موضوع: نکات مقدماتی بحث/ اصل
احتیاط
استاد
بعد از تبریک عید میلاد امام رضا علیه السلام و حضرت
معصومه سلام الله علیها در ماه ذی القعده، و بیان
حدیثی از امام رئوف علیه السلام، بحث اصول را از ابتداء اصل
احتیاط یا همان اصالةالاشتغال شروع نمودند.
حدیث اخلاقیقال
مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام: قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
صلی الله علیه و آله:
رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ
الْإِيمَانِ بِاللَّهِ التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ وَ اصْطِنَاعُ الْخَيْرِ إِلَى
كُلِّ بَرٍّ وَ فَاجِرٍ.
[1]در
این حدیث شریف، ریشه و پایه عقل و به
تعبیر دیگر، اولین ادراک عقل را بعد از معرفت الهی و
ایمان به خداوند، محبت و مهربانی با مردم میدانند و این
که به آنها خیر رسانی شود هرچند فاجر باشند، چراکه این امر به
مرور زمان، موجب اصلاح آنها میشود، و این نشانگر اهمیت
مهرورزی به خلق را میرساند.
بحث اصولیاصل احتیاطبحث
اصولی ما بعد از بیان اصل برائت و اصل تخییر، به اصل
احتیاط یا همان اصالةالاشتغال رسید، این اصل در ابتدا به دو
قسم کلی تقسیم میشود؛
قسم اول: امر دائر باشد بین
متباینین، مثل اینکه نمیدانیم در روز جمعه، نماز
ظهر، واجب است یا نماز جمعه.
قسم دوم: امر دائر باشد بین اقل
واکثر، این قسم هم دو صورت دارد؛
صورت اول: اقل و اکثر ارتباطی باشد مثل
اجزاء صلاة که با هم مرتبط میباشند و خلل در یکی، موجب خلل در
کل صلاة میشود.
صورت دوم: اقل و اکثر غیر
ارتباطی (استقلالی)، مثل اینکه ندانیم به زید چه
مقدار بدهکاریم، صد تومان یا هفتاد تومان، در اینجا به هر
اندازه بدهی خود را پرداخت کنیم به همان اندازه از قرض ما کم میشود
و دخلی به باقی ماندهی دیگر دین ما ندارد، در
اینجا میشود نسبت به اکثر برائت جاری نمود که بحثش خواهد آمد.
قسم اول: بحث متباینیندر
اینجا نسبت به اصل تکلیف علم داریم اما نسبت به مکلفبه، شک
داریم مثل اینکه در روز جمعه نمازی بر ما واجب است اما
نمیدانیم نماز ظهر واجب است یا نماز جمعه؟
قبل
از بحث در انحلال علم اجمالی در این مقام، نکاتی از باب مقدمهی
بحث باید روشن شود که عبارتند از؛
نکته اول: ما هو العلم الاجمالی؟حقیقت
علم اجمالی مرکب است از سه امر که یک امر آن وجودی است و
دوتای دیگر آن، عدمی میباشد، اما امر وجودی، همان
علم به اصل تکلیف است که در مثال ما علم به جوب نماز در ظهر جمعه باشد.
اما
دو امر عدمی آن عبارتند از؛
یک: متعلق آن تکلیف (مکلفبه)
که برای ما معلوم نیست که واجب خصوص صلاة ظهر است یا صلاة جمعه.
دو: حکم واقعی که نزد خدا معلوم اشت
برای ما مجهول میباشد.
نکته دوم: تنجیز علم اجمالیبحث
بعدی که باید مورد توجه باشد اینست که، علم اجمالی موجب
تنجیز چه امری میشود؟
در
اینجا سه احتمال وجود دارد که هر کدام متفاوت از دیگریست؛
احتمال اولعلم
اجمالی، منجّز حکم واقعی باشد
یعنی
همان که خدا واجب نموده (المعلوم عندالله) منجَّز میشود و این بخاطر
مناسبت حکم و موضوع است یعنی آنچه مناسب است با موضوع (معلوم به علم
اجمالی) اینست که حکم واقعی منجّز بشود.
اما
کیفیت امتثال آن، به اینست که هر دو را اتیان
نماییم تا حکم واقعی را امتثال کرده باشیم.
احتمال دومآنچه
به وسیلهی علم اجمالی منجّز میشود هر دو تکلیف
(جمعه و ظهر) باشد نه ما هو عند الله (فقط حکم واقعی )، در این صورت، وجوب
هر دو تکلیف، وجوب نفسی خواهد بود پس موافقت قطعیه اصلی،
لازم و واجب است و مخالفت آن جائز نیست، ولی در احتمال اول، وجوب آن، وجوب
طریقی میباشد چون ما عندالله، واجب اصلی است که
برای تحصیل آن هر دو را اتیان میکنیم.
[2] احتمال سومعلم
اجمالی، منجّز احدهما لاعلیالیتعین باشد پس
یکی از آن دو طرف علم اجمالی واجب است آنهم به صورت
نامعین نه هر دو، بنابراین در طرف دیگر میتوان اصل برائت
را جاری دانست پس موافقت قطعیه در این فرض واجب نخواهد بود چون
در اینجا آن کلی (وجوب احدهما) بر فرد (نماز جمعه مثلا) صادق و قابل
تطبیق است لذا نسبت به طرف دیگر میشود برائت را جاری
نمود، مثل امر مولا به آوردن آب که با آوردن یک فرد، واجب، امتثال میگردد.
قال
رحمه الله:
و ان قلنا بجريانها في بعض الأطراف دون بعض لم
تجب الموافقة القطعية و إن حرمت المخالفة القطعية. و هذا هو الوجه للتفصيل بين وجوب الموافقة القطعية و حرمة المخالفة القطعية. [3] اما
نکته سوم، خواهد بود.