1400/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ نقش زمان و مکان در استنباط/ زمان و مکان در فرار از وبا و مسایقات و رنگ کردن مو
یکی از کلیدهای فقه معاصر برای گشودن مشکل، عبارت از توجه به نقش زمان و مکان در استنباط و اجتهاد است. این کلید بسیار مهمی است که امام راحل توجه به این کلید دادند. گفتیم این نقش در حوزه احکام نیست چون حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه، بلکه نقش در موضوع است یعنی می گوید این موضوع منفعت محلله مقصوده ندارد فحرام بیعه و شرائه و یا آن است که منفعت محلله مقصوده دارد فیجوز بیعه و شرائه. امام راحل در عرصه تغییر موضوعات این حکم را دارد نه در عرصه احکام، امام راحل معتقد است حدود لا یتغیر هستند قرآن تصریح می کند ﴿الزانی و الزانیه فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة﴾ احکام اختصاص به آن زمان و صد اسلام ندارد. امام راحل تصریح می کنند اگر موضوع تغییر کند حکم نیز تغییر می کند.
مروری به آنچه گذشت
تا کنون سه نمونه از تغییر را مطرح کردیم
مورد اول- الفرار من الوبا کالفرار من الزحف، موضوع نگهبانی بخاطر ترس از وبا نگهبانی را رها کرده بودند پیامبر فرمودندالفرار من الوبا کالفرار من الزحف اما اگر جایی چنین نباشد الفرار من الوبا کالفرار من الزحف نیست.
مورد دوم- مساله مسابقات( سَبَق و سَبق) آیا مسابقه فقط در اسب دوانی و تیراندازی است؟ اگر مسابقه در مقدمات اسب دوانی باشد مانند مسابقه دو که سبب توانمند شدن بدن می شود.
مورد سوم- لحم ذبیحه در حج و منی سه روز بیشتر جایز نیست نگهدارد. امام این حکم را در روزی بیان کرد وضع اقتصادی مسلمانان خوب نبود لذا برای اینکه همه مسلمانان از گوشت ذبیحه حج استفاده کنند این حکم را فرمودند
مورد چهارم- مساله لحم حمار
در جنگ خیبر وضعیتی برای مسلمانان پیش آمد که گوشت حمار را می خوردند پیامبر خوردن آن را منع کرد چون حمار مرکب بود و با کشتن حمار کمبود مرکب پیدا می کردند پس معلوم می شود آن منع از ذبح حمار اهلی بخاطر موضوع خاص بوده است بخاطر اینکه جوری نشود مرکب کمبود شود این را شیخ حر عاملی در باب تحت این عنوان آورده است«باب کراهة لحوم الحمر الاهلیة»، گوشت حمار غیر اهلی کراهت ندارد. گوشت حمار اهلی مکروه است اما پیامبر گوشت آن را در جنگ خیبر منع کرد
وسائل الشيعة؛ ج24، ص: 117
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ أَكْلِ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ- فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ أَكْلِهَا يَوْمَ خَيْبَرَ- وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَكْلِهَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ- لِأَنَّهَا كَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ- وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ.[1]
الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج6، ص: 245
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ أَكْلِ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْهَا وَ عَنْ أَكْلِهَا يَوْمَ خَيْبَرَ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَكْلِهَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِأَنَّهَا كَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقُرْآنِ.[2]
سند روایت قابل اخذ و گرفتنی است. علی بن ابراهیم روشن است. پدر او ابراهیم بن هاشم از محمد بن ابی عمیر از مشایخ ثقات است. عمر بن اذینه از ثقات است.
دلالت روایت
از خوردن گوشت الاغ سئوال کردند. امام علیه السلام فرمودند پیامبر در جنگ خیبر از خوردن گوشت حمار اهلی نهی کردند؛ وجهی که امام در نهی پیامبر می فرماید نقش زمان و مکان است که محل بحث است. اینکه پیامبر در جنگ خیبر نهی کردند چون وسیله حمل بار و مرکب مردم بوده است. الحمولة بالفتح، ما یحمل علیه من بعیر او فرس او بلغ او حمار؛ حیوانی که نقش باربری دارد مانند شتر اسب و قاطر و حمار است. حرام های بالاصالة آنچه در قرآن ذکر شده است.«
الأنعام ، الجزء 8، الصفحة: 147، الآية: 145
﴿إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[3]
النحل ، الجزء 14، الصفحة: 280، الآية: 115
﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[4]
شاهد در روایت این است پس معلوم می شود می توان در مقطعی به صورت محدود چیزی حرام بشود؛ دائما حرام نشود.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج6، ص: 246
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ لُحُومِ الْخَيْلِ فَقَالَ لَا تَأْكُلْ إِلَّا أَنْ تُصِيبَكَ ضَرُورَةٌ وَ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ فَقَالَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ مَنَعَ أَكْلَهَا.[5]
وسائل الشيعة؛ ج24، ص: 118
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ لُحُومِ الْخَيْلِ فَقَالَ لَا تُؤْكَلُ- إِلَّا أَنْ تُصِيبَكَ ضَرُورَةٌ- وَ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ- قَالَ وَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ مَنَعَ أَكْلَهَا.[6]
سند روایت کافی
کلینی از محمد بن یحیی نقل می کند. در وسایل ابان را ابان بن تغلب در سند نوشته ولی مشکل آن، ابان بن تغلب در حیات امام صادق علیه السلام از دنیا رفت در سال 141 ه، علی بن حکم ، ابان بن تغلب را درک نکرده است. علی بن حکم ثقه است. ابان بن تغلب مرد بزرگی ولی علی بن حکم را درک نکرده است؛ پس ابان در سند ابام بن عثمان احمر و از اصحاب اجماع است. ناسخ وقتی خواسته بنویسد ابان بن عثمان کان من القادسیة بجای الناووسیه، ناووسیه- ناووسیه از فرقه های منحرف هستند- را نوشت لذا علامه حلی می فرماید به تنهایی به روایت او اعتماد نمی کند. بنابراین هر چه داریم روایت علی بن حکم از ابان بن عثمان است. اگر بپذیریم ابان بن عثمان از اصحاب اجماع است«عمن اخبره» ضرر نمی زند و اعتبار روایت بر مسند می نشید و اگر از اصحاب اجماع ندانیم مشهور نیز همین است روایت معتبره می شود. پس ابان خواه ابن تغلب یا بن عثمان باشد روایت معتبره می شود
دلالت روایت
از امام صادق علیه السلام از گوشت اسب سئوال می کند امام می فرماید از گوشت آن نخور مگر ضرورتی پیش بیاید و نیز از گوشت الاغ های اهلی نخورد. در کتاب امام علی علیه السلام امام علی فرموده گوشت الاغ های اهلی را نخورد. « انه منع» با کراهت سازگار است با ممنوعیت مقطعی پیامبر نیز سازگار است.
شهبه ای که در اینجا مطرح می شود آیا غیر حاکم می تواند این کار را بکند؟ یعنی کسی ولایت بر مردم نداشته باشد مانند کدخدا و بخشدار و فرماندار که اختیار ولایی ندارد اگر این مورد را از اختیار ولایی بدانیم از بحث نقش زمان و مکان خارج می شود یعنی اگر بگوییم نقش زمان و مکان در اجتهاد اثر دارد هر کس می تواند بگوید در چنین شرایطی گوشت الاغ حرام است اختصاص به ولی فقیه نخواهد داشت. عناوین نباید خلط شود یک مرتبه تاثیر زمان و مکان را در هر استنباطی داریم خروجی آن محدود به ولی فقیه بنابر قبول نظریه ولایت فقیه نخواهد بود اما کسانی که ولایت فقیه را قبول ندارد بگویند این حکم اختصاصی پیامبر و امامان است ولی نسبت به ولی فقیه دلیل می خواهد اما با پذیرش ولی فقیه می گوییم بالجمله فکل ما للنبی و الائمه من جهة الولایة علی الناس فهو للولی من بعدهم(تعبیر امام راحل است) پس اگر سخن در اخیتارات ولی فقیه باشد از بحث نقش زمان ومکان خارج می شود
چند عنوان داریم هر کدام حساب خاص خودش را دارد یکی احکام ثانویه دیگری احکام ولائیه است این دو عنوان زیر مجموعه عنوان زمان و مکان قرار نمی گیرند. موضوعی که در اینجا است احتمال دارد زیر مجموعه احکام ثانویه یا زیر مجموعه احکام ولائیه است و این طور نیست تاثیر گذار در اجتهاد و استنباط داشته باشد که هر مجتهدی بتواند فتوا بدهد
مورد پنجم- رنگ کردن مو
در نهج البلاغه نقل شده که مساله رنگ کردن موها را پیامبر واجب کرده و فرمود مسلمانان موهای خود را رنگ کنند و مانند یهودی ها نشوید
نهج البلاغه کلمات قصار 18
نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص471
وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ فَقَالَ ع إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَار[7]
پیامبر فرمودند موها را رنگ کنید خود را شبیه یهود نسازید. معنای این روایت دو صورت دارد، صورت اول: مسلمانان موهای خود را خضاب کنند تا پیری آنها نماینگر نباشد. صورت دوم: اگر خصاب نکردید به رنگ یهودی ها می شود.
امام علی می فرماید کلام پیامبر در شرایطی بود که مسلمان کم بودند اما الان که تعداد مسلمانان زیاد و نظام اسلام استوار شد هر کس مختار است که می خواهد خضاب کند یا خضاب کند.
استنباط از این روایت بخاطر شرایط زمانه پیامبر می فرماید خضاب کند تا معلوم شود پیامبر پیرو دارد امام علی می فرماید مسلمانان کم بودند وبرای مناور پیامبر را رسول الله با خضاب کردن فرمودن. نقش زمان و مکان از این روایت استفاده میشود و چون اسلام گسترش پیدا کرده این حکم دیگر نیست.
امام راحل برای ساقط کردن رژیم شاه فرمودند پول برق و آب را ندهند از روز بعد پیروزی انقلاب ضامن است اگر پول آب و برق را ندهد و فرمودند سرباز ها از پادگان ها فرار کنند و بعد پیروزی انقلاب دستور دادند سربازها به پادگان برگردند
این می تواند به عنوان موید باشد چون از جهت سند است روایت را سید رضی نقل کرده است و سند آن مرسل است. نهج البلاغه نیازی به سند آنچنانی ندارد چون متن نهج البلاغه غیر از امام علی علیه السلام صادر نمی شود اما از جهت بررسی فقهی مسند نیست گرچه قبل از سید رضی این روایت نقل شده اما نیز مسند نیست.