درس خارج اصول آیت الله خلخالی

95/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:خاتمه / اصول عمليه قاعده لا ضرر ولا ضرار

بحث ما در بررسی قاعده لا ضرر و لا ضرار که قاعده مهمی است که در بسیاری از ابواب فقهی مطرح شده است.

مرحوم آقا ضياء عراقی شش ایه در مورد قاعده لا ضرر در کتاب خود مورد بحث قرار داده است.

آیه اول: «وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ........ لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لاَ مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ».[1]

برای این آیه شریفه دو تفسیر بیان شده است.

تفسیر اول: پدر ومادر به فرزند متولد شده ضرر نزنند پس مادر شیر به فرزند خود بدهد و اگر شیر ندهد بخاطر نارحتی که با همسر خود دارد فرزند ضرر خواهد کرد و جایز نخواهد بود او باید دایه بگیرد و همچنین پدر سایر نفقات را به مادر و فرزند بدهد و اگر ندهد ضرر زننده خواهد بود و جایز نخواهد بود و این در صورتی است که فعل لا تضارّ به صورت معلوم خوانده شود و حرف باء در این ایه زایده خواهد بود.

تفسیر دوم: مقصود متضرر است یعنی جایز نیست که پدر فرزند را از مادر بگیرد تا دیگری او را شیر بدهد زیرا طبیعت مادر بگونه ای است که فرزند را خودش می خواهد شیر بدهد و بچه در دامن او رشد کند و همچنین مادر به بچه ضرر نزند و بگوید من بچه را شیر نمی دهم و به پدر بگوید که برو دایه بگیر فرضی که دایه پیدا نشود.

برای تفسیر های دیگر در این آیه به تفسیر مجمع البیان مراجعه کنید.[2]

آیه دوم: «وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ».[3]

توضیح آیه: وقتى زنان را طلاق داديد (اين خطاب بشوهران است) وقتى نزديك پايان عده شد يا زنان طلاق داده شده را نگاه داريد (يعنى رجوع كنيد) البته بآن صورت كه خداوند قرار داده است از دادن نفقه و خوش اخلاقى و مانند آن. يا آنها را رها و ترك كنيد تا عده آنها كاملا پايان يابد و در آن وقت خود اختياردار خويش خواهند بود. آنها را بخاطر ضرر زدن نگاه مداريد كه عده آنها را طولانى كنيد و يا سختگيرى در دادن نفقه نمائيد. تا بآنان ستم و ظلم كنيد كه هر كس چنين كند بخود ظلم كرده و خود را در معرض عذاب الهى قرار داده است

در این آیه بیان می شود که شوهر جایز نیست به صورت مکرر رجوع کند به همسر مطلقه به هدف اغراضی مثل انتقام تا زمان عده طولانی شود زیرا ضرر محسوب می شود و یا جایز نیست در مدت زمان عده طلاق که همسر مطلقه در خانه شوهر است نفقه او را کم کند و او را در گرسنگی نگه دارد زیرا ضرر و اذیت او محسوب می شود.

آیه سوم: «لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ».[4]

به حکم اطلاق این ایه مواردی مصداق حکم ضرری شمرده می شود از آن جمله اگر کسی نویسنده را مجبور به نوشتن کند با اینکه نویسنده امتناع می کند در این صورت ضرر به کاتب است و جایز نیست و همچنین اگر شاهدی را با اینکه شرایط شهادت دادن را دارد او را مجبور به اقامه شهادت کنند ضرر به شاهد محسوب می شود و جایز نیست البته با این قید که شهادت دادن منحصر به این شاهد نباشد و همچنین اگر کسی را مجبور کنند به شهادت کاری که شاهد آن نبوده است ودر این صورت هم اجبار به شهادت جایز نیست زیرا ضرر به شاهد محسوب می شود و تمام مطالب در صورتی است فعل یضارّ معلوم خوانده شود

آیه چهارم: «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى‌ بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ الله».[5]

در این آیه از ضرر زدن در موقع وصيت، منع كرده است يعنى نبايد وصيتى كنند كه بحال ورثه مضر باشد منظور اين است كه به ميراث نبايد ضرر زد. خداوند نه در حال حيات، باين ضرر راضى است نه بعد از مرگ يعنى نبايد وارثان به يكديگر ضرر وارد كنند.یعنی نه بايد وصيت كند به دينى كه بر ذمه‌اش نيست به عنوان مثال شخص همه اموال خودش یا مقداری از آن را برای غیر طبقه وارثین .وصیت کند و مقصودش اين باشد كه بوارث ضرر بزند. بنا بر اين وصيتش مضر بميراث است و حرام تکلیفی است و بموجب آن همه مال يا قسمتى از آن به بيگانه‌اى تعلق مى‌گيرد. يا بدينى اقرار مى‌كند كه حقيقتى ندارد. و دروغ است براى اين كه وارث را از ميراث منع كند.

آیه پنجم: «وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِن‌».[6]

در این آیه می فرماید به زن های که طلاق داده اید در ایام عدّه ضرر و زيانى نزنيد که در خانه شما سکونت دارند و نفقه و لباس و پوشاک به انها می دهید و عرصه را برا آنها تنگ کنید تا از خانه بيرون روند.

آیه ششم: «لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِين‌».[7]

در این آیه می فرماید مردم مؤمنى كه از حضور در ميدان جنگ، سر باز مى‌زنند و آنهايى كه از بستر نرم و آسايش چشم پوشيده، سختيهاى جنگ و دشواريهاى برخورد با دشمن را تحمل مى‌كنند، معادل نيستند. مگر آنها كه دچار كورى و بيمارى و عوارض ديگرى هستند كه نمى‌توانند بميدان جنگ، روند.

متن کتاب اقا ضیاء عراقی: « الآية الأولى: قوله تعالى لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا وَ لٰا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ

و قد ذكر في تفسير هذه الآية الشريفة و جهان:

الأوّل: كون الضارّ كل من الوالدة و المولود له، فلا يجوز لها ترك إرضاعه، كما لا يجوز له ترك الإنفاق عليه.

و هذا بناء على كون الفعل مبنيا للفاعل، فتكون الباء حينئذ زائدة.

الثاني: كون المتضرر كل من الوالدة و المولود له، فلا يجوز للوالد أخذ الولد من أمه لترضعه غيرها، كما لا يجوز للوالدة إضرار الوالد بترك إرضاع ولده.

و هذا بناء على كون الفعل مبنيا للمجهول، و حينئذ تكون الباء سببية.

و هناك أقوال أخرى في تفسير هذه الآية الشريفة و ليس بينها تناف، فالأولى حمل الآية على جميعها

الآية الثانية: قوله تعالى وَ إِذٰا طَلَّقْتُمُ النِّسٰاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ‌

بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لٰا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرٰاراً لِتَعْتَدُوا الآية

فنهى تعالى عن إمساك المطلقات بالرجوع إليهن لا لرغبة فيهن بل لطلب الإضرار بهن و ذلك إمّا بتطويل العدّة، أو بتضييق النفقة في العدّة

الآية الثالثة: قوله تعالى وَ لٰا يُضَارَّ كٰاتِبٌ وَ لٰا شَهِيدٌ و قد ذكر المفسرون في تفسير هذه الآية المباركة وجهين:

الأوّل: أنّه تعالى نهى عن إضرار كاتب الدين، بأن يكتب ما لم يمل عليه، كما نهى عن إضرار الشاهد على الدين، و على غيره، بأن يشهد بما لم يستشهد فيه، أو بأن يمتنع عن أداء الشهادة و هو قادر عليها.

و هذا بناء على كسر الراء الأولى من (يضار) فيكون مبنيا للفاعل

الثاني: أنّه تعالى نهى عن الإضرار بالكاتب، بأن يكلّف بالكتابة في حال عذره، كما نهى عن الإضرار بالشاهد بأن يدعى إلى إقامة الشهادة في حال عذره.

و هذا بناء على أنّ الأصل فيه (يضارّ) بفتح الراء الأولى فيكون مبنيا للمفعول

الآية الرابعة: قوله تعالى مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصىٰ بِهٰا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللّٰهِ.

فنهى تعالى الموصي من الضرار في الوصية، فيكون معنى قوله تعالى غَيْرَ مُضَارٍّ‌

مضارّ أي غير موص وصية تضر بالورثة، كما إذا أوصى بجميع ماله، أو بما يزيد على الثلث لغير الطبقة الوارثة لئلا يصل إليها، أو أقرّ بدين غير مدان به، أو أقرّ باستيفاء دين له في مرضه دفعا للميراث عن وارثه

الآية الخامسة: قوله تعالى وَ لٰا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولٰاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتّٰى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ

فنهى تعالى عن إدخال الضرر على المطلقات أيام عدتهن بالتضييق عليهن في المسكن، و النفقة، و الكسوة.

الآية السادسة: قوله تعالى لٰا يَسْتَوِي الْقٰاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ

لقد حكم اللّه تعالى بعدم استواء المجاهدين مع القاعدين و استثنى من القاعدين أولي الضرر، أي: أهل الضرر، و هم الفاقدون أبصارهم و أصحاب العلل الأخرى التي لا سبيل لأهلها إلى الجهاد، للضرر الذي بهم».[8]


[1] بقره/سوره2، آیه233.
[2] مجمع البيان، شيخ طبرسي، ج2، ص581.
[3] بقره/سوره2، آیه231.
[4] بقره/سوره2، آیه282.
[5] نساء/سوره4، آیه12.
[6] طلاق/سوره65، آیه6.
[7] نساء/سوره4، آیه95.
[8] قاعده لاضرر، آقاضياء عراقي، ص33.