درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق کودک/ حقوق الحمل/

حقوق کودک از نگاه فقه از این جهت قابل توجه است در زمانی که در این عرصه ها بشریت وارد نشده بود اسلام عنایت ویژه به این حقوق داشته است.

حقوق الحمل

اولین حق: وصیت

اولین حق از حقوق کودک حق الحمل است. حمل انسان است و احترام یک انسان را دارد و همان حسابی که برای انسان مولود بیست و سی و چهل ساله داریم برای حمل باید داشته باشیم.

از جمله حقوق مساله وصیت است. شکی نیست انسان حق وصیت دارد به هرکس که خواهد را دارد. درباره حق وصیت برای حمل دو قول وجود دارد، مالکیه می گویند: یجوز الوصیة للحمل الموجود و الحمل الذی سیوجد. شیعه این نظریه را ندارد و نیز حنفیه و حنبلیه و شافعیه این نظر را ندارد می گویند تجوز الوصیة للحمل الموجود، اما به حملی که ده سال دیگر موجود می شود وصیت برای او جایز نیست یعنی مثلا وصیت کند خانه را به حمل که ده سال دیگر حامل به آن می شود.

بزرگان فقهای شیعه نیز این نظر را قائل هستند شیخ طوسی در مبسوط(ج4 ص12) می فرماید: تجوز الوصیة للحمل والوصیة به اذا کان مخلوقا حین الوصیة و خرج میتا و متی خرج حیا لم تصح الوصیة. یعنی آنچه موصی به آن وصیت کرده از آن حمل و مربوط حمل نخواهد شد بلکه مربوط به موصی می شود مانند دیگر اموال موصی می باشد. ابن ادریس در سرائر و یحیی بن سعید حلی در الجامع للشرایع- پسر عموی محقق- این قول را قائلندهمچنین محقق حلی در شرایع نیز همین نظر را دارد. (جواهر ج28 ص 385) و تصح الوصیه للحمل الموجود و لو وضعته میتا بطلت الوصیة. علامه در قواعد و شهیدین در لمه و شرح آن و در مسالک ج6 ص 236 این قول را قائل شده اند.

حق وصیت برای حمل را همه ادله عمومات وصیت جواز وصیت به حمل را ثابت می کند. سوره بقره آیه 180

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ﴿180﴾[1]

« الوصیة للوالدین و القربین» از مصادیق بارز اقربین حمل است. اقربین شامل افرادی که به دنیا آمده اند و هم حمل و بچه ای که در رحم مادر است.

﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن﴾ ﴿وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ﴿12﴾[2]

این اطلاق وصیت به حمل را شامل می شود

ان قلت: اطلاق این آیه 12 سوره نساء به آیه180 سوره بقره قید می خورد. این آیه می گوید« من بعد وصیة توصون بها او دین»، « من بعد وصیة یوصی بها او دین» در حالی که آیه سوره بقره می فرماید« للوالدین و القربین» یعنی حملی که مصداق اقربین باشد یعنی نوه باشد جایز است اما اگر نوه نباشد مثلا شخصی با شهیدی دوست باشد این شهید هنگام شهادت همسر شهید بچه ای را حامل بود دوست شهید برای حمل دوست شهید خود وصیت کند این ادله شامل این نحوه وصت نمی شود چون سلمنا ادله عموم داشته باشد و شامل حمل شود مقصود اقربین است یعنی نوه یا برادرزاده یا خواهر زاده باشد که اقربین به آن صدق کند.

قلت: اولاً، دو آیه مثبتین هستند، نمی توانند رابطه مطلق و مقید داشته باشند به عبارت دیگر مثبتین قابل حمل مطلق بر مقید نیستند مثلا بگوید اکرم العلماء و بعد از آن بگوید اکرم المتقین لذا در این مثال علما و متقین را اکرام می کند. ثانیاً، و جواب دیگر این قید غالبی است مانند آیه و ربابئکم الاتی فی حجورکم، ربیبه اگر فی حجورکم هم نباشد احکام مربوط به خودش را دارد ولی غالب ربیبه ها همراه مادر هستند. در نتیجه وقتی قید غالبی شد وصیت وقتی برای اقربین جایز باشد برای غیر اقربین نیز جایز خواهد بود مانند مثال فوق.

ان قلت: وصیت تملیکیه عقد است، نیاز به ایجاب و قبول دارد، موصی وصیت می کند خانه بعد از مرگ برای وصی باشد وصی می گوید قبول کردم، اما حمل نمی تواند طرف عقد باشد قبول بگوید. به عبارت حمل مانند دیوار است همچنانکه دیوار امکان قبول ندارد حمل نیز امکان قبول ندارد

قلت: صحیح است که وصیت تملیکیه عقد است و محتاج به ایجاب و قبول است اما قبول شرط تحقق عقد نیست بلکه شرط تملک موصی له است لمناسبة الحکم و الموضوع پس اینکه حمل کالجدار است در این که مالک نمی شود و اگر مالم هم شود با اشراف ولی است و بعد از تولد ولی از طرف او قبول را می گوید.

بنابراین عمومات وصیت در قرآن شامل وصیت به حمل می شود.

ادله روایی وصیت به حمل

از روایات باب 32 کتاب وصایا حدیث 1 و باب 15 حدیث 1، در این باب انبوه روایت است که مانند این آیات اطلاق دارند مانند صحیحه ابی ولاد می فرماید: سالته عن المیت یوصی للوارث بشئ قال نعم او قال جائز له. للوارث اطلاق دارد. صحیحه برید عجلی و صحیحه محمد بن مسلم باب 32ح1 باب 15 حدیث1. صاحب جواهر می فرماید: و تصح الوصیة للحمل الموجود حال الوصیة و ان لم تکن حلته الحیاة، یعنی حتی قبل چهار ماه وصیت به حمل جایز است. صاحب جواهر به نقل از حدائق می فرماید للعموم ما دل جوازها. حدائق الناضرة(ج 22 ص 551)

شروط وصیت به حمل

وصیت به حمل سه شرط دارد

شرط اول- وجود الحمل عند الوصیة، در زمان حاضر با سنوگرافی حتی قبل از ولوج روح معلوم می شود که زن حامل است یا حامل نیست. در این شرط هیچ اختلافی نیست و اجماع درباره آن است چنانکه علامه و در تذکره ادعای اجماع کرده و می فرماید ادله دال بر صحت چه کتاب و چه سنت انصراف به حمل موجود دارد. اما معدوم اهلیت و قابلیت وصیت را ندارد. شیعه و اکثر اهل سنت که قائل به جواز وصیت حمل شده دلیل آن انصراف به موجود دارد.

شرط دوم- علم بوجود حمل در حال وصیت داشته باشد یعنی کمتر از شش ماه قبل وصیت بدنبا آمده باشد تا معلوم شود زمان وصیت حمل موجود بوده

شرط سوم- حمل زنده بدنیا بیاید. اگر زنده بدینا بیاید کشف از صحت وصیت می کند اما اگر مرده بدنیا بیاید وصیت باطل بوده است و استقرار پیدا نکرده است

حق دوم- میراث الحمل

تردیدی نیست حمل مانند غیر حمل ارث می برد شیخ طوسی در مبسوط می فرماید: مبسوط ج 4/124 رجل مات و خلف امرءة حبلی فانّ الحمل یرث بلاخلاف. و در کتاب الخلاف نیز این مطلب را می فرماید. محقق در شرایع می فرماید: الحمل یرث بشرط انفاصاله حیاً و لو سقط میتا لم یکن له نصیب و لو مات بعد وجوده میتا کان له نصیبه لوارثه. ابن زهره در غنیه و این ادریس و در سرائر و یحیی بن سعید در جامع علامه در قواعد، و شهیدان در دروس و شرح لمعه، مقدس اردبیلی در مجمع الفائده البرهان، فاضل هندی در کشف اللثام(ج2 ص309)، فیض کاشانی در مفاتیح الشرایع(ج3 ص 316)، و بزرگان دیگر مانند صاحب ریاض و صاحب جواهر و مرحوم خوانساری در جامع المدارک و امام راحل در تحریر الوسیله قائل به جواز وصیت به حمل هستند.

 


[1] بقره/سوره2، آیه180.
[2] نساء/سوره4، آیه11-12.