درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حقوق کودک

حقوق کودک

حقوق یکی از مباحث روز و بحث های فراوانی دارد، مباحث مهم و کلیدی حقوق کودک را مطرح خواهیم کرد

بحث اول: معنی طفل

بحث اول در حقوق کودک معنی طفل است به چه کسی طفل گفته می شود؟

در رابطه با مقاطع مختلف زندگی انسان واژهایی ذکر شده است ابتدا واژه های قرآنی و بعد از آن واژه های متداول در زبان عربی را نقل می کنیم.

در قرآن کریم طفل از ابتدای ولادت تا بلوغ است

﴿وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ﴾[1]

جنب شدن نشان بلوغ است قبل از جنب شدن قرآن تعبیر به طفل می کند.

حمل

اولین ایام طفل در شکم مادر حمل است. اول ایام الطفل فی بطن امه،

﴿وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا﴾[2]

جنین

وقتی روح در حمل میده می شود جنین گفته می شود و قبل از آن جنین نیست

﴿وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ﴾[3]

رضیع

مرحله بعد از تولید دوره شیر خوارگی را رضیع می گویند

﴿أُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ﴾[4]

غلام

برای اولین بار قبل از که سبیل ها سبزه می زند غلام گفته می شود

﴿وَ أَمَّا الْغُلاَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ﴾[5]

فتی

اول بلوغ را فتی گفته می شود، اول ما یشعر الغلام بالشهوة.

﴿تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ﴾[6]

شیخ

واژه شیخ به دوره آغاز پیری گفته می شود

﴿وَ هذَا بَعْلِي شَيْخاً﴾[7]

کتابی اخیرا چاپ شده بنام موسوعة الکلمه و اخواتها فی القرآن الکریم بیش از جلد است واژه های فوق را از جلد هفت این کتاب خواندم؛ ویژگی این کتاب نسبت به دیگر کتابها اضافه بر ذکر واژه های، هم خانوده های واژه را نیز ذکر می کند. ابتکاری که در این کتاب انجام شده است در دیگر کتاب های لغت نیست بعد از آن متن لغت را ذکر می کند.

معنای طفل در لغت

معنای طفل در لغت تفصیل بیشتری دارد از معنای آن در قرآن کریم. علامه مجلسی در جلد 60 صفحه 351 بحار الانوار مراحل را برای سنین آدم تا شصت سالگی ذکر کرده است. بحار الانوار از کتاب فقه اللغة ثعالبی نقل کرده است.

جنین: پیش از تولد چنین گفته می شود

ولید: بعد از تولد ولید گفته می شود

رضیع: دوره شیر خوارگی را رضع می گویند

فطیم: وقتی از شیر گرفته می شود فطیم می گویند. در سه مرحله انسان به استقلال می رسد. مرحله اول بعد از تولد وقتی ناف را می برند اتصال را قطع می کنند. مرحله دوم وقتی از شیر گرفته می شود فطام و فطیم یعنی از شیر گرفتگی است. مرحله سوم سن بلوغ است که در روانشناسی فطام روانی یعنی بچه به استقلال می رسد و دوست دارد دیگر به او بچه گفته نشود و مانند بزرگتر ها به او احترام شود. یکی از نشان های به استقلال رسیدن وقتی کسی او را ناراحت که بدل می گیرد و کدورت او طولانی می شود.

دارج: وقتی بچه چهار دست و پا راه می رود دارج می گویند

خماسی: وقتی قد طفل به پنج وجب رسید اسم آن خماسی است

مثغور: وقتی دندان بچگی طفل بریزد مثغور می گویند.

مثغر: وقتی دندان های جدید بروید مثغر می گویند

مترعرع: وقتی از سن ده سالگی بگذرد مترعرع است

یافع: وقتی نزدیک سن احتلام و مانند آن برسد یافع و مراهق گفته می شود به اسم عام غلام نیز گفته می شود

خرور: پس از احتلام خرور گفته می شود

شارخ: وقتی طراوت جوانی در او پیدا شود فتی و شارخ گفته می شود

مجتمع: وقتی به نهایت جوانی که سی سالگی است برسد مجتمع گفته می شود

شاب: از سن سی سالگی تا چهل سالگی شاب است

کهل: از چهل سالگی تا شصت و سه سالگی کهل گفته می شود

شیخ: از شصت و سه سالگی شیخ گفته می شود

مراحل انسان در زبان فارسی

در زبان فارسی سه مرحله بیان می کنند

کودکی: تا سن ده سالگی را کودکی می گویند

نوجوانی: از ده سالگی تا سن پانزده سالگی را نوجوانی می گویند

جوانی: از سن پانزده سالگی به بعد را جوانی می گویند

طفل در قرآن

در قرآن دو مرحله بیان شده است یکی طفولیت و کودکی و مرحله دیگر جوانی و بلوغ است.

﴿وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ﴾[8]

یعنی تا وقتی که به سن بلوغ نرسیده اند اطفال هستند.

بخشی از مباحث مروبوط به حقوق اطفال مربوط به ازدواج و صفات زوجین و خلوت و آمیزش هستند این مباحث ربطی به موضوع بحث حقوق اطفال ندارد این موضوعات اخلاقی اند در مقدمات نکاح وسایل الشیعه و حلیة المتقین و مباحث مربوط به خانوده هستند.

اصل در اسلام تکثیر یا محدودیت کردن اولاد

آیا در اسلام اصل تکثیر اولاد است یا تحدید الاولاد است؟ مقام معظم رهبری فرمودند از سال هفتاد باید تحدید نسل متوقف می شود اما متاسفانه متوقف نشد که حتی بین متدینین و طلاب اکتفا به یک یا دو فرزند می شد حتی به عنوان یک ارزش تلقی می شود. یکی از اشتباهات دهه شصت که به این زودی جبران پذیر نمی شود تشویق به فرزند کمتر است. و حتی در بعضی نهادها گفته می شود بیشتر از دو بچه داشتن خیانت است ولی در مقابل آمریکا تشویق به فرزند آوری می کرد. کشور ایران الان در چاله جمعیتی قرار دارد اگر حداقل در خانه ای سه فرزند داشته باشند بیست سال آینده تازه به سرجای اول خواهیم رسید. روزی در تولید نسل در صدر لیست بودیم اما از این صدر لیست به خصوص جوامع شیعی – در جوامع سنی تشویق به فرزند آوری می شود حتی بابت بچه دار شدن پول می دهند- مقام معظم رهبری بر فرزند آوری تاکید دارند و از کرامات امام راحل است یعنی در کلمات امام راحل یک کلمه در تحدید نسل نفرموده اند و نیز مقام معظم رهبری حتی در دوره ریاست جمهوری نیز کلمه ای نفرموده اند و این از کرامات امام راحل و مقام معظم رهبری است بلکه تشویق به کثرة الاولاد می کردند.

بنابراین بحث اول در حقوق الاطفال تنظیم خانواده است فروعات فقهی آن را مورد بررسی قرار می دهیم.

اصل در اسلام منهای در نظر گرفتن جوانب کثرة اولاد یا قلة الاولاد است؟ مدعی هستیم اصل کثرة اولاد است. چون قرآن کریم کثرت اولاد از نعمت های ذات مقدس ربوبی بر می شمرد

﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّاراً﴾ * ﴿يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَاراً﴾ * ﴿وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَاراً﴾[9]

بشارت و وعده حضرت نوح وعده نعمت است. در این سوره حضرت نوح ملاک در اولاد را تربیت می داند یعنی اگر می توانی تریبت اولاد داشته باشد هر چقدر می تواند اولاد داشته باشد اما اگر نتواند تریبت اولاد داشته باشد یک فرزند داشتن زیاد است.

وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لاَ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً ﴿26﴾ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَ لاَ يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِراً كَفَّاراً ﴿27﴾[10]

حضرت نوح دعا می کند یک نفر از کافران را باقی نگذار. از این آیه استفاده می شود هرکس هر بچه ای بیاورد فجار و کافر می شود و از خدا بیگانه می شود این نحوه فرزند آوری مطلوب خداوند نیست بلکه فرزند آوری که در دعای حضرت زکریا مطرح شده مطلوب است.

در آیه دیگر اولاد نعمت شمرده شده است

وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿132﴾ أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَ بَنِينَ ﴿133﴾[11]

سرمایه انسانی به عنوان فرزندان شمرده شده است

مطلوبیت فرزند آوری در روایات

در روایات سه طایفه روایت با سندهای صحیح می گوید فرزندآوری مطلوب داشته باشید

طایفه اول:

روایاتی که می گوید همسری اختیار می کند روی بچه دار شدن و ولود بودن عنایت داشته باشید و از خانواده ای که بچه می آورند انتخاب کند. زییایی محور نباشد« ایاکم و خضراء الدمن فقیل ما خضراء الدمن فقال المرئة الحسنی فی منبت السوء» بپرهزید از سبزهای لجن زار. خضراء الدمن خانم زیبایی که نجابت و اصالت خانوادگی ندارد و در جنبه مادی عنایت روی فرزند آوری شده است

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَزَوَّجُوا بِكْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِيلَةً عَاقِراً فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.[12]

سند روایت

احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی است. حسن بن محبوب کوفی ثقه روی عن الرضا علیه السلام. العلاء بن رزین کان ثقة وجها جلیل القدر روی عن ابی عبدالله علیه السلام. روایت صحیح است.

دلالت روایت

به زنیت نگیرید خانمی که زیبا و عقیم باشد همانا در روز قیامت افتخار باشما بر امت در روز قیامت

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِنَّ لِي- ابْنَةَ عَمٍّ لِي قَدْ رَضِيتُ جَمَالَهَا- وَ حُسْنَهَا وَ دِينَهَا وَ لَكِنَّهَا عَاقِرٌ فَقَالَ لَا تَزَوَّجْهَا- إِنَّ يُوسُفَ بْنَ يَعْقُوبَ لَقِيَ أَخَاهُ فَقَالَ يَا أَخِي- كَيْفَ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَزَوَّجَ النِّسَاءَ بَعْدِي- فَقَالَ إِنَّ أَبِي أَمَرَنِي فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ- أَنْ تَكُونَ لَكَ ذُرِّيَّةٌ تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِالتَّسْبِيحِ فَافْعَلْ- قَالَ وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْغَدِ إِلَى النَّبِيِّ ص- فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ فَقَالَ لَهُ تَزَوَّجْ سَوْءَاءَ وَلُوداً- فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ- فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا السَّوْءَاءُ قَالَ الْقَبِيحَةُ.[13]

 


[1] نور/سوره24، آیه59.
[2] حج/سوره22، آیه2.
[3] نجم/سوره53، آیه32.
[4] نساء/سوره4، آیه23.
[5] کهف/سوره18، آیه80.
[6] یوسف/سوره12، آیه30.
[7] هود/سوره11، آیه72.
[8] نور/سوره24، آیه59.
[9] سوره نوح، آیه های 10-12.
[10] سوره نوح، آیه های 26-27.
[11] سوره شعراء، آیه های 132-133.
[12] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج20، ص54، أبواب مقدمات النکاح و آدابه، باب16، ح1، ط آل البيت.
[13] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج20، ص53، أبواب مقدمات النکاح و آدابه، باب16، ح1، ط آل البيت.