درس خارج اصول آیت الله خلخالی

93/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق درامکان جریان اصول در تمام اطراف علم اجمالی/ دوران بین متباینین/ اصل احتیاط
خلاصه بحث
عرض شد سخن در بحث از متباینین، در چهار مرحله مطرح می‌شود که دو مرحله‌ی آن در مقام ثبوت است و دو مرحله‌ی دیگر در مقام اثبات، که فهرست آنها به این ترتیب بود؛
مرحله اول: امکان اجراء اصول عملیه (جعل حکم ظاهری) در تمام اطراف علم اجمالی
مرحله دوم: امکان اجراء اصول عملیه (جعل حکم ظاهری) در بعض اطراف علم اجمالی
مرحله سوم: شمول ادله اصول عملیه (حکم ظاهری) نسبت به تمام اطراف علم اجمالی
مرحله چهارم: شمول ادله اصول عملیه (حکم ظاهری) نسبت به بعض اطراف علم اجمالی

مرحله اول (ثبوتی): امکان جریان اصول در تمام اطراف علم اجمالی
کلام سیدناالاستاد
برای تحقیق مطلب در این مرحله، باید در سه قسم بحث شود؛
قسم اول: قیام امارات بر ترخیص در اطراف معلوم بالاجمال در بر خلاف علم اجمالی
قسم دو: قیام اصول تنزیلی مثل استصحاب و قاعده فراغ بر ترخیص (بر خلاف معلوم بالاجمال)
قسم سوم: قیام اصول ترخیصی مثل «کل شیئ حلال» در اطراف معلوم بالاجمال بر خلاف علم به واقع

قسم اول: امارات
  چنانچه علم داشته باشیم که یا نماز ظهر واجب است یا جمعه، در اینجا اگر اماره‌ای‌ بر وجوب جمعه و اماره‌ای دیگر بر وجوب ظهر، دلالت نماید، دو اماره با هم تعارض کرده و تساقط می‌کنند و این سقوط آنها از درجه اعتبار، بخاطر علم به مخالفت یکی از آنها با واقع (کذب احدهما) نیست کما علیه المشهور بلکه خود امارات با هم تعارض کرده، تساقط می‌کنند چون هر اماره‌ای یک مدلول مطابقی دارد که مدلول خود را اثبات می‌کند و یک مدلول التزامی دارد که نفی طرف دیگر را می‌کند و اثبات کذب دیگری را می‌رساند و چون دلالت التزامی امارات هم حجّت است پس خود امارات موجب تساقطشان می‌شوند، فیسقطان بالمعارضة لا بالعلم الاجمالی.[1]

فسم دوم: اصول تنزیلی
در فرض بالا که علم به وجوب نماز (ظهر یا جمعه) داریم اگر دو اصل تنزیلی باشد یکی وجوب را برای جمعه و دیگری وجوب را برای ظهر، اثبات نماید، آیا اینجا، این دو اصل، با هم تعارض و تساقط می‌کنند یا خیر؟
در اینجا اختلاف نظر وجود دارد که مرحوم نائینی به تبع شیخ اعظم رحمه الله اظهار نظر فرمودند وقائل به منع جریان اصول بر خلاف علم اجمالی شدند، در مقابل، سیدنا الاستاد به تبع صاحب کفایه رحمه الله، قائل به امکان جریان اصول بر خلاف علم اجمالی شده‌اند، دقت داشته باشید در اینجا بین نوشته‌ی ما و آنچه در «دراسات و مصباح» وجود دارد فرق می‌کند.

کلام مرحوم نائینی
قال رحمه الله: و أما بالنسبة إلى الأصول التنزيلية فالحكم الظاهري في كل واحد من الأطراف مع قطع النّظر عن الباقي و ان كان لا مانع عنه و مرتبة الحكم الظاهري بالقياس إليه محفوظة  (ارکان استصحاب عدم وجوب جمعه یا در طرف دیگر، عدم وجوب ظهر، از قبیل یقین سابق و شک لاحق، در هر دو طرف با قطع نظر از طرف دیگر، موجود بوده و جریانش مانعی ندارد اما جریان این دو اصل با هم بر خلاف علم اجمالی به کذب احدهما قرار دارد و این دو تعبد بر خلاف واقع، قرار می‌گیرد پس نمی‌توان متعبّد به آنها شد) إلا أنه لا يمكن إجراء الأصل في تمام الأطراف ضرورة (علت عدم جمع بین این تعبّد و علم اجمالی اینست که در اصول تنزیلی شارع الغاء شک می‌کند و ما را متعبّد می‌کند بر اینکه بناء عملی بر طبق اصل داشته باشیم و چون اصل بر خلاف واقع است شارع نمی‌تواند چنین تعبّدی را داشته باشد پس این اصول در اینجا نباید جاری باشند) انّ الأصل التنزيلي مرجعه إلى إلغاء الشارع للشك و تعبده بالبناء العملي على إحراز الواقع فمع العلم الإجمالي بالخلاف كيف يمكن إلغاء الشك و الجمع في المتعبد بين تمام أطرافه مع مناقضته له كما هو ظاهر.[2]

جواب سیدناالاستاد
استاد دو جواب یکی نقضی و دیگری حلّی به کلام مرحوم میرزا می‌دهند؛
اما جواب نقضی؛ همانطور که در عروه مطرح است و حتّی خود مرحوم نائینی به آن (جریان اصول تنزیلی بر خلاف واقع) ملتزم است، اگر شخصی نماز ظهرش را خوانده و قبل از اتیان عصر، شک کند که وضوء داشته یا خیر؟ در اینجا نسبت به نماز ظهر، قاعده فراغ جاری می‌شود و حکم به صحت نماز ظهر می‌شود ولی برای نماز عصر باید وضوء بگیرد به خاطر استصحاب حدثیت، در اینجا دو اصل تنزیلی (قاعده فراغ و استصحاب) جاری می‌شود در حالیکه علم اجمالی به کذب یکی از آن دو داریم چون اگر قاعده فراغ درست باشد برای نماز عصر، وضوء لازم نیست واگر استصحاب صحیح باشد نماز ظهر را هم باید اعاده نماید، پس با اینکه علم به کذب احدهما (عدم مطابقت آندو با واقع) داریم ولی این، مانع جریان اصول تنزیلی نمی‌شود، هکذا فیما نحن فیه.
و اما جواب حلّی؛ معنی تعبّد، امر شارع است به تعبّد، یعنی شارع می‌فرماید: واقع را الغاء کردم و تو این را أخذ کن. و لذا حتّی در مقابل علم تفصیلی هم تعبّد بر خلاف واقع می‌آید و عرفی هم هست مثل اینکه علم تفصیلی به وجوب حج یا صلاة یومیه داریم اما شارع از ما نخواهد، در عرف هم کسی به شما سخن بدی زده اما مولا می‌گوید: سخن وی را نادیده بگیر.
البته تعبّد بر خلاف واقع در جائی می‌آید که معصیت و مخالفت عملیه لازم نیاید، در این صورت، شارع می‌تواند ما را به خاطر مصلحتی، متعبّد بر خلاف واقع نماید، در اینجا هم شاید به خاطر مصلحت تسهیل بر عباد، شارع تعبّد را بفرماید ولامانع عنه.
به تعبیر استاد، در محل خودش این به اثبات رسیده است که ما ملتزم نیستیم که تعبدیات همه با هم موافق باشند و یا مخالفت با واقع نداشته باشند و به تعبیر دیگر مخالفت التزامی بین آنها، مانع و محذوری ندارد.[3]

قسم سوم: اصول ترخیصی
قسم سوم این بود که اصول ترخیصی بر خلاف علم اجمالی باشد، آیا جریان این اصول در اطراف علم اجمالی، ممکن است یا خیر؟
مثال: علم اجمالی به نجاست احدالإنائین داشته باشیم، آیا در اینجا اصالةالطهارة در اطراف این علم اجمالی می‌تواند جاری شود؟
بله، چون در این اصول نه تنزیلی است و نه اماره می‌باشند جریانشان محذوری ندارد البته مادامی که مخالفت عملیه پیش نیاید و موجب ترخیص در معصیت نشود، که به همین خاطر در اینجا اصالةالطهاره در یک طرف جاری می‌شود ومخالفت احتمالیه هم مشکلی ایجاد نمی‌کند.


[1] مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید الواعظ الحسینی، ج2، ص346 و 347.
[2] اجودالتقریرات، تقریرات مرحوم نائینی للسید الخوئی، ج2، ص240.
[3] مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید الواعظ الحسینی، ج2، ص 347.