درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق کودک/ ناقص بودن جنین/

خلاصه جلسه گذشته

اولین بحث فقه الاطفال مساله شکل گیری طفل است لذا تحدید نسل مطرح شد و نظر اسلام را گفتیم. دومین بحث مردن و سالم ماندن بچه در شکم مادر است و یا مردن حمل و سالم ماندن مادر است. اگر هنگام وضع حمل یا قبل از وضع حمل مادر بمیرد و بچه در شکم مادر با تحرکی که داشت نشان داد زنده است در این مساله اتفاقی فقها است باید شکم مادر را بشکافند و نفس محترمه را نجات بدهند. شیخ مفید در مقنعه می فرماید: فان ماتت امرئة و فی جوفها ولد حی یتحرک شق بطنها مما یلی جنبها الایسر، -اگر احتمال می دهند بچه در این سمت قرار دارد، روایت آن در فقه الرضا است که حمل شده در صورتی که احتمال بدهند بچه در سمت چپ قرار دارد اما اگر بچه در سمت راست باشد سمت راست را پاره می کنند- و اخرج الولد منه ثم خیط الموضع وغسّلت و کفنّت و حنّطت و دفنت بعد ذالک. گفتیم ادله عام و ادله خاص دلالت بر جوب حفظ نفس محترمه دارد.

ادله خاص روایات هستند

تقریبا همه ادله خاص در باب 46 احکام احتزار موجود است. باب حکم موت الحمل دون امه و بالعکس.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمَرْأَةِ تَمُوتُ وَ يَتَحَرَّكُ الْوَلَدُ فِي بَطْنِهَا أَ يُشَقُّ بَطْنُهَا وَ يُخْرَجُ الْوَلَدُ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ وَ يُخَاطُ بَطْنُهَا.[1]

سند روایت

عن بعض اصحابه روایت را مرسل می کند ولی مرسلات ابن ابی عمیر کالمسانید است لذا از مرسلات ابن ابی عمیر تعبیر به صحیحه می شود.

دلالت روایت

اینکه از امام علیه السلام روای سئوال می کند معلوم می شود در زمان معصوم فتوایی بوده است که حق شکافتن شکم مادر داده نمی شود. حنفیه و شافعیه و بعض مالکیه قائل به جواز اند. مشهور مالکیه شکافتن شکم مادر جایز نیست. حنفیه و شافعیه گفتند جایز است جانب ایسر یا مطلقا را می شکافند مانند نظر شیعه، خَرَقی یا خُرقی از فقهای حنابله می گوید: و المرئة اذا ماتت و فی بطنها یتحرک فلا تشتق بطنها و یستو علیه القوابل فیخرجنَّه. یعنی قابله ها تدبیر کنند و از مسیر معمولی بچه را خارج کنند. معنی یستو ان یدخلن القوابل ایدیهن فی فرجها فیخرجن الولد من مخرجه و المذهب انه لا یشق بطن المیة لاخراج ولدها مسلمة کانت او ذمیة. فتوای مالکیه در زمان امام صادق مورد حمایت دستگاه خلافت منصور بود روای می گوید در حالی که امام صادق علیه السلام در مسجد الحرام نشسته بود جارچی دستگاه جار می زند ایها الناس فقیهکم مالک بن انس؛ بنابراین سئوال از می شد زمینه دارد چون مالک بن انس اجازه نمی داد.

موثقه علی بن یقطین

وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ الْعَبْدَ الصَّالِحَ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَمُوتُ وَ وَلَدُهَا فِي بَطْنِهَا قَالَ يُشَقُّ بَطْنُهَا وَ يُخْرَجُ وَلَدُهَا.[2]

سند روایت

حُمید بن زیاد از مشایخ کلینی وافقی است و کان یتعصب فی الوقف. حسن بن محمد بن سماعه وافقی است. محمد بن ابی حمزه ثمالی، فرزند ثابت بن دینار است. علی بن یقطین چهره شاخص دستگاه هارون که به امر امام علیه السلام عمل می کرد.

دلالت روایت

علی بن یقیطن از امام کاظم علیه السلام سئوال می کند از زنی که می میرد و بچه او در شکم اوست امام فرمودند شکم مادر را می شکافند و بچه را در می آورند.

صحیحه علی بن یقیطن

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَمُوتُ وَ وَلَدُهَا فِي بَطْنِهَا يَتَحَرَّكُ قَالَ يُشَقُّ عَنِ الْوَلَدِ.[3]

احمد بن محمد بن عیسی است. دلالت روایت روشن است.

سند روایت زیر درست نیست ولی مضمون آن مانند دو روایت قبل است

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا مَاتَتِ الْمَرْأَةُ وَ فِي بَطْنِهَا وَلَدٌ يَتَحَرَّكُ شُقَّ بَطْنُهَا وَ يُخْرَجُ الْوَلَدُ وَ قَالَ فِي الْمَرْأَةِ يَمُوتُ فِي بَطْنِهَا الْوَلَدُ فَيُتَخَوَّفُ عَلَيْهَا قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يُدْخِلَ الرَّجُلُ يَدَهُ فَيُقَطِّعَهُ وَ يُخْرِجَه[4]

سند روایت

عده های کلینی سه گروه هستند یک گروه عده ای هستند که از احمد بن محمد بن خالد روایت می کنند. وهب بن وهب ابی البختری کان کذابا، قاضی دستگاه بنی العباس هم بوده است.

دلالت روایت

در نسخه ای« یشق بطنها» نقل شده است. امام می فرماید: قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يُدْخِلَ الرَّجُلُ يَدَهُ فَيُقَطِّعَهُ وَ يُخْرِجَه. اگر بچه در رحم زن بمیرد و ماندن او سبب مردن مادر شود باید جنین مرده را خارج کنند اگر به صورت سالم می توانند خارج کنند سالم خارج کنند و در غیر این صورت تکه تکه کنند و خارج می شود. روایت دیگر باب نیز دلالت دارد و به نظر می رسد برای فقیه کفایت می شود.

خصوصیت جانب ایسر

آیا جانب اسیر خصوصیتی دارد؟ در مقنعه جانب ایسر را را گفت، در نهایه و منتهی و نهایه الاحکام نیز جانب ایسر را گفته اند. خواستگاه جانب ایسر عبارت کتاب فقه الرضا است و شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج1 ص 160 عبارت فقه الرضا را ذکر کردند.

فِقْهُ الرِّضَا، ع وَ إِذَا مَاتَتِ المَرْأَةُ وَ هِيَ حَامِلَةٌ وَ وَلَدُهَا يَتَحَرَّكُ فِي بَطْنِهَا شُقَّ بَطْنُهَا مِنَ الْجَانِبِ الْأَيْسَرِ وَ أُخْرِجَ الْوَلَدُ وَ إِنْ مَاتَ الْوَلَدُ فِي جَوْفِهَا وَ لَمْ يَخْرُجْ أَدْخَلَ إِنْسَانٌ يَدَهُ فِي فَرْجِهَا وَ قَطَعَ الْوَلَدَ بِيَدِهِ وَ أَخْرَجَهُ‌[5]

وَ رُوِيَ: أَنَّهَا تُدْفَنُ مَعَ وَلَدِهَا إِذَا مَاتَ فِي بَطْنِهَا‌[6]

در باب مولف کتاب فقه الرضا هشت نظریه مطرح می باشد که مولف آن کیست اجمالا اینکه این کتاب فقهی امام رضا علیه السلام نیست بلکه بر اساس یکی از نظریه ها این کتاب فقهی پدر شیخ صدوق است که فقهاء عند عواز النصوص و وقتی نصی ر در موضوعی نمی یافتند به آن مراجعه می کردند. یکی می گوید مواردی را که شیخ صدوق قال ابی می گوید را بررسی کرده در کتاب فقه الرضا یافته است، لذا این شاهدی است براینکه فقه الرضا کتاب علی بن موسی بن بابویه، پدر شیخ صدوق است. آنچه در این کتاب است موافق با مذهب شیعه است مگر دو مساله یکی تحریم متعه است در حالی که مشهور شیعه متعه را حلال می دانند. اگر تنها این حدیث بود جای احتیاط نبود ولی باتوجه به فتوای شیخ مفید و شیخ طوسی به این حدیث فتوا داده اند می گوییم حتی الامکان اگر می توانند از جانب چپ بچه را بیرون بیاورند چنین کنند ولی اگر نشد یشق جانبها الایمن و بچه را سالم می آورند.

مساله بعدی برعکس است

مادر زنده بماند و ولد بمیرد در این مساله روشن است که تکلیف این است ولد مرده را از شکم مادر خارج می کنند. حکم مساله روشن است اما اینکه گفته شده بچه را در شکم مادر قطعه قطعه می کنند و از شکم مادر خارج می کنند برای زمانی بود که پزشکی پیشرفت نکرده بود در حالی الان پزشکی پیشرفت کرده که حداقل آن با عمل سزارین بچه مرده را از شکم ماذر خارج می کنند. شیخ مفید درمقنعه می فرماید:

در مقنعه ص 87 می فرماید: و ان مات الولد فی جوفها و هی حیة اَدخلت القابلة او من یقوم مقامها یدَها فی فرجها فاخرجت اولد منه فان لم یمکن اخراجه صحیحا قطعته و اخرجته قطعا و غسّل و کفّن و حنط ثم دفن. شیخ طوسی در در نهایه و خلاف فتوا داده و در مبسوط ادعای اجماع کرده است علامه در نهایه و تذکره فتوی داده و نیز محقق ثانی در جامع المقاصد و شهید ثانی در مسالک و سید محمد طباطبایی در مدارک که داماد شهید ثانی است و سید یزدی در عروه این فتوا را ذکر کرده اند و فقها همین فتوا را ذکر کرده اند

(مسألة 15): إذا مات الجنين في بطن الحامل و خيف عليها من بقائه وجب التوصّل إلى إخراجه بالأرفق فالأرفق و لو بتقطيعه قطعة قطعة، و يجب أن يكون المباشر النساء أو زوجها(1)، و مع عدمهما فالمحارم من الرجال فإن تعذّر فالأجانب حفظاً لنفسها المحترمة. و لو ماتت الحامل و كان الجنين حيّاً وجب إخراجه و لو بشقّ بطنها، فيشقّ جنبها الأيسر و يخرج الطفل، ثمَّ يخاط و تدفن، و لا فرق في ذلك بين رجاء حياة‌ الطفل بعد الإخراج و عدمه. و لو خيف مع حياتهما على كلّ منهما انتظر حتّى يقضى.[7]

(1)مرحوم صدر و میلانی و غیرهم حاشیه زده اند زوج بر دیگر زنان مقدم است.

ادله عقلی و شرعی دلالت می کند برای حفظ نفس محترمه زن در صورتی که زنان معتذر باشد می توان طبیب مرد آن را خارج کند. روایت ابی البختری نیز بر آن دلالت دارد« فقال فی المرئة یموت فی بطنها و علیها الولد فیتخوف علیها قال لا باس بان یدخل الرجل یده فیقطعه و یخرجه». فقه الرضا نیز این را دارد. لکن روایت ابی البختری با توجه عمل فقها به روایت او مانند شیخ مفید و شیخ طوسی ضعف سند آن با عمل اصحاب منجبر می شود. شهید ثانی در مسالکج1 ص105 می فرماید: هذا اذا تعذر اخراجه بدون القطع و یجب مراعاة الارفق فالارفق فی اخراجه کالعلاج و نوحه بموت الولد و یشترط العلم بموت الولد و یتولی ذالک النساء او الزوج ثم محارم الرجال ثم الاجانب و یباح هنا ما یباح للطبیب. اگر شهید ثانی جدا داشت اضافه می کرد و یحرم منه ما یحرم علی الطبیب یعنی طبیب به قدر ضرورت حق نظر دارد چون آمدن طبیب ضرورت است و الضرورات تتقدر بقدرها. اگر بدون تکه تکه کردن بچه را نمی شود خارج کرد اشکال ندارد اما اگر می توان بچه را سالم خارج کرد به جهت حفظ نفس محترمه مسلمان باید سالم خارج کنند. و اگر احتمال زنده بودن ولد داده بشود تکه تکه کردن او قتل نفس است.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص469-470، أبواب الاحتضار و مایناسبه، باب46، ح1، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص470، أبواب الاحتضار، باب46، ح2، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص471، أبواب الاحتضار، باب46، ح6، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص470، أبواب الاحتضار، باب46، ح3، ط آل البيت.
[5] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج2، ص140.
[6] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج2، ص140.
[7] العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص117.