درس خارج اصول آیت الله خلخالی

93/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صور انحلال علم اجمالی به خاطر اضطرار/ تنبیه هشتم/ تنبیهات دوران بین متباینین/ اصل احتیاط
خلاصه بحث
عرض شد در فرض اضطرار به بعض اطراف علم اجمالی، به همان طرفی که مضطر شدیم و به همان مقدار اضطرار، علم اجمالی منحلّ شده و از تاثیر می‌افتد نه زائد بر آن، مثلاً اگر به یکی از طرفین دو ظرف آب، مضطر شدیم به شربش، تنها شربش، جائز خواهد بود، اما نسبت به آثار دیگر مثل وضو، نمی‌توان وضوء گرفت یا لباس نجسی را با آن ظرف آب شست، چون ما تنها مضطر به شربش شدیم نه وضوء یا شستن چیزی با آن.

مقدار انحلال علم اجمالی در فروض اضطرار
اما اصل بحث، در دو مقام، مطرح می‌گردد؛
مقام اول: اضطرار به احدالطرفین معیّن، تعلّق بگیرد، مثل اینکه دو ظرف مورد ابتلاء ما، یکی آب باشد و دیگری شیر، و ما مضطر به شرب آب باشیم نه شیر.
مقام دوم: اضطرار به احدالطرفین لاعلی‌التعیین، تعلّق بگیرد، مثل اینکه به یکی از دو ظرف آب حاضر، مضطر شویم.

مقام اول: اضطرار به احدالطرفین معیّن
این مقام خود دارای سه صورت است که عبارتند از؛
صورت اول: بعد از اصابت نجاست به احدالطرفین و تعلّق علم اجمالی به آن، مضطر به احدالطرفین معیّن، بشویم.
صورت دوم: بعد از اصابت نجاست به احدالطرفین و قبل از تعلّق علم اجمالی به آن، مضطر به احدالطرفین معیّن، بشویم.
صورت سوم: قبل از اصابت نجاست به احدالطرفین و تعلّق علم اجمالی به آن، مضطر به احدالطرفین معیّن، بشویم.

حکم صورت اول
نظر شیخ اعظم (رحمه الله)
ایشان قائلند که علم اجمالی در این صورت منحلّ نمی‌شود چون اضطرار بعد از تعلّق علم اجمالی و تنجّز تکلیف، حادث شده لذا فقط به مقدار ضرورت، اکتفاء می‌شود اما نسبت به باقی موارد، علم اجمالی، منجّز بوده و باید اجتناب شود.[1]
قال رحمه الله: (اما الصورة الأولى) - فاختلفت كلماتهم فيها، فاختار شيخنا الأنصاري (رحمه اللَّه) عدم انحلال العلم الإجمالي، بدعوى ان التكليف قد تنجز بالعلم الإجمالي قبل عروض الاضطرار و لا رافع له في الطرف غير المضطر إليه.[2]

کلام صاحب کفایه (رحمه الله)
تنجیر حکم در صورتی است که علم ما حدوثاً و بقاءً، باقی باشد ولی در اینجا بعد از اضطرار، دیگر علم باقی نمی‌ماند تا تکلیف‌آور باشد به همین خاطر اگر علم تفصیلی داشته باشیم به نجاست شیئی و بعد شک در آن نماییم به نحو شک ساری، دیگر وجوب اجتناب نخواهد داشت همچنین نسبت به علم اجمالی، بعد از انحلالش، دیگر موثّر نخواهد بود.
مرحوم آخوند بعد از این اشکال، نقضی به کلامشان می‌کنند و سپس، از آن جواب می‌دهند و آن اینکه اگر یکی از طرفین، گم شود احتیاط نسبت به طرف باقی‌مانده، از بین نمی‌رود پس در اینجا (اضطرار) هم باید لزوم احتیاط باقی باشد، استاد به این نقض، اضافه نمودند: اگر یکی از طرفین از محل ابتلاء خارج شود مثل اینکه تلف شود یا اینکه  بعد از امتثال یکی از اطراف باشد، باز احتیاط نسبت به طرف دیگر باقی است.[3]
قال رحمه الله: ذهب صاحب الكفاية (ره) في متن الكفاية إلى الانحلال و عدم التنجيز، بدعوى ان تنجيز التكليف يدور مدار المنجز حدوثا و بقاء. و المنجز هو العلم الإجمالي بالتكليف و بعد الاضطرار إلى أحد الطرفين لا يبقى علم بالتكليف في الطرف الآخر بالوجدان كما هو الحال في العلم التفصيليّ بعد زواله بالشك الساري فان التنجيز يسقط بزواله فالعلم الإجمالي لا يكون أقوى في التنجيز من العلم التفصيليّ، ثم انتقض بفقدان بعض الأطراف باعتبار أن الاضطرار إلى بعض الأطراف ليس الا كفقد بعضها فكما لا إشكال في لزوم رعاية الاحتياط في الباقي هنا، كذلك لا ينبغي الإشكال في لزوم رعاية الاحتياط في الباقي مع الاضطرار إلى بعض الأطراف. و هذا النقض و ان خصه صاحب الكفاية بفقدان بعض الأطراف، إلا انه جار في خروج بعض الأطراف عن محل الابتلاء، بعد العلم بالتكليف، بل يجري في الامتثال و الإتيان ببعض الأطراف أيضا. فانه لا يبقى علم بالتكليف في جميع هذه الصور.[4]
جواب آخوند از نقض
ایشان می‌فرمایند: اضطرار با این موارد فرق دارد و آن اینکه اضطرار از اول، قید حکم و از حدود تکلیف است پس انتفاء حکم (وجوب اجتناب) به انتفاء موضوع آن می‌باشد پس موضوعی نمانده تا حکم باقی بماند. به عبارتی، تکلیف الهی از ابتدا تشریع، مقیّد بوده به عدم اضطرار، لذا بعد از اضطرار، موضوع نیست تا حکم احتیاط باقی باشد.

عدول مرحوم آخوند به سخن شیخ اعظم
ایشان گرچه در متن به کلام مرحوم شیخ، اشکال کردند اما در هامش کفایه سخن ایشان را به این صورت تایید می‌کنند؛
امکان دارد در احکام شرعیه یکی از احکام محدود به حدّی باشد اما دیگری مطلق باشد و علم اجمالی هم مردد بین آن دو باشد در این صورت چنانچه طرف محدود (تکلیف قصیر) منتفی شد تنجیز علم اجمالی نسبت به تکلیف دیگر (طویل) باقی است و باید احتیاط نمود مثل اینکه نمیداند متعلّق نذرش، خواندن سوره‌ی توحید است که در مدّت اندکی خوانده می‌شود یا سوره‌ی یس است که زمان بیشتری می‌برد.
خلاصه اینکه با این بیان، بقاء علم اجمالی بر تنجیزش روشن می‌باشد پس بعد از اضطرار به یک طرف، تنجیز نسبت به طرف دیگر از بین نمی‌رود.[5]
اما کلام سیدناالاستادکه بحث تعارض اصول را مطرح می‌کنند خواهد آمد.


[1] فرائد الاصول، شیخ انصاری، ج2، ص 274.
[2] مصباح الأصول، تقریرات السید الخوئی للسید الواعظ الحسینی، ج2، ص382.
[3] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ص360.
[4] مصباح الأصول، تقریرات السید الخوئی للسید الواعظ الحسینی، ج2، ص382.
[5] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ص360.