درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقوق کودک/ اصل تکثیر اولاد/ حرمت تعقیم/وجوب تکثیر اولاد-ادله حرمت عزل

خلاصه جلسه گذشته

اقوال در خصوص حکم سقط جنین بیان شد. نظر مشهور بزرگان نیز از ادله حرمت سقط جنین نیز استفاده می شود. برای حامل و غیر آن اسقاط ما فی الرحم جایز نیست. یکی از ادله، ادله حرمت قتل نفس است، گفتیم در روز های اول بارداری که هنوز بچه شکل نگرفته است باسقط آن قتل صدق نمی کند بلکه صدق قتل بعد از آن که روح در جنین دمیده بشود. این دلیل عام است، با اثبات خاص عام اثبات نمی شود. دلیل دیگر ادله خاصه است که یکی ازآنها ابوعبیده خذاء بود

دلیل دوم: صحیحه رفاعه

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَشْتَرِي الْجَارِيَةَ فَرُبَّمَا احْتَبَسَ طَمْثُهَا مِنْ فَسَادِ دَمٍ أَوْ رِيحٍ فِي رَحِمٍ فَتُسْقَى دَوَاءً لِذَلِكَ فَتَطْمَثُ مِنْ يَوْمِهَا أَ فَيَجُوزُ لِي ذَلِكَ وَ أَنَا لَا أَدْرِي مِنْ حَبَلٍ هُوَ أَوْ غَيْرِهِ فَقَالَ لِي لَا تَفْعَلْ ذَلِكَ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ إِنَّمَا ارْتَفَعَ طَمْثُهَا مِنْهَا شَهْراً وَ لَوْ كَانَ ذَلِكَ مِنْ حَبَلٍ إِنَّمَا كَانَ نُطْفَةً كَنُطْفَةِ الرَّجُلِ الَّذِي يَعْزِلُ- فَقَالَ لِي إِنَّ النُّطْفَةَ إِذَا وَقَعَتْ فِي الرَّحِمِ تَصِيرُ إِلَى عَلَقَةٍ ثُمَّ إِلَى مُضْغَةٍ ثُمَّ إِلَى مَا شَاءَ‌ اللَّهُ وَ إِنَّ النُّطْفَةَ إِذَا وَقَعَتْ فِي غَيْرِ الرَّحِمِ لَمْ يُخْلَقْ مِنْهَا شَيْ‌ءٌ فَلَا تَسْقِهَا دَوَاءً إِذَا ارْتَفَعَ طَمْثُهَا شَهْراً وَ جَازَ وَقْتُهَا الَّذِي كَانَتْ تَطْمَثُ فِيهِ.[1]

سند روایت

صحیحه رفاعه بن موسی نخاس است. اصل روایت از کتاب کافی(ج3 ص 108) است، سند کلینی چنین است: ابن محبوب عن رِفاعه. کلینی از ابن محبوب نقل می کند در حالی که او را درک نکرده است کلینی در کافی نقل می کند عن ابن محبوب عن رفاعه در حالی که ابن محبوب را درک نکرده است و با توجه به سند قبل که چنین است: عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن رفاعه عن موسی النخاس، عده های کلینی را در جلسات گذشته توضیح دادیم. احمد بن محمد، بن عیسی شیخ القمیین وجههم الذی یلقی السلطان است. ابن محبوب، حسن بن محبوب است و رفاعه، بن موسی نخاس، روی عن ابی عبد الله و ابی الحسن کان ثقة فی حدیثه مسکونا فی روایته لا یعترض علیه بشی من الغمز کان حسن الطریقة؛ بنابراین سند قابل استناد است.

دلالت روایت

رفاعه به امام عرض می کند چه بسا کنیزی می خرم، ایام عادت، بخاطر فسادی که در خونش ایجاد شده یا بخاطر بادی که در رحم او پیچیده شده عادت نمی شود برای عادت شدن دواء می خورد به محض خوردن دواء عادت می شود آیا جایز است به او دواء بدهم و نمی دانم خونریزی خون حیض است یا خون روزهای اول بارداری است؟ امام علیه السلام چون احتمال دارد خون بخاطر بارداری است دواء به ندهد حتی اگر روزهای اول بارداری است. عرض کرد یک ماه از عادت شدن آن گذشته است و بر فرض این خون حاملگی باشد حداکثر خون روزهای اول است و مانند عزل است که مانند نطفه روزی اول است که مرد آن را عزل می کند. امام علیه السلام فرمودند: این با عزل فرق می کند چون خون علقه و مضغه با منی قیاس نمی شود چون منی عزل شده اصلا بچه از آن درست نمی شود برخلاف خون علقه و مضغه است نطفه ای که در رحم واقع می شود علقه و مضغه می شود. امام علیه السلام وقتی یک ماه از مدت زمان عادت او گذشت دواء به او ندهد. حرمت سقط جنین به خوبی از روایت استفاده می شود از زمان استقرار منی در رحم را شامل می شود پس این دلیل مطلوب ما است. صیغه نهی هم دلالت بر حرمت می کند. دلیل قبلی دلیل عام بود و سخن از صدق قتل نفس بود در حالی که تا چهار ماهگی نفس شکل نگرفته است ولی این روایت که از جهت سند معتبر از او بارداری را می گوید امام با صیغه نهی که دلالت بر حرمت می کند.

روایت قبل دلالت بر حکم وضعی دیه می کند اما دلالت بر حکم تکلیفی نمی کند.

دلیل سوم: موثقه اسحاق بن عمار

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ حُسَيْنٍ الرَّوَّاسِيِّ جَمِيعاً عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع الْمَرْأَةُ تَخَافُ الْحَبَلَ فَتَشْرَبُ الدَّوَاءَ فَتُلْقِي مَا فِي بَطْنِهَا قَالَ لَا فَقُلْتُ إِنَّمَا هُوَ نُطْفَةٌ فَقَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَا يُخْلَقُ نُطْفَةٌ.[2]

سند روایت

سند صدوق به حسین بن سعیدصحیح است. محمد بن ابی عمیر، جلالتش اظهر من الشمس است. محمد بن ابی حمزه ثمالی است و اسم پدر او ثابت بن دینار است ثقة فاضلٌ؛ در روایتی نقل شده ابو حمزه فی زمانه کسلمان فی زمانه و ذالک انه ادرک اربعة منا؛ امام سجاد و امام باقر و امام صادق و در زمان امام کاظم علیهم السلام از دینا رفت، سه تا فرزندان او شهید شدند. اسحاق بن عمار فطحی است.

دلالت روایت

زن می ترسد که آبستن شده باشد دواء را می خورد و جنین خود را سقط می کند. امام علیه السلام این کار را نکند. روای سئوال می کند هنوز علقه و مضغه نشده است؟ امام علیه السلام پاسخ فرمودند اولین چیزی آفریده می شود نطفه است. از این روایت به صورت صریح حرمت سقط جنین استفاده می شود. « لا» یعنی حق ندارد دوایی بخورد که جنین او سقط شود. فقلت در کلام روای محل سخن است که هنوز روح در جنین دمیده نشده است امام علیه السلام نیز سقط آن جایز نیست. در صورتی که زوجین هم راضی به سقط باشند جایز نیست. پس اطلاق حرمت حتی در صورتی که زوجین راضی به سقط باشند را شامل می شود.

روایات ثبوت دیه بر کسی که سقط جنین می کند

دسته دیگر از روایات هستند که می گوید هر کس جنین را سقط کند دیه جنین به عهده او است.

روایت حسین بن مهران

حدیث یک و حدیث سه، حدیث را می خوانیم که مضمون حدیث یک مانند مضمون حدیث سه است

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ لَوْ دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى امْرَأَةٍ وَ هِيَ حُبْلَى فَوَقَعَ عَلَيْهَا فَقَتَلَ مَا فِي بَطْنِهَا فَوَثَبَتْ عَلَيْهِ فَقَتَلَتْهُ قَالَ ذَهَبَ دَمُ اللِّصِّ هَدَراً وَ كَانَ دِيَةُ وَلَدِهَا عَلَى الْمَعْقُلَةِ.[3]

سند روایت

سند صحیح است. محمد بن الحسین بن ابی الخطاب است. ابی حمزه ثمالی است.

دلالت روایت

سئوال اگر مردی داخل بر زنی که حامل باشد و با او زنا کند و جنین داخل رحم او را بکشد، زن حامل در دفاع از خود زانی را بکشد، امام علیه السلام زن از خود دفاع کرده لذا خون جانی هدر رفته است و دیه جنین بر عهده عاقله جانی است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلِ بْنِ الْيَسَعِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ دَخَلَ عَلَيْهَا لِصٌّ وَ هِيَ حُبْلَى فَوَقَعَ عَلَيْهَا فَقَتَلَ مَا فِي بَطْنِهَا فَوَثَبَتِ الْمَرْأَةُ عَلَى اللِّصِّ فَقَتَلَتْهُ فَقَالَ أَمَّا الْمَرْأَةُ الَّتِي قَتَلَتْ فَلَيْسَ عَلَيْهَا شَيْ‌ءٌ وَ دِيَةُ سَخْلَتِهَا عَلَى عَصَبَةِ الْمَقْتُولِ السَّارِقِ.[4]

سند روایت

محمدبن سهل بن یسع توثیق ندارد، حسین بن مهران روی عن ابی الحسن، از امام رضا و امام کاظم علیهما السلام روایت کرده است کان واقفا ضعیف الیقین، این تعبیر نکوهش است. سند روایت سه بهتر از سند این روایت است

دلالت روایت

سخله مالم یتم من کل شئ است. دیه حمل کشته شده بر عهده عصبه(بستگان ابی مقتول) و عاقله مقتول است. در جلسات قصاص مفصل بحث کردیم در حقیقت عاقله یک بیمه خانوادگی است که بستگان مراقب باشد خویش آنها آدم نکشد و این تدبیر اسلام برای حفظ جانها است و خونی هدر نرود. از این روایت به خوبی استفاده می شود دیه بر عهده عاقله مقتول است. اطلاق ولد در کلام بر اعم از اول الحمل است.

نکته ای که در اینجا است که باید بحث شود اینکه آیا از حکم وضعی حرمت حکم تکلیفی استفاده می شود یا نمی شود؟ محل شاهد در اینجا دیه سقط جنین به عهده بستگان جانی می باشد.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص338، أبواب الحیض، باب33، ح1، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج29، ص25-26، أبواب القصاص فی النفس، باب7، ح1، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج29، ص403، أبواب العاقلة، باب13، ح3، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج29، ص402، أبواب العاقلة، باب13، ح1، ط آل البيت.