک است لذا وجوب می شود و در دیگری منع از ترک نیست استحباب می شود اینکه در نه مورد واجب است چون مشهور است ولی در این موارد مشهور نیست. اگر جمع پذیرفته نشود حمل بر تقیه مطرح می شود و به نقش زمان و مکان رجوع می شود یعنی در مقطعی نیاز مردم گندم است و در مقطعی برنج مورد نیاز است.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص77، أبواب ما تجب فيه الزكاة، باب16، ح1، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص78، أبواب ما تجب فيه الزكاة، باب16، ح3، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص61، أبواب ما تجب فيه الزكاة، باب9، ح1، ط آل البيت.