موضوع: بررسی آیات دالّه بر
برائت/ مطالب مقدماتی بحث برائت
خلاصه بحثسخن
در بحث از مطالب مقدماتی به
اینجا رسید که نزاع ما با اخباری در صغری است نه
کبری، به این معنا که در فرض نبود بیان از طرف مولا، بدون اشکال
برائت جاری میشود ولکن اخباری، ادعا داشت که بیان به دو
وجه رسیده است؛
یک: علم اجمالی به وجود
احکامی در شرع اسلام هست که باید به مقتضای آن قائل به احتیاط
شد نه برائت.
جواب
این بود که این علم اجمالی منحل میشود به أخبار موجوده در
کتب معتبره، همان طور که بیانش در مباحث گذشته، ذکر شد.
دو: أخبار دالّه بر لزوم احتیاط در
شبهات، نظیر «إحتط لدینک»
در
جواب این وجه هم گفتیم: این أخبار، حمل بر ارشاد عقلی به
احتیاط قبل از فحص میگردد.
ادلّه برائتدلیل اول: آیات قرآنیانما
الکلام کلّه فی الأدلّة الّتی استدلّ بها الشیخ الانصاری
(ره) علی البرائة فی المقام
آیه اول: قوله تعالی:
﴿
و ما کنّا معذّبین حتّی نبعث
رسولاً﴾
[1].دقّت
در آیه شریفه، دو نکته را میرساند؛
یک: «کنّا» فعل ماضی است که
بیان میکند سنّت الهی در گذشته این بوده که أمم سابقه
بدون بعث رسول، عذاب نمیشدند.
دو: مراد از رسول در آیه، رسول
مبلّغی است که مردم را إنذار داده باشد نه صرف آمدن او، تا حجّت بر آنها
تمام شده باشد.
نتیجه
اینکه آیه شریفه دلالت دارد که خداوند متعال بدون رساندن و
إبلاغ کردن احکامش به دست رسول، أمّتی را عذاب نمیکرده است.
اشکال أخباری به دلالت آیهاشکال اول: آیه شریفه
حکایت از وقوع عذاب دنیوی در أمم سابقه دارد در حالیکه
بحث ما در عذاب أخروی است پس آیه ارتباطی به بحث فعلی ما
ندارد.
اشکال دوم: آیه مبارکه، نفی تحقق
(نفی فعلیت) عذاب را میگوید نه نفی استحقاق را،
حال آنکه در بحث برائت، ما میخواهیم نفی تکلیف و
نفی استحقاق عقاب را نتیجه بگیریم.
جواب اشکالات أخباری به آیهجواب
از این دو اشکال، متوقّف است بر بررسی آیاتی که در
این مورد نازل شده است که به برخی از آنها اشاره میشود؛
آیه یک: قوله تعالی:
﴿
و ما کان الله لیضلّ قوماً بعد اذ هداهم﴾
[2]،
در این آیه مبارکه هم تعبیر به «کان» شده است در حالیکه
آیه مخصوص به امم سابقه نیست بلکه هدایت الهی در تمام امم
جاری و ساریست و به همین جهت بعد از هر نبیی،
اوصیایی از طرف خداوند متعال برای هدایت امّت،
منصوب گشته است.
آیه دو: قوله تعالی:
﴿
ما کان الله لیذر المؤمنین﴾
[3]
در اینجا هم «کان» به صورت صیغه ماضی آمده است در حالیکه
خدای متعال، مؤمنی را که در آسایش و سختی، یاد خدا
میکند، در هیچ حالی رها نمیکند.
آیه سه: قوله تعالی:
﴿
و ما کان الله لیعذّبهم و أنت فیهم﴾
[4]،
باری تعالی در این آیه کریمه، از باب امتنان و
احترام به پیامبرش، خطاب به وی میفرماید: تا زمانی
که تو در میان آنها باشی، آنها را عذاب نمیکنم.
آیه چهار: قوله تعالی:
﴿
و ما کنتُ متّخِذَ المضلّین عضداً﴾
[5]
در این آیه هم باری تعالی با تعبیر «کنتُ»،
میفرماید: من از مضلین یاری نمیگرفتم، در
حالیکه نمیتواند در این آیه، خصوص گذشته را اراده کرده
باشد.
خلاصه
اینکه با دقّت در این آیات شریفه، به دست میآوریم
که باید «کان» را از زمان ملغی کنیم بلکه در همهی
اینها، مراد اینست که، دأب، روش و سنّت الهی اینست که
پیامبر و مؤمنین را رها نکند، روش الهی اینست که ظلم نکند
یا بدون ارسال رسول، عذاب نکند، مثل اینکه شما بگویید:
برنامهی ما این نبوده که اگر کسی به خانهی ما
بیاید از او پذیرائی نکنیم یا به خانهاش
نروییم یا... . این به این معنا نیست که در
گذشته چنین بوده و الان نیست، در اینجا هم الغاء زمان شده است،
همچنین در این آیات هم زمان دخالت ندارد.
اما جواب از اشکال اول أخباریوقتی
خداوند متعال بدون بعث رسول، عذاب دنیوی نمیکند
بالأولویة القطعیه، عذاب أخروی را هم، بدون بعث رسولی نخواهد
داشت چون عذاب دنیا گذرا و أهون است.
اما جواب از اشکال دوم أخباری خود
نفی عذاب در صدر آیه، به خاطر نبود استحقاق عقاب است همانطور که آنها
بدون بیان حجّت، مستحق عذاب دنیوی نیستند، بدون آن، مستحق
عقاب أُخروی هم نمیباشند.
قال
سیدنا الاستاذ:
...فيكون المراد ان التعذيب قبل البيان
لا يليق به تعالى، و لا يناسب حكمته و عدله، فلا يبقى فرق حينئذ بين العذاب الدنيوي
و الأخروي. و بهذا ظهر الجواب عن الإيراد الثاني أيضاً، لأن عدم لياقة التعذيب قبل
البيان يدل على عدم كون العبد مستحقاً للعذاب إذ مع فرض استحقاق العبد لا وجه لعدم
كونه لائقاً به تعالى، بل عدم لياقته به تعالى انما هو لعدم استحقاق العبد له، فالمدلول
المطابقي للآية الشريفة و ان كان نفي فعلية العذاب إلا أنها تدل على نفي الاستحقاق
بالالتزام على ما ذكرناه.
[6]