درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق کودک/ حقوق الحمل/

خلاصه جلسه گذشته

حقوق الحمل در کلمات پیامبر و اهل بیت بیان شده است و بعد از گذشت قرن ها دیگران به مقوله حقوق کودک رسیدند. یکی از حقوق حمل وصیت بود. حمل می تواند وصی قرار بگیرد و وصیت تملیکیه به او بشود. دومین بحث ارث الحمل است آیا حمل وارث می شود؟ آیا حمل موروث می شود؟ تردیدی نیست که به شرط زنده متولد شدن حمل وارث و موروث می شود. عبارات و اقوال را خواندیم. به کتاب و سنت به آن استدلال می شود. قوله تعالی« یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین.... ولابویه لکل منها السدس مما ترک ان کان لها ولد» اطلاق اولادکم در آیه شریفه اولاد موجود و ولدی که در شکم مادر را شامل می شود و به حکم مولود است البته شرط آن به دلیل روایات زنده متولد بشود اگر مرده متولد بشود نه وارث و نه موروث می شود.

اما از نصوص اگر روایات را متواتر ندانیم لا اقل متسفیض هستند. عمده روایات در ابواب میراث الاخنثی و ما اشبهه وارد شده است. در باب هفت یازده روایت مورد استشهاد است.

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَبِي ع إِذَا تَحَرَّكَ الْمَوْلُودُ تَحَرُّكاً بَيِّناً فَإِنَّهُ يَرِثُ وَ يُورَثُ فَإِنَّهُ رُبَّمَا كَانَ أَخْرَسَ.[1]

از این روایت تعبیر به صحیحه شده است. سند روایت را بررسی خواهیم کرد

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَأَلَ الْحَكَمُ بْنُ عُتَيْبَةَ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الصَّبِيِّ يَسْقُطُ مِنْ أُمِّهِ غَيْرَ مُسْتَهِلٍّ أَ يُوَرَّثُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَأَعَادَ عَلَيْهِ فَقَالَ إِذَا تَحَرَّكَ تَحَرُّكاً بَيِّناً وَرِثَ فَإِنَّهُ رُبَّمَا كَانَ أَخْرَسَ.[2]

سند روایت

سند شیخ طوسی به حریز صحیح است حریز بن عبدالله سجستانی. فضیل بن یسار از اجلاء است.

دلالت روایت

بچه متولد می شود اما گریه نمی کند آیا ارث می برد و یا مورث واقع می شود؟ امام علیه السلام از پاسخ دادن اعراض می کند روای دوباره سئوال می کند. امام بعد از آن پاسخ می دهند اگر تحرک آشکاری داشته باشد ارث می برد.

روایت قبل که روایت هفت باب است روایت صحیح نیست. چون مراد از«عنه» حسن بن محمد بن سماعه که از ارکان واقفیه است لذا روایت موثقه می شود و صحیحه نیست. صفوان بن یحیی از مشایخ الاجازه است.

صحیحه و حسنه ربعی

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الْمَنْفُوسِ إِذَا تَحَرَّكَ وَرِثَ أَنَّهُ رُبَّمَا كَانَ أَخْرَسَ.[3]

سند روایت

عنه یعنی علی بن ابراهیم عن ابیه و محمد بن اسماعیل، محمد بن اسماعیل از مشایخ بلاواسطه کامل الزیارات که توثیق عام دارند. جمعیا یعنی ابراهیم بن هاشم و فضل بن شاذان مجموعا از محمد بن ابی عمیر روایت می کنند. ربعی بن عبدالله، ثقة صحب الفضیل بن یسار و اکثر عنه و کان خصیصا به- از نزدیکان فضیل بن یسار بود- اصل روایت در کتاب کافی است جلد 7 ص 156 روایت 6

عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي السِّقْطِ إِذَا سَقَطَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ فَتَحَرَّكَ تَحَرُّكاً بَيِّناً يَرِثُ وَ يُورَثُ فَإِنَّهُ رُبَّمَا كَانَ أَخْرَسَ.[4]

سند روایت به طوری که کتاب کافی نقل کرده است غیر از سندی که شیخ حر در وسایل نقل کرده است. که مشکل تنها در ویرایش است یک سند ابراهیم بن هاشم و فضل بن شاذان از ابن ابی عمیر روایت می کنند. بنابراین روایت دو سند دارد. دلالت روایت روشن است. شهید اول در دروس می فرماید: الحمل و ارثه ممنوع الا ان ینفصل حیا فلو سقط میتا لم یرث لقوله علیه السلام السقط لایرث و لا یورث.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي السِّقْطِ إِذَا سَقَطَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ فَتَحَرَّكَ تَحَرُّكاً بَيِّناً يَرِثُ وَ يُورَثُ فَإِنَّهُ رُبَّمَا كَانَ أَخْرَسَ.[5]

روایت بخاطر ابراهیم بن هاشم حسنه می گویند چون توثیق صریح ندارد. البته ابراهیم بن هاشم نیازی به توثیق ندارد چون شیخ القمیین بوده لذا اگر به دو روایت صحیحه گفته شود اشکالی ندارد. با این روایات باید حکم به وارث و موروث بودن حمل بدهیم

روایات مقابل

روایاتی می گوید اگر بچه استهلال داشت و فریاد بزد ارث او مسلم است و اگر استهلال نداشت ارث نمی برد. الاستهلال ولادة الصبی حیا لیرث سمی ذالک استهلالا للصوت الحاصل عند ولادته. روایات می گوید فقط استهلال موجب ارث بری می شود و اگر استهلال نبود ارث نمی برد.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يُصَلَّى عَلَى الْمَنْفُوسِ- وَ هُوَ الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يَسْتَهِلَّ وَ لَمْ يَصِحْ- وَ لَمْ يُوَرَّثْ مِنَ الدِّيَةِ وَ لَا مِنْ غَيْرِهَا- فَإِذَا اسْتَهَلَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ وَ وَرِّثْهُ.[6]

سند روایت

سند شیخ طوسی به محمد بن ابی عمیر صحیح است. عبدالله بن سنان کان خازنا للمنصور و الهادی و المهدی و الرشید، در توثیق او خلافی نیست اما در توثیق محمد بن سنان اختلاف است برخی موثق و برخی غیر موثق دانسته اند.

دلالت روایت

بر بچه ای که مرده متولد شود نماز خوانده نمی شود. اگر استهلال داشت بر او نماز بخوان و ارث می برد.

البته خواهیم گفت که استهلال طریقیت دارد و یک راهی برای احراز کردن زنده بودن مولود شود و اگر از راه دیگر متوجه شدند مولود زنده است ارث می برد پس اثبات شئ نفی ما عاده نمی کند.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ يَعْنِي ابْنَ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ فِي مِيرَاثِ الْمَنْفُوسِ مِنَ الدِّيَةِ قَالَ لَا يَرِثُ شَيْئاً حَتَّى يَصِيحَ وَ يُسْمَعَ صَوْتُهُ.[7]

سند روایت

گفته اند موثق عبدالله بن سنان است. حُمید بن زیاد از متعصبین واقفیه است و شیخ او حسن بن محمد بن سماعه است.محمد بن زیاد ابن ابی عمیر است. در کتاب کافی عن ابی عبدالله علیه السلام را ذکر را کرده است اما در وسائل چاپ جدید عن ابی عبدالله را نیاورده است.

دلالت روایت

امام علیه السلام مولود ارث نمی برد مگر اینکه صدای داشته باشد و شنیده شود در این روایت روی شنیدن صدای مولود نظر است

مرسله ابن عون

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ عَوْنٍ عَنْ بَعْضِهِمْ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْمَنْفُوسَ لَا يَرِثُ مِنَ الدِّيَةِ شَيْئاً حَتَّى يَسْتَهِلَّ وَ يُسْمَعَ صَوْتُهُ.[8]

سند روایت

برخی در محمد بن عیسی بن عبید و یونس بن عبدالرحمن هر دو ثقه اند اما در صحت روایت محمد بن عیسی بن عبید از یونس شبهه کرده اند. بسیاری از بزرگان شبهه قمیین را وارد ندانسته اند. ابن عون شناخته نشده است. دلالت روایت روشن.

در این روایات روی صیاح و استهلال تکیه کرده اند. صاحب ریاض می فرماید: اطبق الاصحاب علی ترکها و العمل بالعمل بالاخبار السابقة المصرحة بالاکتفاء بالحرکة معللة بانه ربما کان اخرس و لعله لقوة ورود هذا الاخبار مورد الغالب.

چند احتمال در جمع این روایات گفته شده و به نظر ما بهترین وجه جمع است اینکه استهلال طریقیت دارد و موضوعیت ندارد یعنی ارث بردن مولد بازنده بوده آن است اما صاحب ریاض گفته به روایت دسته اول عمل می کنیم و این روایات را عمل نمی کنیم. چه بسا این استهلال وارد مورد غالب است یعنی غالب بچه هایی که نشان داده می شود زنده اند با استهلال است البته وارد مورد غالب مفهوم ندارد

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص304، أبواب میراث الخنثی و ما اشبه، باب7، ح7، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص304، أبواب میراث الخنثی و ما اشبه، باب7، ح8، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص302، أبواب میراث الخنثی و مااشیه، باب7، ح3، ط آل البيت.
[4] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج7، ص155.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص303، أبواب میراث الخنثی و ما اشبهه، باب7، ح4، ط آل البيت.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص303، أبواب میراث الخنثی وما اشبهه، باب7، ح5، ط آل البيت.
[7] . وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص302، أبواب میراث الخنثی وما اشبهه، باب7، ح1، ط آل البيت.
[8] . وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص302، أبواب میراث الخنثی وما اشبهه، باب7، ح2، ط آل البيت.